امويان و سياست تبعيض نژادى - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقرراتى كه در جهت اين سياست از جانب اين بنيانگذار توانمند اتخاذ گرديده ، اعلام و اعمال شده و تاريخ ، آنها را براى ما نگهداشته حكايت كرده است به پاره اى ملاحظات ، افكار و ديدگاههاى موجود در دوران بعد از مؤ سس و رهبر اين سياست و مشخصا در عهد امويان كه اشاره بدانها لازم به نظر مى رسد اشاره مى كنيم تا اين اشارات ، مقدمه اى باشد براى فصلى كه در آن از خط مشى و روشهاى خليفه دوم در اين زمينه سخن مى گوييم .

و از آن جا كه اين سياست (تبعيض نژادى ) جز از جانب اهل بيت - عليهم السلام - و در راءس ايشان امير المؤ منين على - عليه السلام - با مخالفت و مقابله جدى و واقعى روبرو نشد به حول و قوه و من و كرم الهى به طور خلاصه و فشرده به گوشه هايى از اين معارضه و مقابله نيز اشاره مى كنيم . نخست به برخى از آنچه كه به سياست امويان و فروع و پيامدهاى آن مربوط مى شود پرداخته مى گوييم :

امويان و سياست تبعيض نژادى

سياست امويان بر پايه تمييز و تفكيك بين عرب و غير عرب كه گاهى به لحاظ اختلاف رنگ و پوستشان آنها را (( سرخ پوست )) و گاهى (( موالى )) (167) مى ناميدند استوار بود. و حتى سياست آنها تا جايى پيش رفت كه بين خود عرب نيز احساسات قبيله اى را برانگيختند چنانكه در مورد دو قبيله قيسى (( مضرى )) و (( يمانى )) اين سياست را بكار مى بردند و به اقتضاى منافع ويژه اى كه داشتند و بر حسب شرايطى كه سلطه يابى و گسترش نفوذشان در سرزمينها و مردم بيشتر ايجاب مى كرد گاهى اين و گاهى آن قبيله را تاءييد و حمايت مى كردند.

تا زمان هشام بن عبدالملك به حمايت از قبيله يمانى ادامه دادند آنگاه قبيله (( مضريه )) را به خود نزديك كرد و تا زمان سقوط دولت اموى به دست ابومسلم خراسانى و عباسيان وضع بدين منوال استمرار داشت پس از آن عباسيان طرف (( يمانيان ) را گرفتند تا آن جا كه (( ابراهيم امام )) رهبر عباسيان به ابومسلم پيام فرستاد و به او دستور داد يمانيان را گرامى بدارد و سرزمين مضر را نابود كند و احدى از آنها را باقى نگذارد.(168)

انحراف از خط و مسير اسلام

تبعيض نژادى پيش از ظهور اسلام نزد يونانيان قديم و ديگران در تاريخ بشر سابقه و ريشه هاى ژرفى داشته است آنگاه در جزيرة العرب اسلام ظاهر گشت و جنگ بى امانى را عليه اين گرايش و همه مظاهر آن اعلام نمود تا آن جا كه اين گرايش باطل در برابر ژرفايى و استحكام اين هجوم عقب نشينى كرد و ضعيف گشت . و اگر اسلام همچنان در صحنه مى ماند و سلطه آن ادامه مى يافت براى هميشه و از بيخ و بن ريشه هاى اين گرايش را بر مى كند و همه آثار آن را از ميان مى برد.

اما بعد از اين كه رسول الله - صلى الله عليه و آله - از دنيا رفت و گروه مشخصى توانستند قدرت سياسى را از كف شايستگان شرعى و قانونى آن بدر آورند و حكومتى بر پا كردند كه مهره هاى اصلى آن اكثرا بنيه كافى و انگيزه هاى حقيقى براى تعهد و عملى را نداشتند و هم در زمينه فكرى و هم عملى و اجرايى فاقد توانايى هاى فكرى و عملى غنى ، نيرومند و اصيل براى فهم اسلام و مقررات آن بودند. وضعيتى كه زمينه را براى پيدايش و بروز مجدد بسيارى از گرايشها و انحرافات فراهم ساخت و بسيارى نيز آماده اين بودند كه با ساختن و پرداختن حديث و نسبت دادن آن به رسول الله - صلى الله عليه و آله - اين انحرافات و گرايشهاى دوباره جان يافته را پشتيبانى كنند تا انحراف و كجرفتارى ، (( دين )) و هوى و هوسهاى شخصى ، (( شريعت )) شناخته شود!

و پس از آن عرب سرزمينهايى را تسخير كردند و مردم به دعوت اسلام پاسخ مثبت دادند و مردم غير عرب از طريق رابطه ولاء (هم پيمانى ) با بسيارى از قبايل عرب مرتبط شدند و عرب ، خود را پيروز، برتر و زمامدار ديد كه در مقابل آنها عزيزان ، خوار و توانمندان ناتوان شده اند... در اين هنگام عرب از موضع سرورى و آقايى و كبر و انحصارطلبى با مردم غير عرب رفتار كردند. و اين نحوه رفتار با مردم غير عرب اختصاص به حكام نداشت بلكه به گروههاى و طبقات مختلف مردم نيز سرايت كرده بود تا آن جا كه در فتاواى فقهى و نظريات عقيدتى بسيارى از كسانى كه بر مسند افتاء و نظريه پردازى راجع به معتقدات نشستند آثار اين گرايش پديدار گشت .

تاريخ ، ادله و شواهد بسيارى را براى ما نگهداشته كه حقيقت اين پديده را ثابت مى كند و تصوير روشنى از

/ 77