در عصر عباسيان - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفت : آرى اينها راههاى ما را جاروب مى كنند، كفشهايمان را مى دوزند و جامه هايمان رامى بافند.

پس ابن عامر (والى عراق ) كه تكيه داده بود بلند شد و نشست و خطاب به عامر بن قيس گفت : بخاطر فضل و زهدت گمان نمى كردم در اين وادى آشنا باشى (مقصود اينست كه سخنى كه گفتى بافضل و زهد تو سازگار نيست ).

عامر گفت : چنين نيست كه هر چه را تو گمان كرده اى من بدان آشنا نيستم با آن آشنا نباشم .

24 - عقيل بن علفة المرى كسى بود كه به خلفا نزديك بود و با او مراوده و مصاحبت داشتند. هنگامى كه عبد الملك بن مروان دختر او (( جرباء )) را (براى پسرش ) از او خواستگارى كرد به او گفت : فرزندان پست خود را از من دور كن .

25 - يكى از افراد قبيله (( بنى العنبر )) بر (( سوار )) قاضى وارد شد و گفت : پدرم درگذشت و من و برادرم را بر جاى گذاشت آنگاه دو خط ترسيم كرد و سپس اضافه كرد: و يك هجين (فرزند پست فرزندى كه از مادر غير عرب باشد) و نيز از او بازمانده . و خط كجى ترسيم كرد حال ، مال او چگونه تقسيم مى شود؟

موقعى كه (( سوار )) به او گفت به هر كدام يك سوم مال مى رسد آن مرد گفت : گمان نمى كنم فهميده باشى چه گفتم او من و برادرم و يك (( هجين )) بر جاى گذاشته چگونه به (( هجين )) همان اندازه مى رسد كه به من و به برادرم مى رسد؟! سوار گفت : آرى چنين است .

مرد اعرابى خشمگين شد و به (( سوار )) رو كرده گفت : به خدا سوگند دانستيم كه خويشان مادرى تو در دهناء (محل اجتماع عرب ) اندكند (كنايه از اين كه مادر او غير عرب بوده ).

سواره گفت : نزد خداوند اين زيانى به نمى رساند.(200)

26 - روايت شده است كه مرد عابدى از (( بنى هجيم بن عمرو بن تميم )) مى گفت : (( خدايا! عرب را خصوصا و موالى را عموما بيامرز. اما عجم بندگان تو هستند و اختيار با توست ! ).(201)

27 - هنگامى كه حجاج از ساختن (( واسط )) فارغ گشت دستور داد همه (( نبطى )) ها (يعنى عجم ساكن آن ناحيه ) را بيرون كردند و گفت : (( وارد شهر من نشوند كه آنها مايه تباهى هستند ).(202)

28 - چون (( بسر بن ارطاة )) به صنعاء رسيد صد كهنسال از مردم فارس را كشت ؛ زيرا دو پسر عبدالله بن عباس در خانه يكى از زنهاى اهل فارس ‍ معروف به دختر بزرج پنهان شده بودند.(203)

29 - در رابطه با عنايت و اهتمامى كه معاويه در پيروى از سياست عمر بن خطاب نسبت به عرب مبذول مى داشت مى بينيم عمرو بن عتبه برادر زاده او) مى گويد:

(( هرگز عموى من سخنش به درازا نمى كشيد مگر آن كه سخن خود را قطع مى كرد تا فضلى از عرب بگويد يا درباره آنها سفارش به نيكى بكند ).(204)

بزودى در سخن از روى آوردن (( موالى )) به علوم و فراگرفتن آنها شواهد بيشترى را كه بر اعمال سياست تبعيض نژادى دلالت دارند خواهد آمد. به علاوه آنچه كه در گفتگو از سياست خليفه دوم در اين زمينه ذكر خواهيم كرد. باقى مى ماند اين كه اشاره كنيم به اين گماردن موالى - و نه عرب - به امر دفاتر محاسباتى و ديوانهاى حكومتى توسط بنى اميه با سياست تبعيض ‍ نژادى آنها منافات ندارد، چرا كه ناگزير و ناچار بودند چنين كنند؛ زيرا عربها نمى توانستند بنويسند و حساب كنند.

در عصر عباسيان

در روزگار عباسيان تحولاتى سياسى ، كه در پيدايش و جهت دادن به آنها غير عرب نقش اساسى داشتند، در ظهور تعصبات قومى و نژادى كه گهگاه و به درجات مختلف - از نظر شدت و ضعف - پديد مى آمدند تاءثير روشنى

/ 77