پايه نخست و بنيادين - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مروان نامه اى به آن جناب نوشت و او را به خاطر اين كار نكوهيد. امام - عليه السلام - نامه اى در جواب عبد الملك نوشت كه در آن آمده بود: (( ...خدا با اسلام ، پست شده را بالا آورد، كاستى را تمامى بخشيد و سرزنش را برداشت . هيچ مسلمانى سرزنش ‍ ندارد نكوهش فقط نكوهش دوران جاهليت است . )) .

در اين هنگام عبد الملك اعتراف كرد به اين كه زين العابدين از آن جايى كه مردم پست مى شوند (پست مى شمارند) بلند مى شود.(280) در بعضى روايات اين ماجرا به امام حسين - عليه السلام - (با معاويه ) نسبت داده شده است . (281) بايد در اين باره تحقيق شود و در اين مختصر فرصت آن نيست .

3 - بنا به رويتى ديگر: امام سجاد كنيز ام ولد (يعنى فرزند آورده ) عمويش ‍ امام حسن - عليه السلام - را به همسرى خود درآورد و مادر خود (مقصود زنى است كه به حضرتش شير داده بوده . چرا كه مادر آن جناب پس از زايمان فوت كرد)(282) را به همسرى غلام خود در آورد. چون اين خبر به عبد الملك رسيد به حضرتش نامه انتقادآميزى نوشت و امام - عليه السلام - در پاسخ او نوشت :

(( نامه ات را فهميدم ما را رسول الله - صلى الله عليه و آله - الگو و مقتداست آن حضرت ، زينب دختر عمويش را به غلام خود (( زيد )) تزويج نمود و خودش كنيز خود صفيه بنت حى بن اخطب را به همسرى درآورد )) .(283)

آنچه در اين باره آورديم بس است درصدد تتبع و استقصاى كامل نيستيم .

پايه نخست و بنيادين

روشن است سياست تبعيض نژادى سياست بوده است بيگانه از اسلام ، بسيار دور از تعاليم آن منافع با احكام و شرايع آن . حال آيا رهبران اين سياست و پشتيبانان آن از كسانى ديگر از روى خود خواهى اين سياست را در پيش گرفته و روش زندگى ، مبنا و معيار رفتار با ديگران قرار داده اند اثرپذيرفته الهام گرفته بوده اند؟! جواب اينست كه : آرى .

هنگامى كه خليفه دوم عمر بن خطاب نظرات و سياستهاى خود را در مورد غير عرب اعلان كرد و سياست تبعيض نژادى را در پيش گرفت در حقيقت از جانب خود امر جديدى را كه پيش از او نبوده ابداع و ابتكار نكرد بلكه پيش از او يهود علماى آنها كه به او نزديك بودند و در بسيارى از مسائل حساس بدانها رجوع مى كرد از قبيل (( كعب الاحبار )) ، (( عبدالله بن سلام )) و (( تميم دارى )) اثر پذيرفته و الهام گرفته باشد.

يهود همانهايند كه گفتند: (( ما فرزندان خدا و دوستان اوييم ... ).(284)

و خداى تعالى فرمود: (( بگو اى كسانى كه يهود شده ايد! اگر پنداشته ايد شما و نه ديگر مردم دوستان خداييد آرزوى مرگ كنيد... )) .(285)

و ما ذيلا نمونه هايى از نصوص مربوط به تبعيض نژادى نزد يهود كه خصوصا در كتاب شرايعشان (( تلمود )) آمده است مى آوريم .

نصوص دال بر نژاد گرايى يهودى

(( نزديك به يهودى فقط يهودى است ساير جانورانى هستند در شكل انسان ؛ آنها خران و سگان و خوكهايند! )) (( اگر فردى امى (غير اسرائيلى ) يك اسرائيلى را بزند چون اينست كه عزت الهى را زده است پس امى شايسته مرگ است ).(286)

(( و يهودى مى تواند در روزهاى عيد به سگها غذا بدهد و حق ندارد غير يهود را اطعام كند؛ ملت برگزيده فقط يهودند و ديگران مثل جانورانند. و روايت شده كه چون بخت النصر دختر خود را به پيشواى يهود عرضه كرد تا با او ازدواج كند،آن پيشواى يهودى به او گفت : من يهودى هستم و از حيوانات نيستم ... )) .(287)

در تلمود اورشليم ، ص 194 آمده است : (( نطفه اى كه ديگر مردم خارج از ديانت يهودى از آن آفريده شده اند نطفه يابو است )) .(288)

(( و اگر زن بعد از خروج از حمام چيز نجسى مثل سگ يا درازگوش يا ديوانه يا امى (غير اسرائيلى ) يا شتر يا خوك ببيند لازم است بازگردد و دوباره غسل كند... )) .(289)

(( خدا بيگانگان را به شكل انسان آفريد تا لايق خدمت به يهود باشند )) .(290)

(( يهود خود را جزء و بخشى از خدا مى دانند؛(291) بلكه خود را برابر با عزت خدايى مى دانند )) .(292)

(( ...ما ملت خداييم بر روى زمين بخاطر منفعت و مصلحت خود، لازم دانست ما را پراكنده كند؛ زيرا به سبب رحمتش بر ما و رضايش از ما، حيوان انسانى را عبارتند از تمامى ملل و انواع انسانى مسخر و در خدمت ما

/ 77