مقدمه
هنگامى كه براى اولين بار به طور فشرده درباره انقلاب عباسيان مطالبى خواندم ، علاقه مند شدم كه درمورد اين نهضت اطلاعات بيشتر و مفصل ترى به دست بياورم .با مراجعه به منابع جديد و كهن ؛ دريافتم كه
اطلاعات مربوط با اين انقلاب در لا به لاى متون كهن پراكنده است و كمتر كتابى به طور مشروح و جامع به
اين موضوع پرداخته است . گر چه دو ماخوذ بسيار كهن اخبارالدولة العباسية وانساب الاشراف (نوشته
بلاذرى ) با تفصيل بيشترى در اين خصوص بحث كرده اند، و به ويژه اخبارالدولة العباسية ، كه جامع ترين
اثر در اين باره است ، ولى اين دو كاستى هايى دارند و در منابع ديگر اطلاعاتى وجود دارد كه در اين دو
ماخذ نيامده است افزون بر اين ، ماخذ ياد شده به زبان عربى است ؛ از اين رو عموم فارسى زبانان كمر از
آنها بهره مند مى شوند و اگر در اين باره است ، ولى اين دو نيز كاستى هايى دارند و در منابع كهن ديگر
اطلاعاتى وجود دارد كه در اين دو ماخذ نيامده است افزون بر اين ، ماخذ ياد شده به زبان عربى است ، از
اين رو، عموم فارسى زبانان كمتر از آنها بهره مند مى شوند و اگر در اين باره اثرى به زبان فارسى موجود
باشد - حتى در گرد آورى اطلاعات - فايده آن عام تر خواهد بود. منابع تازه نيز مى توان مفيد اطلاعات
كامل و دقيق باشند، زيرا يا محدوده اى وسيع را مورد بحث قرار داده اند يا به اختصار به تمام جوانب
موضع پرداخته اند و يا به تفصيل به بخشى از آن ، البته دو اثر نسبتا مفصل و جامع طبية الدعوة العباسية
و الدعوة العباسية تاريخ و طور تاليف حسين عطوان دانشمند معاصر نيز وجود دارد كه آنها هم به زبان
عربى است و ناياب ؛ از اين رو تصميم گرفتم بررسى و تحليلى جامع از انقلاب عباسيان انجام دهم .اين كتاب در هفت فصل تنظيم شده و در حد توان تمام عناوينى كه به اين موضوع مربوط مى شود مورد بحث قرار
گرفته است .در فصل اول ، كه به شرح حال عباس و فرزندان و نوادگان وى اختصاص يافته بيشتر مشاهير آنان به ويژه
كسانى كه در سلسله نسب خلفا واقع شده اند، مورد بحث قرار مى گيرد اين فصل با عنوان از عباس تا
ابوالعباس سفاح ، از عبدالمطلب شروع شده و عباس و فرزندانش ، عبدالله بن عباس ، و فرزندان او، و
على بن عبدالله و اولادش و محمد بن على و فرزندانش مورد بحث قرار مى دهد و با شرح حال ابولعباس سفاح
پايان مى پذيرد.فصل دوم علت و چگونگى و انتقال خاندان عباسى از حجاز به حميمه شام را مورد بحث قرار مى دهد و در ضمن آن
به جدايى عباسيان از علويان و جهت گيرى سياسى عباسيان در منازعه زبيريان و مروانيان نيز اشاره مى
كند.فصل سوم ؛ در باره اخبار رسيده از پيامبر و امامان و ديگر پيشگويى ها در باره به خلافت رسيدن عباسيان
بحث و گفت و گو مى كند و به نقد وتحليل آنها مى پردازد. اظهار نظرهايى در اين باره پيشگويى ها در پايان
فصل آمده است .فصل چهارم ؛ تحت عنوان الرضا من آل محمد صلى الله عليه و آله ، اين شعار عباسيان را از جوانب مختلف
بحث كرده و آن را از صدر اسلام تا حدود 250 هجرى پيگيرى مى كند .همچنين مفهوم اين شعار و برداشت افراد
مختلف (دعوت كنندگان و دعوت شدگان ) از آن بررسى شده و به تاثير آن در موفقيت عباسيان اشاره شده است
.در ادامه از گسترش اين شعار در دهه پايانى قرن دوم و سال هاى نخست قرن سوم هجرى و ولايت عهدى امام
هشتم شيعيان با عنوان الرضا نيز بحث شده است .در فصل پنجم ، تحت عنوان عباسيان و علويان ، روابط اين گروه از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله تا
بنياد و سقوط دولت عباسيان بررسى شده ، به ويژه موضع عباسيان در قبال قيام هاى ضد اموى علويان و نيز