مقدمه - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

حمد و ثناى بى منتها خداى يگانه را و درود و سلام بر محمد فرستاده خدا، و خاندان پاكيزه اش.

حوادثى كه پس از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بر دخترش فاطمه عليهاالسلام گذشت و بلايا و مصائبى كه زهرا عليهاالسلام با آن مواجه شد، شخص يا شخصيت دختر پيغمبر عليهاالسلام را به عنوان يك فرد به آن اندازه هدف قرار نداد كه تفوق طلبى بر اصول ثابت اسلامى را به منظور دستيابى به مناصب و امتيازاتى كه اگر اين حوادث و وقايع را بوجود نمى آوردند، هرگز قادر به دستيابى بدان نبودند، و يا كسب مقامهايى كه ابداً استحقاق آن را نداشتند.

علت آن بود كه در واقع زهرا عليهاالسلام سد منيع و قوى اى بود كه راه تحقق بلندپروازيهاى نامشروع و غير قابل توجيه آنان قرار داشت؛ و نيروى تأثيرگذار و كوبنده و برنده در اظهار بطلان بلندپروازيهاى آنان، و تأكيد و تحكيم بطلان و عدم مشروعيت آن در شعور امّت، و در وجدان و ضمير اسلامى انسانى آن.

گاهى اوقات انسان در سياق فهم تاريخ مى بيند كه برخى مى خواهند وانمود كنند كه در اين خصوص، در حالتى از تردد يا ترديد بسر مى برند و مى پرسند: آيا توجيهات معقول يا فرصتهاى واقعى در جامعه وجود داشته كه به آن حوادث و وقايع امكان دهد در عمل و واقعيت تحقق پيدا كند. اينان براى اظهار اين حالت، درباره ى دقت و حتى درستى نقل حديثى و تاريخى اينگونه حوادث پرسشهاى
عديده اى مطرح مى كنند. به همين منظور اگر نتوانند آن را به صورت علنى و صريح رد و باطل كنند، هيچ اشكالى در ايجاد شك و ترديد در وقوع همه ى اين حوادث نمى بينند، به علاوه موضع اين قبيل انسانها در داخل خود نيز يك اصل مسلّم غير قابل ترديد دارد كه مى گويد: پاسخ به اين پرسشها و سپس يقين پيدا كردن از صحت اين وقايع و حوادث به حد و حتم، ضرورتاً به معناى محكوميت قاطع، و ردّ صريح مشروعيت همه ى جامعه و فضايى كه پديدار گشت و نيز تخطئه ى صريح و تلخ عاملان اصلى اين حوادث، و مرتكبان مصائب و بلايايى است كه زهرا عليهاالسلام را از همه طرف در بر گرفت. آرى، اين همان چيزى است كه اينان در صدد دورى از افتادن در آن هستند.

هدف اين مطالعه ى موجز عرضه ى همان پرسشهايى است كه نتيجه ى آن نوعى شك و تشكيك نزد وى بوده است. علاوه بر آن ارائه توضيحات يا پاسخهاى ديگرى به پرسشها و يا شبهات مطرح شده پيرامون قضاياى ديگر مربوط به زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام پس از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله.

اين مطالعه را تقديم خوانندگان ارجمند مى كنيم با تأكيد بر احترام و تقدير از خصوصيات شخصيتى همگان، و تأكيد بر اين نكته كه نبايد اختلاف ديدگاه، و اتخاذ موضع در مسائلى در اين سطح از اهميت و حساسيت در روابط مودّت آميز خللى پديد آورد.

از خداوند متعال توانايى و يارى مى خواهيم و از درگاه او مسئلت داريم كه راه راست، و گفتار درست، و صحت قصد، و خلوص نيت، و طهارت و صفاى عمل به ما عنايت فرمايد. او ولى ماست و هدايتگر به راه راست.

بيروت، شعبان 1417 ه.ق

جعفر مرتضى العاملى

پيشگفتار

اين كتاب به بررسى مسائلى مى پردازد كه در سالهاى اخير پيرامون مظلوميت زهرا عليهاالسلام و آنچه پس از رحلت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله بر او گذشت، و نيز مسائلى كه گونه اى ارتباط با آن حضرت دارد، مطرح شده است. چگونگى طرح و بيان اين مسائل ما را بر آن داشت تا به توضيح و تنقيح آن بپردازيم. امّا شايسته ديديم پيش از ورود به بررسى مسائل مهم، خواننده ى ارجمند را به چند مطلب و نكته درباره ى پژوهشهاى علمى تذكر دهيم كه آگاهى از آن لازم و ضرورى است. پيش از اين بخشى از مسائل را در مقاله اى با نام «لست بفوق أن أخطى» در لبنان منتشر كرده ايم. نظر به اهميت اين مسائل و از آنجا كه ممكن است خواننده ى گرانقدر به آن مقاله دسترسى نداشته باشد، آن را با نكات جديدى در اينجا مى آوريم.

1- مسائلى كه در اين كتاب مورد نقد و بررسى ما قرار گرفته، در نوشته ها، مقالات، سخنرانيها و مصاحبه هاى مطبوعاتى يا راديويى و تلويزيونى آمده است. ما به منظور رعايت عواطف و احساسات از تصريح به نام گوينده آن خوددارى كرده ايم. زيرا نمى خواهيم كوچك ترين تشويش خاطرى ايجاد كنيم. در گذشته و اكنون نيز به دوستى و محبت با همه علاقمند بوده و هستيم و براى همه آرزوى خير و خوشى داريم. اگر نبود كه توضيح برخى از مسائل را بر خود واجب ديديم، اساساً به نشر اين بررسى نمى پرداختيم. اگر فردى، آنچه در اين كتاب آمده را بر وفق
قاعده ى: «كاد المريب ان يقول: خذونى» درباره ى خود تفسير كند، اين به خودش مربوط است ولى ما به او توصيه مى كنيم كه چنين نينديشد. زيرا مقصود ما گفته است نه گوينده.

2- در زندگانى علمى خود گاهى اوقات با افرادى برخورد مى كنيد كه بناحق ادعاى فرهنگ و معرفت دارند و القاب و عناوينى هم در پى نام خويش دارند. اينان براى بى اعتبار كردن مخالفان و منتقدان خود، آنها را مورد هجوم قرار مى دهند. چنانكه يكى از همين افراد به يارى يزيد بن معاويه برخاسته و لعن او را مايه ى بى ارزشى لعن كننده مى پندارد. او مى گويد: «اما اين محافل در برخى جوانب به سب و لعن دچار شدند و لذا به لعن شمر لعين بسنده نكردند بلكه معاويه، يزيد و بنى اميه را هم در جرگه ى كسانى قرار دادند كه لعن آنان را لازم مى دانند». [جريدة السفير، 27/ 6/ 1996 م.]

اگر ما هم با اين قبيل افراد روبه رو شويم نه تنها از رويارويى با آنان هراس نداريم بلكه اگر ضرورت ايجاب كرد و يا احساس تكليف شرعى نموديم كه در قبال افكار و انديشه هاى آنان موضع گيرى كنيم، همانند اين كتاب خواهيم نوشت و به شيوه ى علمى، واقع گرايانه و بدور از هياهو به نقد و بررسى موضوعات گوناگون طرح شده توسط آنان خواهيم پرداخت. زيرا آشكار و واضح است كه در دين و عقيده و مسائل اهل بيت عليهم السلام جاى هيچگونه نرمش و مصلحت انديشى نيست. ما در اين راه به ناسزاگوييهاى نارواى اين و آن توجه نمى كنيم و آن را چيزى جز سراب فريبنده نمى دانيم. (و ليحق اللَّه الحق بكلماته و يبطل كيد الخائنين).

/ 204