گناه چيست؟ - توبه زيباترين پوزش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

توبه زيباترين پوزش - نسخه متنی

محمدحسين جعفري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گناه چيست؟

گناه و معصيت، نافرماني خداوند حكيم است. مخالفت با اموري است كه پروردگار از انسان مي‌خواهد. مخالفت با اوامر و نواهي الهي است. بنابراين «ترك هر واجب» و «انجام هر حرام» يك معصيت و گناه است.

در مقابلِ معصيت و گناه، «طاعت» است كه به معنيِ فرمانبرداريست. فرمانبرداريِ جهان آفرينِ بي‌نياز و مهربان. و اين اطاعت، انسان را به سرمنزل مقصود مي‌رساند. اين اطاعت نه براي رفع نيازي از خداست كه او بي‌نياز مطلق است، بلكه طريق رسيدن به سعادت نهاييِ خودِ انسان است. همانگونه كه براي هر مطلوب راهيست، راه رستگاري و نيكبختي حقيقي انسان، انجام فرامين الهي و دوري از كارهايي است كه خداوند نهي فرموده است.

در اين ارتباط، هر گناه و معصيت، خروج از راه و سقوط در پرتگاهها و دره‌هاست.
در پيمودن اين راه، غفلت از هشدارها و نشانه‌ها، سقوطي درپي دارد كه تمامي هستيِ انسان را در معرضِ نابودي قرار مي‌دهد.

انجام گناه، اطاعتِ كيست؟

اطاعت خدا، سير در صراط مستقيم الهي است و نزديك شدن به مقصود. هرگونه انحراف از طاعت الهي، اطاعت ديگراني است كه بيراهه‌ها را در مقابل انسان به جلوه در مي‌آورند. آنچه ديگران به عنوانِ «راه» نشان مي‌دهند، سرابي بيش نيست كه انسان را از سعادت نهائي خويش و طريق آن، باز مي‌دارد و او را تا دل شوره‌زارها مي‌كشاند. تمام نيروها و توان انسان را تلف مي‌كند و در آخر، «اوست» و «عطش» و «حرارت جانسوز» و «منظرة سراب در مقابل» و «افتادنِ از پا و حسرت و هلاكت».

با مراجعه به تفسير شريف الميزان روشن مي‌شود كه: هر معصيت و گناهي اطاعتِ غير خداست، اطاعت شياطين انس و جن، و خواهش نفس، و هواي دل. آنكس كه خدا را عبادت نمي‌كند، در واقع به اطاعت و دنباله روي شيطان و نفس و جهالت مشغول است و اطاعت، همان عبادت است.[4] و در اين تفسير، علامه طباطبائي ـ رحمة الله عليه ـ مي‌فرمايند:[5]

پس هر كس كه چيزي را اطاعت كند به تحقيق آن را «اله» گرفته و آنرا عبادت مي‌كند. پس آنكه اطاعت نفس خود را كند آنرا «الله» گرفته است.
و اين قرآن است كه اظهار تعجب از كسي دارد كه:

«هواي نفس خويش را الهه و معبود گرفته است» و اينگونه بيان مي‌كند كه:

« أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ...»[6]

آيا تعجب از كار آنكس نمي‌كني كه هواي نفس خويش را «الهه» و «معبود» گرفته است؟

و نيز اين كلام الهي است كه انسان را از «عبادت شيطان» دور مي‌دارد و مي‌فرمايد:

« أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»[7]

اي فرزندان آدم، آيا از شما پيمان نگرفتيم كه شيطان را «عبادت» و «بندگي» نكنيد. بي‌ترديد او براي شما دشمني آشكار است.

البته كاملاً روشن است كه كسي به زبان نمي‌گويد: هواي نفس من خداي من است، يا من شيطان را عبادت مي‌كنم، بلكه همين مقدار كه انسان به دنبال هواي نفس باشد و آنرا اطاعت كند، در واقع هواي نفس را «اله» گرفته و آنكه به دنبال القائات و وساوس فريباي شيطان است به «عبادت شيطان» مشغول است. در روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده است كه: [8]

«خداوند عزوجلّ نظر نكند به سوي بنده و او را پاك نسازد، هنگامي كه او يكي از واجبات الهي را ترك كند، يا مرتكب كبيره‌اي از گناهان كبيره شود.»

راوي چون اين كلام را از امام مي‌شنود با تعجب سؤال مي‌كند: «آيا خداوند به او نظر نكند؟»

حضرت پاسخ مي‌دهند: «آري، زيرا به يقين او براي خدا شريك گرفته است.»

راوي دوباره با تعجب مي‌پرسد: «آيا شرك آورده‌؟»

حضرتش در جواب مي‌فرمايند: «آري. چون خداوند فرمان به امري داده است. پس او امر خداوند عزوجلّ را ترك كرده و فرمان ابليس را به كار بسته است. پس او همراه با ابليس است در هفتمين دَرَك[9] دوزخ.»

بايد آگاه بود كه ممكن است شيطان با اين نيرنگ و حيله در ميان برخي وسوسه كند كه:

«چرا عبادتِ خدا؟ چرا بندگي؟ چرا اطاعت؟ چرا ترك آزادي؟»

آنكه هشيار و عاقل است، مي‌داند كه: اين فريبي بيش نيست و آن «آزادي» كه آن پليد در نظر دارد، جز «عبادت و بندگيِ خودِ او» و «طاعت هواي نفس» نيست.

در اين صورت پاسخ انسان عاقل و زيرك، به او اينست:

چرا «عبوديت» و «بردگيِ» تو؟ چرا الهه گفتن هواي نفس؟ چرا ترك طاعت خدا؟ خدائي كه مرا به سوي رهائي از اسارت تو فرا مي‌خواند. او كه مالك هستي است. او كه زندگي و مرگ را آفريده است. او كه مهربانتر از پدر و مادر است، او كه مهرباني پدر و مادر نيز از اوست. او كه مهربانترين است. او كه طاعتش، نه براي رفع نيازي از اوست، كه او بي‌نياز مطلق است، بلكه طاعت او، راه سعادت دنيا وآخرت من است. راهي كه انسانِ عاقل، خود آن را برگزيده است.

آري، شيطان به شيوه‌هاي گوناگون، گناه را زينت مي‌دهد و به جلوه درمي‌آورد، تا انسان را به سوي آن جلب كند و او را به پليديِ گناه آلوده كند. پس از آن، تلاش مي‌كند كه فرد آلوده به معصيت، هرگز انديشة توبه نكند، و اگر از حال غفلت درآمد و عزم توبه كرد، سعي آن دشمنِ جاني در تأخير اين واجب است.[10]

پس شايسته و بجاست كه:

1. در «انجامِ واجبات» و «تركِ محرّمات» كوشا باشيم.

2. با آرزوي «توبه در آينده» كه شيطان در دلها مي‌افكند، مرتكب «تركِ واجب» و «انجامِ حرام» نشويم.



[1] . رجوع شود به قرآن، سورة مؤمنون، آيات 99 تا 110.

[2] . سورة زُمَر، آية 10.

[3] . بحارالانوار، ج 82، ص 138.

[4] . رجوع كنيد به تفسير الميزان، ج 13، ص 83.

[5] . جلد 18 الميزان، ص 187: فمن اطاع شيئاً فقد اتّخذه الهاً و عبده، فمن اطاع هواه فقد اتّخذ الهه هواه.

[6] . سوره جاثيه، آية 23.

[7] . سوره يس، آية 60.

[8] . ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيح صدوق ـ رحمة الله عليه ـ ناشر: كتابخانه صدوق، ص 561.

[9] . دَرَك: ته هر چيز.

[10] . نهج البلاغه حضرت امير ـ عليه السّلام ـ ، خطبة 64: «الشّيطان»...، يزين له المعصية ليركبها و يمنيه التوبتة ليسوفها.... ، شيطان ...، نافرماني را براي انسان زينت مي‌دهد تا آنرا انجام دهد و در مورد توبه او را به آرزو مي‌افكند تا در آينده‌ها توبه كند...

/ 48