4- جاهلان از ديدگاه رهبران الهي
آنها كه به شناخت واجبات و محرّمات خويش اقدام نميكنند امام و مقتداي اهل ايمان، امير مؤمنان آنها را چون ستمكاران زمان جاهليت ميشمارند كه در دين تفقّه نميكنند و به شناخت تكاليف خويش اقدام نميكنند، و حضرتشان ما را از اينكه اينگونه باشيم برحذر ميدارند.[1]آنها كه بدون شناخت احكامِ دين، عمل ميكنند و بدون فقه عبادت ميكنند، تصاوير بدي از آنها و نتيجة كارشان، در روايات ارائه شده است.در زير چند روايت را كه بيانگر چهرة جاهلاني است كه بدون علم و شناخت، عمل ميكنند براي نمونه ميآوريم:رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :مَنْ عَمِلَ عَلي غَيرِ عِلْمٍ كانَ ما يُفسِدُهُ اَكْثَرَ مِمّا يُصْلِح[2]آنكه بدون شناخت عمل كند، فسادي كه بار ميآورد، بيش از صلاحي است كه انجام ميدهد.رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :مَثَلُ العابِدِ الذّي لا يَتَفَقَّهُ كَمَثَلِ الذّي يُبني بِاللَّيْلِ و يُهْدِمُ بِالنَّهار[3]مَثَل آنكه بدون شناختِ دين، عبادت ميكند، مانند كسي است كه در شب بنا ميكند و در روز خراب.حضرت امير ـ عليه السّلام ـ :المُتَعَبِّدُ عَلي غَيْرِ فِقْهٍ كَحِمارِ الطّاحُونَةِ يَدُورُ ولا يَبْرَحُ[4]آنكه خدا را بدون فقه (شناختِ دين) عبادت ميكند، مانند خر آسياست كه ميچرخد ولي همچنان در جاي خويش است و قدمي جلوتر نميرود.امام صادق ـ عليه السّلام ـ :
اَلْعامِلُ عَلي غَيْرِ بَصيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلي غَيْرِ الطّريقِ ولا يَزيدُهُ سُرعَةُ السِّيْرِ مِنَ الطَّريقِ اِلاّ بُعْداً[5]آنكه بدون شناخت و بصيرت عمل ميكند، مانند كسي است كه بيراهه ميرود، و سرعت سيرش فقط او را از راه دور ميكند.امام صادق ـ عليه السّلام ـ :
اَلْعامِلُ عَلي غَيْرِ بَصيرَةٍ كالسّائِرِ عَلَي السَّراب...[6]آنكه بدون شناخت و بصيرت عمل ميكند، مانند كسي است كه در سراب ميرود...بنابراين آنكه بدنبال شناخت احكام نيست و آنكه احكام اعمالي را كه از او صادر ميشود نميداند، چه بسيار كه حرام انجام ميدهد و نميداند و يا حتّي خيال ميكند كه آن كار صلاح است.به عنوان مثال: بسياري از افرادي كه شرائط و مواردِ وجوب و عدم وجوب و جواز و عدم جواز و مراتب امر به معروف و نهي از منكر را نميدانند اينگونهاند كه يا اصلاً به اين فريضه اقدام نميكنند و يا اينكه در صورت اقدام، با عدم رعايت مراتب و مانند آن به معصيت و حرام مبتلا ميشوند. براي آنكه اين مشكل پيش نيايد، براي آنان واجب است كه شرايط امر به معروف و نهي از منكر و موارد مختلفِ وجوب و عدم وجوب و جواز و عدم جواز، و نيز مراتب آنرا فرا گيرند.[7]آنانكه احكام دين را منحصر در نماز و روزه ميدانند، و به دنبال آموختن ابعاد مختلف اسلام و ساير تكاليف نيستند، چه بسا بسياري از واجبات شرع مقدّس را خلاف دين! ميپندارند. اين بيخبران، حتّي ممكن است در مقابل بعضي احكام مقدّس اسلام بايستند، در حالي كه ميپندارند با موضع گرفتن در مقابل آن به دين خدمت ميكنند! اينها، همانها هستند كه با اعمال خود از صراط مستقيم الهي دور ميشوند. اينها، همانها هستند كه سراب را آب ميپندارند. اينها همانها هستند كه در زبان اميرمؤمنان ـ عليه السّلام ـ به حمار تشبيه شدهاند.امام معصوم ـ عليه السّلام ـ پيروان خويش را به شناخت احكام شرع، يعني «تفقّه در دين» سفارش اكيد فرمودهاند.[8] در روايتي از امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ در ارتباط با شناخت و تفقّه در دين چنين آمده است:تفقّه در دين (شناخت دين) پيدا كنيد، پس بيترديد فقه (شناخت دين) كليد بينائي است، تمامِ عبادت است، سبب دستيابي به منازل بلند و درجات والا در دين و دنياست. برتري انسانِ دين شناس و آگاهِ به احكامِ اسلام يعني «فقيه» بر عابد، مانند برتري خورشيد است بر ستارگان. آنكه براي شناخت احكام دين خود اقدام نميكند، خداوند از هيچ عمل او راضي نيست.[9]
پيام نور
اُفٍّ لِكُلِّ مُسْلِمٍ لا يَجْعَلُ في كُلِّ جُمُعَةٍ يَوْماً يَتَفَقَّهُ فيهِ اَمْرَ دينِهِ و يَسْأَلُ عَنْ دينِهِ.رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـواي بر هر مسلماني كه در هر هفته روزي را براي شناخت دين خود و احكام آن و سوال از دين خود قرار ندهد.بحار الانوار، ج 1، ص 176
تمرين و پرسش
سؤالات زير را بخوانيد و پاسخ دهيد:1. شناخت واجبات و محرّمات، با بحث توبه چه ارتباطي دارد؟ توضيح دهيد.2. آيا دو مثال كه تحت عنوان «ارتباط واجبات و محرّمات با توبه» آمده است را به خاطر داريد؟ اگر به ياد نداريد آن دو را دوباره مرور كنيد.3. آيا مسائلي را كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد واجب است ياد بگيرد؟4. آيا احكام مربوط به توبه كه در فصل اوّل ذكر شد از مسائلي است كه انسان غالباً به آن احتياج دارد؟5. آيا بدون شناخت واجبات و محرّمات، قلمروِ فريضة توبه، روشن و مشخّص است؟ آيا بدون آن شناخت، برداشت صحيح از توبه ممكن است؟6. واجب چيست؟7. حرام چيست؟8. گناه و معصيت و به بيان روشنتر «تركِ واجب» و «انجامِ حرام» داراي چه پيامدهائي در عالم آخرت است؟9. آيا حكايتهاي قرآن از امّتاي گذشته براي سرگرمي است يا عبرت و تنبّه و بيداري؟10. قوم بنياسرائيل را چرا ذلّت و خواري و فقر و ازمندي در خود پيچيد؟11. آيا موعظه سالار شهيدان، حسين ابن علي ـ عليه السّلام ـ به مرد معصيت كار را به خاطر داريد؟ اگر به خاطر نداريد دوباره آنرا بخوانيد.12. آيا بنا به فتواي حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ ياد گرفتن حكم هر فعلي كه از ما مكلَّفين صادر ميشود، واجب است؟13. آيا كسي كه مجتهد نيست و نميتواند به احتياط عمل كند در احكام ميتواند خود رأي باشد و به رأي خود عمل كند؟14. آيا ياد دادن مسائل حلال و حرام به ديگران واجب است؟15. آنها كه عبادت آنها بدون شناخت دين و احكام اسلام است، در روايات چگونه تصويري از آنها ارائه شده است؟16. آيا ميتوان با اين عذر كه من شرائط وجوب و عدم وجوب و موارد جواز و عدم جواز و مراتب امر به معروف و نهي از منكر را نميدانم و ممكن است در انجامِ آن خود مرتكب معصيت شوم، فريضه امر به معروف و نهي از منكر را رها كرد؟در اين صورت چه بايد كرد؟17. معناي اين روايت از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ چيست:« اُفٍّ لِكُلِّ مُسْلِمٍ لا يَجْعَلُ في كُلِّ جُمُعَةٍ يَوْماً يَتَفَقَّهُ فيهِ اَمْرَ دينِهِ و يَسْأَلُ عَنْ دينِهِ »18. برتري انسان آگاه به احكام اسلام بر آنكه عبادت ميكند ولي اين شناخت را ندارد مانند چيست؟
[1]. لا تَكُونُوا كَجُفاةِ الجاهِليَّةِ، لا فِي الدّين يَتَفَقَّهُون وَ ...، نهج البلاغه، خطبه 167 (تحقيق دكتر صبحي صالح، ص 242).[2]. بحارالانوار، ج 1، ص 208 سن، بهر.[3]. كنرالعمّال، خ 28930.[4]. بحارالانوار، ج 1، ص 208، ختص.[5]. بحارالانوار، ج 1، ص 206، لي، سن، ضا.[6]. بحارالانوار، ج 1، ص 208، ا.[7]. «يجب تعلّم شرائط الامر بالمعروف و النّهي عن المنكر و موارد الوجوب و عدمه و الجواز و عدمه حتّي لا يقع في المنكر في امره و نهيه.» ترجمه: «واجب است يادگرفتن شرائط امر به معروف و نهي از منكر و موارد وجوب و عدم وجوب و موارد جواز و عدم جواز تا اينكه در امر و نهيش در منكر واقع نشود و خود گرفتار منكر نگردد.» تحريرالوسيله حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، كتاب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر، في شرائط وجوب الامر بالمعروف و ... شرط اوّل، مسئله 8.[8]. رجوع شود به رواياتي كه در باب «تفقّه در دين» وارد شده است.[9]. تفقّهوا في دين الله فانّ الفقه مفتاح البصيره، و تمام العبادة و السّبب الي منازل الرّفيعه و الرتب الجليه في الدّين و الدّنيا، و فضل الفقه علي العابد كفضل الشّمس علي الكواكب، و من لم يتفقّه في دينه لم يرض الله له عملاً. بحار الانوار، ج 78، ص 321، ف.