عدالت چيست و عادل كيست؟
«ارتباط عدالت با واجبات، محرمات، توبه»[1]براي روشن شدن جواب اين سؤال فتاواي حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ را در رابطه با عدالت ميآوريم:مسئله
العِدالَةُ عِبارَةٌ عَنْ مَلَكَةِ اِتْيانِ الواجِباتِ وَ تَركِ المُحَرَّماتِ...[2]عدالت عبارتست از ملكة (صفت و ثابت نفسانيّه) انجامِ واجبات و تركِ مُحرَّمات...مسئله
اَلعِدالَةٌ عِبارَةٌ عَنْ مَلَكَةٍ راسِخَةٍ باعِثَةٍ علي مُلازَمَةِ التَّقوي مِنْ تَرْكِ المُحَرَّماتِ و فِعْلِ الواجِباتِ.[3]عدالت عبارتست از ملكهاي كه ثابت و استوار است و موجب ميشود كه انسان همواره باتقوا باشد. تقواي تركِ محرّمات و انجامِ واجبات.مسئله
... هِيَ (العِدالَةُ) حالَةٌ نَفسانيَّةٌ باعِثَةٌ عَلي مُلازَمَةِ التَّقوي مانِعَةٌ عَن ارْتكابِ الكَبائِرِ بَلْ وَالصَّغائِرِ عَلَي اْلاَقْوي فَضْلاً عَن اْلاِصْرارِ عَلَيْها الذَّي عُدَّ مِنَ الْكَبائِرِ وَ عَن ارْتِكابِ اَعمالٍ دالَّةٍ عُرفاً عَلي عَدَمِ مُبالاةِ فاعِلِها بِالدّينِ...[4]... عدالت حالت نفسانيّهاي است كه برانگيزاننده است بر اينكه انسان همواره با تقوا باشد، و مانع انجامِ گناهان كبيره بلكه گناهان كوچك و صغيره است، تا چه رسد به اصرار بر گناهان صغيره كه خود از گناهان كبيره شمرده ميشود و نيز مانع انجام اعمالي است كه نشان دهنده بيتوجهّي شخص به دين است...فتواي حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ در رابطه با زائل شدن و از بين رفتن صفت عدالت اينچنين است:مسئله
تَزُولَ صِفَةُ العِدالَةِ حُكْماً بِارْتِكابِ الْكَبائِرِ اَوِ الاِصْرارِ عَلَي الصَّغائِرِ، بَلْ بِارْتِكابِ الصَّغائِرِ عَلَي الاَحْوَطِ وَ تَعُودُ بِالتَّوبَةِ اِذا كانَتِ المَلَكَةُ المَذْكُورَةُ باقيَةً[5]از جهت حكم، صفت عدالت با انجامِ گناهان كبيره يا با اصرار بر انجامِ گناهان صغيره و كوچك از بين ميرود بلكه بنابر احتياط واجب با انجامِ گناهان صغيره نيز از بين ميرود، و در صورتي كه آن حالت نفسانيّه باقي باشد عدالت با توبه برميگردد.با توجّه به اين مسائل ارتباط عدالت با واجبات و محرمّات و توبه كاملاً روشن ميشود.البتّه لازم به توضيح است كه عدالت در مفتي[6] (آنكه فتوا صادر ميكند)، قاضي،[7] امام جماعت،[8] و شاهد[9] از شرائط آنهاست. يعني بدون داشتن صفت عدالت صلاحيّت انجامِ آن كارها را ندارند.براي دانشجويان علوم ديني ضروريست كه بموازات آغاز تحصيل درسهاي خود، ملكه عدالت را نيز اگر دارا نيستند، در خود پديد آورند و مواظبت نمايند كه زائل نشود و از بين نرود، چرا كه تصدّي برخي مناصب كه عدالت در آنها شرط است، در آينده بر عهدة اين گروه است.هر دانشجوي علوم ديني بايد توجّه كند، اگر بعضاً پيش آيد كه امامت جماعت عدّهاي را عهدهدار شود، آيا صفت عدالت در او وجود دارد؟ و اين سوال را بين خود و خداي خود پاسخ گويد. البتّه ممكن است ديگران روي حسن ظاهري به او اقتدا كنند[10] و او را عادل به حساب آورند.[11]فراموش نكنيم كه طبق فتواي حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ صفت عدالت حكماً با انجامِ گناهان كبيره و بنابر احتياط واجب حتّي با انجامِ گناهان صغيره زائل ميشود. اگر ملكه مذكور و آن حالت نفساني باقي باشد، صفت عدالت با توبه برميگردد.خدايا، ملكة عدالت را در ما ثابت و استواربدار.خدايا ما را در دوري از تمامي گناهان مدد فرما.خدايا ما را تقواي انجام واجبات و ترك محرّمات عنايت فرما.خدايا، ما را از اهل عدالت قرار ده.[1]. اين بخش كه مربوط به عدالت است، براي كامل بودن بحث آمده است. مربيّان محترم ميتوانند اين بخش را مختصرتر از آنجه در متن آمده است بيان فرمايند، و يا از طرح آن، اگر سطح كلاس مقتضي نيست صرفنظر كنند. البتّه اين بخش حتّي با توضيحات بيشتر، براي طلاّب مبتدي ضروريست.[2]. عروة الوثقي، ج 1، ص 10، مسئله 23.[3]. تحرير الوسيله حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ج 1، في فروع التّقليد، مسئله 28.[4]. تحرير الوسيله حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ج 1، كتاب الصّلاة، القول في شرائط امام الجماعة.[5]. تحرير الوسيله حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ج 1، في فروع التّقليد، مسئله 29.[6]. رجوع كنيد به تحرير الوسيله حضرت حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ج 1، فروع تقليد، مسئله 27.[7]. رجوع كنيد به مأخذ ماقبل.[8]. رجوع كنيد به تحرير الوسيله حضرت حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ج 1، كتاب الصّلاة، القول في شرائط امام الجماعة.[9]. رجوع كنيد به تحرير الوسيله حضرت حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ج 2 ، القول في صفات الشّهود، الرّابع، العدالة.[10]. عدالت، با حسن ظاهري كه كاشف از آنست شناخته ميشود. و حصول علم يا حتّي ظنّ در آن شرط نيست. (يعني حسن ظاهر، كاشف تعبّدي از عدالت است.»رجوع شود به عروة الوثقي، ج 1، ص 10، مسئله 23 و حاشيه 5. در رابطه با اين مسئله از حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ در پايين همان صفحه.[11]. در مورد عدالت امام جماعت، بايد از وسواس دوري كرد. در كتاب چهل حديث از حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ صفحه 341 ميخوانيم:
و از شئون وسوسه يكي اقتدا نكردن به كساني است كه به حكم نصّ و فتوا محكوم به عدالت هستند و ظاهر آنها صالح و به اعمال شرعيّه مواظب هستند و باطن آنها را خداوند عالم است و تفتيش از آن لازم نيست. بلكه جائز نيست با اين وصف شخص وسواسي را شيطان مهار ميكند و در گوشة مسجد از جماعت مسلمين كناره گرفته فُرادي نماز ميخواند و معلَّل ميكند عمل خود را به اينكه شبهه ميكنم، به دلم نميچسبد،...