3- اركان و شرائط توبه - توبه زيباترين پوزش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

توبه زيباترين پوزش - نسخه متنی

محمدحسين جعفري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


3- اركان و شرائط توبه

«بدان كه از براي توبة كامله، اركان و شرائطي است كه تا آنها محقّق نشود، توبة صحيحه، حاصل نشود.

و ما به ذكر عمدة آنها كه لازم است، مي‌پردازيم:

يكي از آنها كه ركنِ ركينِ[1] او است، ندامت و پشيماني است از گناهان و تقصيرات گذشته و ديگر، عزمِ به برگشت ننمودن بر آن است براي هميشه. و اين دو در حقيقت، محقِّق اصل حقيقتِ توبه و به منزلة مقوِّماتِ ذاتية[2] آن است.»

آنچه خوانديد اركان توبه از نظر حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ است كه در كتاب چهل حديث بيان فرموده‌اند.[3]

همان‌گونه كه هيچ بنائي بدون پايه و ركن وجود پيدا نمي‌كند، توبه نيز داراي اركاني است كه وجود و تحقّق آن، بدون آن اركان ممكن نيست. و نيز همان‌گونه كه بدون وجود دو عنصر اكسيژن و ئيدروژن، آب وجود پيدا نمي‌كند، و همانگونه كه بدون تار و پود، پارچه‌اي بافته نمي شود، توبه نيز بدون وجود اين دو ركن كه به عنوان مقوِّمات ذاتيّه و تشكيل دهندگان اصلي آن است حاصل نمي‌شود. تحققّ توبه بدون وجود هر يك از اين دو ركن يعني «ندامت و پشيماني از گناهان و تقصيرات گذشته» و «عزمِ برگشت ننمودن به آن، براي هميشه» غير ممكن است.

بنابراين جاري كردن لفظ استغفرالله و امثال آن بر زبان ـ اگر پشيماني قلبي نباشد، و يا حتّي در صورتي كه پشيماني قلبي باشد ولي عزم بر تركِ دائمي آن معصيت نباشد ـ توبه نيست.

در نهج البلاغه مي‌خوانيم كه:[4]

شخصي در حضور حضرت امير ـ عليه السّلام ـ گفت: استغفرالله.[5]

پس حضرت به او فرمود: «مادرت در عزايت گريه كند، آيا مي‌داني استغفار و طلب آمرزش چيست؟»

و پس از آن، حضرت به بيان اركان و شرايط توبه و استغفار مي‌پردازند كه:

«آن (استغفار) اسمي است كه واقع مي‌شود بر شش معني.

اول: آن پشيماني برگذشته است.

دوم: عزم بر بازگشت نكردن به سوي آن است براي هميشه.

سوم: اداكني به سوي مخلوق حق آنها را، تا هنگامي كه خدا را ملاقات مي‌كني پاك باشي، و حقّي از كسي بر عهدة تو نباشد.

چهارم: روي آوري به سوي هر فريضه و واجبي كه بر تو است، كه آنرا ضايع كرده‌اي. پس حق آن فريضه را بجاي آر. پنجم: ... و ششم ...»

حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ در ارتباط با اين روايت مي‌فرمايند:[6]

اين حديث شريف مشتمل است اولاً: بر دو ركن توبه كه پشيماني و عزم بر عدمِ عود[7] است.

و پس از آن: بر دو شرطِ مهمّ قبول آن كه ردِّ حقوقِ مخلوق، و ردِّ حقوقِ خالق است.

انسان به مجرّد آنكه گفت توبه كردم از او پذيرفته نمي‌شود. انسان تائب آنست كه هرچه از مردم به ناحق برده، ردّ به آنها كند و اگر حقوق ديگري از آنها در عهدة اوست، و ممكن است تأديه[8]، يا صاحبش را راضي نمايد، قيام به آن كند. و هر چه از فرائض الهيّه ترك كرده، قضا نمايد يا تأديه نمايد، و اگر تمام آنها را ممكنش نيست، قيام به مقدار امكان كند.

بداند كه اينها حقوقي است كه از براي آنها مُطالِبي[9] است و در نشأة ديگر[10] از او به اشقّ احوال[11] مُطالبه مي‌كنند، و در آن عالم، راهي براي تأدية آنها ندارد، جز آنكه حمل بار گناهان ديگران را كند و ردّ اعمال حسنة خود را نمايد. پس در آن وقت بيچاره و بدبخت مي‌شود، و راهي براي خلاص و چاره‌اي براي استخلاص ندارد.

اي عزيز! مبادا شيطان و نفس امّاره وارد شوند برتو و وسوسه نمايند و مطلب را بزرگ نمايش دهند و تو را ازتوبه منصرف كنند و كار تو را يكسره نمايند.
بدان كه در اين امور هر قدر ولو به مقدار كمي نيز باشد، اقدام بهتر است. اگر نمازهاي فوت شده و روزه‌ها و كفّارات و حقوق خدائي بسيار است و حقوق مردم بيشمار است، گناهان متراكم است و خطايا متزاحم، از لطف خداوند مأيوس مشو، و از رحمت حق نا اميد مباش، كه حق تعالي اگر تو، به مقدار مقدور اقدام كني راه را بر تو سهل مي‌كند، و راه نجات را به تو نشان مي‌دهد.

بدان كه يأس از رحمت حق بزرگترين گناه است كه در نفس گمان نمي‌كنم هيچ گناهي بدتر و بيشتر از آن تأثير نمايد. انسانِ مأيوسِ از رحمت حق، چنان ظلمتي قلبش را فرا بگيرد، و چنان افسارش گسيخته شود كه با هيچ چيز، اصلاحش نمي‌توان نمود. مبادا از رحمت حق غافل شوي و گناهان و تَبَعاتِ[12] آن در نظرت بزرگ آيد. رحمتِ حق از همه چيز بزرگتر و برهر چيز شامل است. دادِ حق را قابليّت شرط نيست... تو يك قدم پيش بيا و به سوي درگاه قدس او قدم بگذار، او خود با تو به هر وسيله‌اي هست دستگيري مي‌فرمايد. و اگر نتوانستي تأدية حقوق او كني، از حقوق خود مي‌گذرد و حقوق ديگران را اگر نتوانستي تأديه نمائي، جبران مي‌فرمايد...

اي عزيز! راه حق سهل است، ولي قدري توجّه مي‌خواهد، اقدام بايد كرد. با تسويف[13] و تأخير امر را گذراندن و بار گناهان را هر روز زياد كردن، كار را سخت مي‌كند. ولي اقدام در امر، و عزم بر اصلاح امر و نفس، راه را نزديك و كار را سهل مي‌كند. تو تجربه كن و چندي اقدام كن اگر نتيجه گرفتي، صحّت مطلب بر تو ثابت مي‌شود، والاّ راه فساد باز است و دست گنهكار تو دراز.
و امّا آن دو امر ديگر كه جناب اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ فرموده است. (امر پنجم و ششم)، از شرايط كمال توبه و توبة كامله است، نه آنكه توبه بدون آنها تحقق پيدا نمي‌كند يا قبول نمي‌شود. بلكه توبه بدون آنها كامل نيست.



[1]. پاية محكم و استوار.

[2]. اجزاي سازندة اصلي، تشكيل دهندگان اصلي.

[3]. كتاب چهل حديث حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ص 234.

[4]. نهج البلاغه، تحقيق دكتر صبحي صالح، حكمت 417، اين روايت در كتاب چهل حديث حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ص 237 نيز ذكر شده است.

[5]. از خداوند طلب مغفرت و آمرزش مي‌كنم.

[6]. چهل حديث حضرت امام ـ رحمة الله عليه ـ، ص 237.

[7]. عود: بازگشت، عدم عود: بازگشت نكردن.

[8]. تاديه: ادا كردن: رسانيدن (حقوق ديگران به آنها).

[9]. مُطالِب: طلب كننده.

[10]. نشأه: آفرينش، نشأة ديگر: عالم آخرت، قيامت.

[11]. اشقّ: سخت ترين، اشقّ احوال: سخت‌ترين حالتها.

[12]. تَبَعات: پيامدها.

[13]. تسويف: به تأخير انداختن توبه، اينكه اسنان با خود بگويد بعدها توبه مي‌كنم.


/ 48