نخست: حاكميت روحيه دلسوزي نسبت به سرنوشت انسانها بر جامعه:
«پيغمبر اسلام براي اين كه مردم تربيت نميشدند غصّه ميخوردند، به طوري كه خداي تبارك و تعالي او را تسكين ميداد... و هر انساني بايد اين طور باشد كه متأسف باشد براي آنهايي كه نميآيند به خط اسلام و خط انسانيت».9بنيان «امر به معروف و نهي از منكر» در جامعه اسلامي بر اصل فوق گذارده شده است و اين كه در جامعه اسلامي افراد نميتوانند نسبت به سرنوشت ديگران بياعتنا باشند، لذا از روي «دلسوزي» و نه «طمع» و يا «كينه» براي نجات آنها از ضلالت به پا ميخيزند و به اصطلاح امر به معروف و نهي از منكر مينمايند. وجود چنين روحيهاي است كه جامعه آرماني را به قبول اصل دوم رهنمون ميشود و آن پذيرش «مسؤوليت دسته جمعي» در قبال هدايت جامعه ميباشد.
دوم: داشتن مسؤوليت دسته جمعي
از نكات جالب توجه در كلام امام(ره) يكي اين است كه ايشان هيچگاه يك مؤسسه يا نهاد خاص را مسؤول و عهدهدار تربيت مردم نميدانستند، بلكه ضمن اشاره به كاركرد و رسالت هر يك از اين نهادها، نهايتا متذكّر ميشدند كه ملت و دولت لازم است در راه اصلاح فرهنگ جامعه دست به دست هم بدهند و كاستيها را رفع نمايند؛ به عنوان مثال، اگر چه مدارس را مكلَّف به تربيت صحيح دانش آموزان مينمايند10 ولي به همان بسنده نكرده، والدين و خانوادههاي آنها را نيز مورد خطاب قرار داده، مسؤوليت شرعيشان را يادآور ميشوند11 و در كنار همه اينها به ديگر نهادهاي اجتماعي گوشزد مينمايد كه، بايد اين نسل را از مفاسد و بلاياي اجتماعي حفظ كنند، لذا يك جامعه آرماني جامعهاي است كه افراد آن در قبال سرنوشت تمامي مردم مسؤولند.