نقد نهج الحیاة یا فرهنگ سخنان فاطمه(س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد نهج الحیاة یا فرهنگ سخنان فاطمه(س) - نسخه متنی

محمد روحانی علی آبادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد«نهج الحياة، يا فرهنگ سخنان فاطمه(س)»

محمد روحانى على آبادى

كتاب«نهج الحياة، يا فرهنگ سخنان فاطمه(س)» در سال 1372 توسط جناب حجةالاسلام محمّد دشتى و جمعى از پژوهشگران مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين(ع) و با حمايت اقتصادى بنياد فرهنگى امام رضا(ع)، پس از شش سال تلاش به چاپ رسيد و در زمان كوتاهى، چند نوبت تجديد چاپ شد. اين جانب در سال 1373 نقدى بر اين كتاب نگاشتم و نام آن را«صدها غلط در يك كتاب» نهادم؛ ولى چون در همان ايّام جناب دشتى را در تهران ملاقات كردم و برخى ضعفها را يادآور شدم، از نشر آن نوشته خوددارى نمودم. امروز با گذشت چهار سال، چون مشاهده مى كنم كه در چاپهاى بعدى كتاب هيچ اصلاحى صورت نگرفته، و از سويى اين كتاب با اقبال عمومى مواجه شده و منشأ برداشتهاى غلط بسيارى شده است، لذا بخشى از آن نقد دراز دامن را بازنويسى كرده ام و به اين اميد كه براى جناب دشتى و همكاران ايشان و همچنين پژوهشيان جوان مفيد واقع شود، آن را تقديم مى كنم.

نكته اول.

گفته اند: در«نهج الحياة» تلاش كرديم تا روات و محدّثان يك روايت را ثبت كنيم كه براى اهل تحقيق، امرى ضرورى است و براى تشخيص صحّت احاديث، سرنوشت ساز مى باشد(ص10). در جاى ديگر از مقدمه گفته اند: براى گزينش و انتخاب روايات، از روش«جرح و تعديل» حوزه هاى علميّه استفاده گرديد(ص11).

اينكه بررسى سند روايات، ضرورى و سرنوشت ساز است، سخنى صواب است؛ امّا در«نهج الحياة، به هيچ رو، به اين ضرورى پايبند نبوده اند. در يك نمونه گيرى از پنجاه حديث اول و پنجاه حديث آخر كتاب، معلوم شد كه حدود 45درصد روايات«نهج الحياة»، فاقد سند است و يا نويسنده از ذكر اسناد آنها خوددارى كرده است.

در پنجاه روايت اول كتاب، روايات 4، 5، 6، 7، 8، 9، 12، 15، 18، 19، 20، 22، 23، 25، 27، 30، 31، 36، 40، 41، 42، 43، 44، 45 و 46 فاقد سند هستند؛ يعنى چهل و نه درصد روايات.

در پنجاه روايت آخر كتاب نيز روايات 163، 164، 166، 168، 172، 173، 174، 178، 183، 188، 196، 199، 200، 201، 205، 209، 210، 212 و 213 فاقد سند هستند؛ يعنى چهل درصد روايات.

در دورانى كه اغلب علماى ما آموخته و عادت كرده اند كه ـ گرچه اخبارى نيستند، ولى ـ در احاديث مربوط به ائمه(ع) به شيوه اخباريان عمل مى كنند و از سند و احوال رجال كلا غفلت مى كنند، جاى بسى خوشوقتى است كه بخواهيم به اين واجب دينى كه برخاسته از آيه شريف«نبأ» است عمل كنيم و در اين باره از«روش جرح و تعديل حوزه هاى علميّه» سود ببريم؛ اما با مطالعه احاديث سنددار«نهج الحياة» معلوم مى شود كه در آنها هيچ اثرى از كار رجالى و تحقيق سندى نيست.

سندى را كه در صفحه21 و در ذيل حديث2 آورده اند با هم مرور مى كنيم. در اين سند، هفت راوى وجود دارند كه پنج تن از آنها(يعنى عمربن سهل بن اسماعيل دينورى، زيدبن اسماعيل صائغ، معاوية بن هشام، عبدالملك بن عمير و خالد بن ربعى)، ضعيف و مجهول و ناشناخته هستند. توجه شما را به جدول زير كه درباره پنجاه حديث اول كتاب ـ آن هم با تسامح و تساهل ـ تهيه كرده ام، جلب مى كنم:

صفحه

حديث

وضع سند

تذكرات

36

36

39

46

50

59

63

13

13

16

24

28

32

35

ضعيف

ضعيف

ضعيف

ضعيف

ضعيف

ضعيف

ضعيف

به دليل وجود جعفربن محمدبن عماره، محمدبن عماره، و رجلان من بنى هاشم

به دليل وجود عثمان بن عمران عجيفى، و نائل بن نجيح

به دليل وجود عبدالله بن ضحاك، عاصم بن عمرو، و محمودبن لبيد

به دليل وجود جعفربن محمد مكّى، عبدالله بن اسحاق مدائنى، و محمدبن زياد

به دليل وجود محمدبن عبدالعباس، احمدبن عبدالرحمان، محمدبن سليمان بن بزيع، و جميع بن مبارك

به دليل وجود جعفربن محمد علوى، محمدبن على بن خلف

به دليل وجود عيسى الضرير

نكته دوم.

محققان«نهج الحياة» در اجراى شش ملاكى كه براى گزينش احاديث مورد استفاده قرار داده اند، رواياتى را كه مخالف«عقل مستفاد از قرآن و حديث» بوده حذف كرده اند.

عقل مستفاد از قرآن و حديث يعنى چه؟ عقلى كه ملاك سنجش روايات در علم درايه و تحليل متن است«عقل مستقل» است؛ يعنى اگر روايتى با«مستقلات عقليّه» يا«مسلّمات عقليّه» مخالف باشد، از درجه اعتبار ساقط است و اين، ملاكى اصيل و در عين حال مورد تأكيد قرآن كريم است؛ امّا ضمن آنكه در مقصود مؤلف«نهج الحياة» از تعبير«عقل مستفاد از قرآن و حديث» حيرانم، ولى ترديد ندارم كه اين پديده ـ هرچه كه باشد ـ عقل مستقل نخواهد بود و در اين صورت، چگونه مى تواند ملاك نقد و ارزيابى روايات باشد؟

نكته سوم.

جناب دشتى تعداد سخنان فاطمه(س) را در اين كتاب، 213 مورد دانسته اند. در حالى كه تعداد آنها در واقع به نصف اين مقدار هم نمى رسد؛ زيرا احاديث(8 و 9 و 10)، (10 و 21)، (18 و 19)، (14 و 57 و 60)، (36 و 37 و 38 و 39)، (52 و 53 و 54 و 55)، (40 و41 و 42)، (89 و 90)، (68 و 69 و 70 تا 75) همگى يك روايت هستند.

نكته چهارم.

مؤلف كتاب، مصادرى غير واقعى را براى احاديث معرفى كرده است؛ به عنوان نمونه مصادرى را كه براى خطبه حضرت فاطمه(س) در مسجد مدينه معرفى كرده، 64 مأخذ است. در حالى كه سه مورد آن، مكرر و 25 مورد آن، غير واقعى است و متن خطبه حضرت فاطمه(س) در مسجد مدينه، در اين 25 كتاب وجود ندارد؛ يعنى حدود 48 درصد مصادر اين مورد، غير واقعى است؛ چرا كه محققان«نهج الحياة»، مصادر احاديث اين كتاب را خود نديده اند؛ بلكه فهرست مصادر را از جاى ديگر برداشته و بدون مطالعه و تطبيق، عينا نقل كرده اند.

نكته پنجم.

ثبت نادرست اسامى مصادر و منابع كه تعداد قليلى از آنها را در ذيل يادآور مى شوم:

صفحه

نام ذكر شده در كتاب

نام صحيح آن

18

34

40

55

66

146 و 243

78

247

190

180

178

177

165

118

190

190

190

194

200

180

298

161

262

كنزالعامل

ارشادالقاوب

عوالم المعارف

كتاب ابن ماجه

السير والنبويّة

احتجاج طبرى

المراجهات

اللمعةالبيضاة

سيره نبوى السيرة

تذكرة خواص

فتح البلدان

شفاءالغرام

صفوةالصفوة

كتاب لئالى

عيوان الأثر

اعلام انساء

عيوان الاخبار

فتاوى الفقه

عيوان التواريخ

مرآدالمؤمنين

تذكرة إبن الجوزة

مستدرك إبن بطريق

رشفةالصاوى

كنزالعمّال

ارشادالقلوب

عوالم العلوم

سنن ابن ماجه

السيرةالنبويّة

احتجاج طبرسى

المراجعات

اللمعةالبيضاء

النبويّة

تذكرةالخواص

فتوح البلدان

شفاء المرام

صفةالصفوة

اللئالى المصنوعة

عيون الأثر

اعلام النساء

عيون الأخبار

الفتاوى الفقهية

عيون التواريخ

مرآةالمؤمنين

تذكره ابن جوزى

مستدرك حاكم

رشفةالصادى

تعداد اين گونه اغلاط، بيش از سيصد مورد است.

نكته ششم.

ثبت نادرست تاريخ وفات عالمان و نويسندگان. تعداد قليلى از اين اغلاط را در جدول ذيل مى آورم:

صفحه

نام دانشمند

تاريخ ذكر شده در كتاب

تاريخ صحيح و واقعى

117

117

118

118

119

119

119

119

415

118

118

41 7

410

118

405

407

410

419

419

118

118

طبرى امامى

خطيب بغدادى

ابن اثير جزرى

ابن حجر عسقلانى

شيخ مفيد

ابن عبدالبر قرطبى

ابن كثير دمشقى

ابن اعثم كوفى

ابن حجر عسقلانى

سيد مرتضى

زمخشرى

حاكم نيشابورى

طبرى صغير

مسلم

صدوق

ابن جوزى

بيهقى

علامه قندوزى

سمهودى

ذهبى

ميرزا حسين نورى

400هـ

483هـ

270هـ

270هـ

270هـ

270هـ

270هـ

270هـ

258هـ

270هـ

270هـ

258هـ

694هـ

679هـ

380هـ

454هـ

569هـ

127هـ

1104هـ

273هـ

273هـ

قرن 4 و 5 هـ

463 هـ

630 هـ

852 هـ

413 هـ

463 هـ

774 هـ

314 هـ

852 هـ

436 هـ

538 هـ

405 هـ

ق 4 و 5 هـ

261 هـ

381 هـ

654 هـ

458 هـ

1294 هـ

911 هـ

748 هـ

1302 هـ

من فقط دوبخش كوتاه از كلّ كتاب را در اين موضوع، مورد بررسى قرار دادم كه حاصل آن را ملاحظه كرديد.

نكته هفتم.

ارائه نشانى هاى ناقص كه تعداد آنها بالغ بر دويست مورد است و برخى از آنها را متذكر مى شوم:

118

119

270

270

267

255

253

253

253

252

253

242

242

242

235

223

203

الاصابه، ص61

الاستيعاب، ص377

مسندالفردوس ديلمى

شعب الايمان بيهقى

مرآةالجنان يافعى، ص61

كافى، ج4، باب الفىء

أعيان الشيعه، ص314

الشافى، ص408

كتاب سليم

الطرائف

تاريخ عباسى

سنن ترمذى، ص44

سنن نسائى، ص52 و 53

صحيح مسلم، ص49 و 53

تفسير كشاف

الخرائج والجرائح

الهدايةالكبرى

در كدام جلد؟

در كدام جلد؟

در كدام جلد و صفحه؟

در كدام جلد و صفحه؟

در كدام جلد؟

در كدام صفحه؟

در كدام جلد؟

در كدام جلد؟

در كدام صفحه؟

در كدام جلد و صفحه؟

در كدام صفحه؟

در كدام جلد؟

در كدام جلد؟

در كدام جلد؟

در كدام جلد و صفحه؟

در كدام جلد و صفحه؟

در كدام صفحه؟

اينها در حالى است كه در مقدمه كتاب، گفته شده كه تمام منابع شيعه و سنّى ديده شده و نشانى دقيق احاديث ارائه گرديده است. هر محقّقى مى داند كه بايد نشانى دقيق اقوال و احاديث ذكر شود تا مراجعه مستقيم براى خواننده امكان پذير باشد.

نكته هشتم.

اشتباه فاحش در معرفى نويسندگان. برخى از اين اشتباهات را به عنوان نمونه، يادآور مى شوم:

117

118

263

119

65

415

417

418

419

90

91

407

410

411

412

417

418

416

كفايةالطالب: دارقطنى

مختصر تزيه الشريعه: على بن محمدبن عراق

جامع الأصول: جاحظ

كتاب سليم بن قيس: ابن عبدربّه

المنتقى: علامه ذهبى

كنز جامع الفوائد: كراجكى

مصابيح السنة: بغورى

مناقب آل أبى طالب: ابن مغ

لئالى الأخبار: سيوطى كتاب

وفاءالوفاء: سمودى

آل محمد: سليم بن قيس هلالى

التاريخ الكبير: ابن عساكر

روضةالواعظين: علامه نورى

سنن نسائى: سيوطى

العثمانية: ابوعثمان ليثى

مرآةالجنان: اليافه اى

مفتاح النجا: علامه بدخنتى

مناقب الأخيار: علامه بستوى

گنجى شافعى

صالح بن يوسف معتوق

ابن اثير جزرى(606هـ)

سليم بن قيس هلالى

ابن تيميه

سيّد على نجفى

بغوى

ابن شهر آشوب

ازلى سيوطى«اللئالى المصنوعة» است

سمهودى

علامه مردى حنفى

بخارى(256هـ)

ابن فتال فارسى نيشابورى

عبدالرحمان نسائى

جاحظ

اليافعى

بدخشى

ابن اثير

نكته نهم.

عدم نقل حديث از مصادر اوليه، در حالى كه اكثر آنها چاپ شده و در دسترس است. شواهد و قرائن، نشان مى دهند كه جناب دشتى از دو اثر گرانقدر شيعه يعنى« احقاق الحق» قاضى نورالله شوشترى و ملحقاتش و تحقيق«عوالم العلوم»(ج11) كه توسط استاد موحّد ابطحى انجام شده، نهايت بهره را برده و لذا در بسيارى از موارد به مأخذ اصلى حديث مراجعه نكرده اند. نخستين شاهد براين مدّعا آن است كه ترتيب وقوع مصادر در پاورقى برخى احاديث، عين ترتيب وقوع مصادر در پاورقى«عوالم العلوم» يا «احقاق الحق» است. نكته ديگرى كه اين ادعا را تأييد مى كند آن است كه همان اشتباهاتى كه در پاورقى آن دو كتاب وارد شده، عينا در«نهج الحياة» نيز ديده مى شود. به مثال زير كه درباره مصادر حديث 99 است توجه كنيد:

صفحه

متن پاورقى در«عوالم العلوم»

متن پاورقى در«نهج الحياة»

آنچه صحيح است

177

77

178

178

الاتحاف، ج1، ص296

الجمع بين رجال الصحيحين، ج2، ص611

جامع الأصول، ج1، ص86

جامع الصغير، ح21032

عينا همان پاورقى«عوالم»

عينا همان پاورقى«عوالم»

عينا همان پاورقى«عوالم»

عينا همان پاورقى«عوالم»

الاتحاف، ج10، ص396

الجمع بين رجال ، ج1، ص611

جامع الأصول، ج10، ص86

الجامع الصغير، ج1، ص525

به عنوان نمونه ديگر، حديث شماره 141(ص233) را يادآور مى شوم كه در آن ترتيب وقوع مصادر، عين ترتيب وقوع مصادر در«احقاق الحق»(ج10، ص439 به بعد) است، و همين طور است احاديث 161 و 162 و .

از آنچه گذشت، كاملا آشكار مى شود كه برخلاف آنچه مؤلف در مقدمه گفته است، براى به دست آوردن احاديث اين كتاب، به مصادر اصلى شيعه و سنّى مراجعه نشده؛ بلكه احاديث غالبا از منابع و جوامع متأخر اخذ شده است. با وجود اين متعجّبم كه چگونه كار فراهم آوردن اين كتاب، با وجود همكاران فراوان، شش سال طول كشيده است!

نكته دهم.

سخنانى را به حضرت فاطمه(س) نسبت داده اند كه از ايشان نيست.

به عنوان نمونه، حديث82(ص152) را يادآورى مى كنم. در اين حديث آمده است:

قالت: إنّ فى الجمعة لساعة لايوافقها رجل مسلم يسأل اللّه عزّوجلّ فيها خيرا إلاّ أعطاه إيّاه.

از لفظ«قالت» معلوم مى شود كه اين حديث از حضرت فاطمه(س) است و جناب دشتى براى اينكه صدرو اين حديث را به حضرت فاطمه(س) مستند كند، حتّى در سند روايت كه در پاورقى صفحه 152 آورده، تصرّف نموده و آن را چنين نقل نموده است:

معانى الأخبار: ، عن زيدبن على، عن آبائه، عن فاطمة ـ عليهم السلام ـ.

در حالى كه در«معانى الأخبار»(ص399، رقم59) سند اين حديث، چنين است:

، عن زيدبن على، عن آبائه، عن فاطمة، قالت، سمعت النبى(ص) قال: إنّ فى الجمعة

چنانكه مشاهده مى شود، مؤلف«نهج الحياة»، لفظ«سمعت النبى(ص)قال:» را حذف نموده و سخن پيامبر را مستقيما به فاطمه(س) نسبت داده است. همين سند در«دلائل الامامة»(ص5)ـ كه مؤلف«نهج الحياة» از آن نقل مى كند ـ نيز چنين آمده است:

عن زيدبن على، عن آبائه، عن فاطمة إبنة النبى(ص) قالت، سمعت النبى(ص) يقول:

حديث 26 نيز عينا همين وضع را دارد؛ در حالى كه حديث مذكور، قطعا منتسب به رسول خداست كه آن را از جبرئيل نقل كرده است(دلائل الامامة، ص7).

عين همين تصرف در حديث29 نيز تكرار شده است. در منبع حديث(الذريةالطاهرة، ص138، رقم172). آمده است:

عن فاطمة بنت رسول اللّه قالت، قال رسول اللّه(ص): لايلومنّ إلاّ نفسه .

همين طور است حديث 210 اين كتاب و احاديث بسيار ديگر كه جهت خوددارى از اطاله كلام، از پرداختن به همه آنها احتراز مى نمايم.

نكته يازدهم.

يكى ديگر از نواقص عمده كار جناب دشتى در اين كتاب، عدم گردآورى دعاها، اذكار، تسبيحات، نمازها، تعويذها و حرزهاى حضرت فاطمه(س) است كه مجموع آنها بالغ بر شصت مورد است. در اين باره، كتاب«صحيفةالزهراء» تأليف جواد قيّومى اصفهانى وجود دارد كه جناب دشتى خوانندگان را به اين كتاب ارجاع داده اند؛ ولى اولا: در«صحيفةالزهراء» فقط سى و هفت ذكر و نماز آمده است؛ ثانيا يك تحقيق جامع كه بر روى آن نام«فرهنگ سخنان» گذارده شده، نبايد از انجام اين كار سرباز مى زد و«نهج الحياة» را با اين نقص به پايان مى رساند.

نكته دوازدهم.

عدم استفاده از منابع شيعه در حدّ مطلوب:

علّت توجه بيشتر«نهج الحياة» به منابع اهل سنّت ـ كه البته اشكالى هم ندارد ـ آن است كه درباره اين دسته منابع، چند مأخذ اساسى مانند«احقاق الحق» و ملحقاتش، مستدركات(جلد11) «عوالم العلوم»، «مسند سيوطى» و «فضائل الخمسة» وجود داشته و لذا محققان كتاب، به راحتى توانسته اند با استفاده از آنها به روايات منابع اهل سنت درباره فاطمه(س) دست يابند(به بحث نهم اين مقاله مراجعه كنيد)؛ ولى چون براى كتابهاى شيعه چنين معجمهايى وجود ندارد، لذا به ندرت توانسته اند از منابع شيعه استفاده نمايند و اين امر، نقص بزرگى براى«نهج الحياة» محسوب مى شود.

نكته سيزدهم.

در مصادر حديث57 گفته اند:

6ـ كتاب كشف الغمه: اربلى(ت689 هـ)

38ـ كشف الغمه: مرحوم اربلى

در حالى كه هر دو كتاب، يكى است و از طرفى، محقق ابوالفتح اربلى نيز متوفاى 694 هـ است.

در مصادر همين حديث آمده است:

31ـ كتاب امالى: شيخ صدوق

57ـ مجالس شيخ صدوق

در حالى كه هر دو كتاب، يكى است.

همچنين آمده است:

34ـ مجالس مفيد

46ـ امالى مفيد

در حالى كه هر دو كتاب، يكى است.

و نيز آمده است:

4ـ كتاب سقيفه جوهرى

21ـ كتاب فدك جوهرى.

در حالى كه اين دو نيز يك كتاب به نام«السقيفة و فدك» است. از اين گونه اشتباهات، دهها مورد در كلّ كتاب و فهرست و منابع وجود دارد.

نكته چهاردهم.

جناب دشتى در مقدمه كتاب فرموده اند كه احاديث«نهج الحياة» را از منابع و مصادر اوليّه اخذ نموده اند؛ در حالى كه با يك مرور سطحى در مصادر احاديث «نهج الحياة» معلوم مى شود كه بسيارى از آنها را از مصادرى چون«رياحين الشريعة»، «بيت الأحزان»، «الكوكب الدرّى»، «الجنةالعاصمة»، «مستدرك الوسائل»، «وقايع الأيام» خيابانى، «نفائس اللباب»، «الغدير» و برگرفته اند، و خوانندگان مطلع هستند كه اين مصادر را«اوليه» نمى گويند.

نكته پانزدهم.

در اعراب گذارى احاديث، دقّت كافى مبذول نشده و اغلاط زيادى در اين زمينه وجود دارد.

نكته شانزدهم.

فهرست منابع و مصادر كتاب، دقيق تنظيم نشده و در آن، به نام كتاب و نويسنده اكتفا شده و البته در بيش از ده مورد، حتّى نام نويسنده نيز نيامده و در چندين مورد نام كتابها به طور مكرر آمده است، و همين طور تاريخ وفات نويسندگان در دهها مورد به طور ناصحيح ذكر شده است. در يك كار تحقيقى در اين سطح، لازم بود كه فهرست منابع كاملتر شود.

همان طور كه در ابتداى نوشته يادآور شدم، اين نقد را به اختصار برگزار كرده ام كه در غير اين صورت، نقد، به درازا مى كشيد و ملال آور مى گرديد.

در خاتمه، ضمن دعاى خير براى جناب دشتى و همكارانشان، اميدوارم كه هرچه زودتر شاهد اصلاح اغلاط«نهج الحياة» ـ كه كتابى پرخواننده است ـ باشيم.

/ 1