راويان حديث از صحابه - شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیعه شناسی و پاسخ به شبهات - جلد 2

ع‍ل‍ی‌اص‍غ‍ر رض‍وان‍ی؛ [برای] حوزه نمایندگی ولایت فقیه در امور حج و زیارت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راويان حديث از صحابه

تعدادى از صحابه، حديث كسا را در تفسير و بيان مصداق آيه شريفه نقل كرده اند، از قبيل: امام حسن(عليه السلام)، عايشه، ام سلمه، عبدالله بن عباس، سعد بن ابىوقّاص، ابوالدرداء، انس بن مالك، ابوسعيد خدرى، واثلة بن اسقع، جابر بن عبدالله انصارى، زيد بن ارقم، عمر بن ابى سلمه، ثوبان مولى رسول الله و ديگران.


تصريح به صحّت حديث كسا

گروهى از علماى اهل سنت به صحت حديث كسا و نزول آيه در شأن اهل بيت پيامبر(عليهم السلام) تصريح نموده اند كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:1 ـ احمد بن حنبل، بنابر التزام به نقل احاديث صحيح السند;

2 ـ مسلم بن حجّاج، به دليل نقل حديث در صحيح خود;

3 ـ حاكم نيشابورى در مستدرك;

4 ـ ذهبى در تلخيص المستدرك;

5 ـ فخر رازى در تفسير الكبير. او مى گويد: «اين روايت گويا اتفاق بر صحت آن نزد مفسران و اهل حديث است.»

6 ـ ابن حبان; زيرا در صحيح خود نقل كرده است;

7 ـ ابن تيميه; او در منهاج السنة(2) مى گويد: «حديث كسا از احاديث صحيح السندى است كه احمد، ترمذى از ام سلمه نقل كرده و نيز مسلم در صحيح خود از عايشه نقل نموده است.»

8 ـ ابن حجر مكّى; او مى گويد: «به سند صحيح رسيده كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) كسائى را بر روى آن چهار نفر انداخت; آن گاه عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من و خاصه من هستند، پليدى را از آنان دورساز و آنان را پاك گردان....(3)»

[(1)1 . تفسير فخررازى، ج 8، ص 80.

2 . منهاج السنه، ج 5، ص 13.

3 . صواعق المحرقه، ص 85.

]

حديث كسا

1 ـ مسلم به سند خود از عايشه نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) صبحگاهى از حجره خارج شد، درحالى كه بر روى دوش او پارچه اى از پشم خياطى نشده بود. حسن بن على بر او وارد شد، او را داخل كسا كرد; آن گاه حسين وارد شد، او نيز در آن داخل شد. سپس فاطمه وارد شد، او را نيز داخل آن كرد، بعد على وارد شد او را نيز در آن داخل نمود; آن گاه اين آيه را تلاوت كرد: {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

2 ـ ترمذى به سند خود از ام سلمه نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) روى حسن، حسين، على و فاطمه پارچه اى كشيد; آن گاه عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من و از خواصّ من هستند، رجس و پليدى را از آنان دور كن و پاكشان گردان.

3 ـ همو از عمر بن ابى سلمه، ربيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند: هنگامى كه آيه تطهير در خانه ام سلمه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شد، فاطمه و حسن و حسين را دعوت نمود و روى آنان كسائى كشيد. على نيز پشت سرش بود; آن گاه كسا را بر روى همه كشيد. سپس عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من هستند. رجس و پليدى را از آنان دوركن و پاكشان گردان. امّ سلمه عرض كرد: اى رسول خدا! آيا من هم با آنانم؟ حضرت(عليه السلام)فرمود: تو در جايگاه خود هستى، تو برخيرى.

4 ـ هم چنين به سند خود از انس بن مالك نقل مى كند: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) تا شش ماه هنگام رفتن به نماز صبح مرتب بر درب خانه فاطمه گذر مى كرد و مى فرمود: الصلاة يا أهل البيت {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

5 ـ احمد در مسند به سندش از امّ سلمه نقل مى كند: پيامبر(صلى الله عليه وآله) در حجره او بود،فاطمه با ظرفى از آب گوشت بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) وارد شد. پيامبر(صلى الله عليه وآله)، درحالى كه بر رختخواب
[(1)1 . صحيح مسلم، ج7، ص130.

(2)2 . صحيح ترمذى، ج 5، ص 656، كتاب المناقب.

(3)3 . همان، ص 327، كتاب تفسيرالقرآن.
]

خود نشسته و بر چيزى تكيه داده بود، فرمود: همسر و دو فرزندت را نيز دعوت كن.أُمّ سلمه مى گويد: من در حجره نماز مى خواندم، در آن هنگام اين آيه بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل شد: {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. أُمّ سلمه مى گويد: پيامبر(صلى الله عليه وآله)گوشه كسا را گرفت و بر روى همه كشاند; آن گاه دستانش را به آسمان بلند كرد و عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من و از خواص من هستند، رجس و پليدى را از آنان دورساز و پاكشان گردان. امّ سلمه مى گويد: به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) عرض كردم: آيا من با شما هستم؟ فرمود: تو بر خيرى، تو بر خيرى.

مقصود از حجيت

حجيّت بر دو قسم است: موضوعى و طريقى. مقصود از حجيّت موضوعى، حجيّت چيزى است كه ذاتاً و فى نفسه حجّت بوده و موضوع براى وجوب تعبّد و متابعت باشد، نه از آن جهت كه راهى به حجّت و كاشفِ از آن است. حجيت كتاب خدا و سنت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)، طبق نصّ قرآن، از قسم اوّل است;

خداوند متعال به طور مطلق مى فرمايد: {أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ(2); «خدا و رسول را اطاعت كنيد». و اين تنها با حجيّت موضوعى سازگارى دارد. اما در حجيّت طريقى اعتبار از آن جهت است كه شىء طريق و راه به حجت واقعى و موضوعى و نفسى است، همانند خبر واحد كه راهى ظنّى به سنت واقعى است، يا خبر متواتر كه راهى قطعى به سوى سنت واقعى است. ما با اثبات عصمت اهل بيت(عليهم السلام) درصدد اثبات حجيت موضوعى براى سنت اهل بيت هستيم.

كسانى كه به آيه تطهير استدلال كرده اند

عده اى از صحابه و تابعين به آيه تطهير در شأن اصحاب كسا، پنج تن آل عبا تمسك كرده اند كه به برخى از آنان اشاره مى كنيم:[(1)1 . مسند احمد، ج 6، ص 292.

2 . آل عمران (3) آيه 32.

]

1 ـ حسن بن على(عليه السلام)

حاكم نيشابورى در باب فضائل حسن بن على نقل مى كند: حسن بن على بعد از شهادت على(عليه السلام) در خطبه اى فرمود: «اى مردم! هركس مرا مى شناسد كه مى شناسد، و هركس نمى شناسد، من حسن بن على فرزند پيامبر(صلى الله عليه وآله)، فرزند وصىّ، فرزند بشير، فرزند نذير، فرزند دعوت كننده به سوى خدا به اذن او، فرزند چراغ نوردهنده و هدايتم. من از اهل بيتى هستم كه جبرئيل بر ما نازل مى شد و از خانه ما به آسمان ها بازمى گشت. من از اهل بيتى هستم كه خداوند رجس و پليدى را از آنان دور كرده و پاكشان گردانيده است....(1)»

2 ـ سعد بن ابىوقاص

نسائى در خصائص از عامر بن سعد بن ابىوقّاص نقل مى كند: معاويه به پدرم سعد گفت: چرا ابوتراب را سبّ نمى كنى؟ پدرم در جواب گفت: سه فضيلت در حقّ على شنيده ام كه به خاطر آنها هرگز علىّ را سبّ نمى كنم. اگر يكى از آنها براى من بود، نزد من بهتر از شتران قرمزموى بود... . هنگامى كه آيه {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً نازل شد، رسول خدا على و فاطمه و حسن و حسين را دعوت نمود; آن گاه عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من هستند.

3 ـ ابن عباس

عمرو بن ميمون مى گويد: من در كنار ابن عباس نشسته بودم كه عده اى نزد ابن عباس آمده و به او گفتند: يا با ما مى آيى و يا ما را در اين جا مى گذارى. ابن عباس گفت: بلكه با شما مى آيم. آن گروه با ابن عباس سخن گفتند و بعد از مدّتى ابن عباس، درحالى كه آنان را نفرين مى نمود، بازگشت و فرمود: اينان كسى را ناسزا مى گويند كه خداوند به او ده
[
1 . مستدرك حاكم، ج 3، ص 172.

(2)2 . خصائص نسائى، ص 4.

]

خصلت عطافرموده... پيامبر(صلى الله عليه وآله) پارچه خود را برگرفته و روى على و فاطمه و حسن و حسين انداخت; آن گاه اين آيه را تلاوت نمود: {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.

4 ـ واثلة بن اصقع

شدّاد بن عبدالله قرشى دمشقى مى گويد: «نزد واثله نشسته بودم كه عده اى شروعبه دشنام دادنِ على كردند. آن گاه كه از نزد او خارج شدند، واثله گفت: بنشين تاتو را از اين كسى كه دشنام دادند، با خبر سازم. نزد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بودم كه على وفاطمه و حسن و حسين وارد شدند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر آنان كسائى انداخت و عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من هستند. بارخدايا! رجس و پليدى را از آنان دور فرما و پاكشان گردان».

5 ـ على بن الحسين(عليه السلام)

خوارزمى حنفى نقل مى كند: بعد از آن كه امام سجاد(عليه السلام) را با اسيران اهل بيت(عليهم السلام)به شام حركت دادند، پيرمردى نزد امام سجاد(عليه السلام) آمد و عرض كرد: سپاس خداوندى را كه شما را كشت و به هلاكت رساند و بندگان خدا را از مردان شما راحت نمود و اميرالمؤمنين يزيد را بر شما مسلط ساخت.

على بن الحسين به او فرمود: اى پيرمرد! آيا قرآن خوانده اى؟ عرض كرد: آرى. فرمود: آيا اين آيه را خوانده اى: {قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى؟ عرض كرد: آرى. باز فرمود: آيا اين آيه را خوانده اى: {وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ ؟ اين آيه را: {وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى عرض كرد: آرى. حضرت فرمود: به خدا سوگند! ما ذوى القربى در اين آياتيم. آيا اين آيه را تلاوت نموده اى: {إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ
[(1)1 . مسند احمد، ج 1، ص 331; خصائص نسائى، ص 11، مجمع الزوائد، ج 9، ص 119.

(2)2 . مسند احمد، ج 4، ص 107; مستدرك حاكم، ج 2، ص 416; مشكل الآثار، ج 1، ص 346 و جامع البيان، ج 22، ص 6.
]

الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً؟ عرض كرد: آرى. فرمود: ما اهل بيتى هستيم كه به اين آيه اختصاص داده شده ايم.

6 ـ ام سلمه

شهر بن حوشب مى گويد: هنگامى كه خبر شهادت حسين بن على به مدينه رسيد، از ام سلمه، همسر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود: او را كشتند، خداوند آنان را بكشد... خدا آنان را لعنت كند. رسول خدا را ديدم كه پارچه خيبرى را روىِ على و فاطمه و حسن و حسين كشيد; آن گاه عرض كرد: بارخدايا! اينان اهل بيت من هستند، رجس و پليدى را از آنان دورساز و پاكشان گردان.

دلالت آيه بر عصمت

دلالت آيه بر عصمت اهل بيت و درنتيجه مرجعيت دينى و حجيت سنت آنان را به دو تقرير بيان مى كنيم:1 ـ عصمت از طريق اراده تكوينى

الف) انّما از قوى ترين ادوات حصر است كه دلالت بر حصر حكم در موضوع دارد.

ب) اراده بر دو قسم است: تكوينى و تشريعى. در تكوينى مستقيماً اراده به تحقق مراد و ايجاد آن در خارج تعلّق مى گيرد و هرگز از مراد تخلّف بردار نيست; خداوند متعال مى فرمايد: {إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ،(3) برخلاف اراده تشريعى كه مستقيماً به ايجاد فعل در خارج تعلّق نمى گيرد، بلكه اراده به فعل

/ 120