بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و كلام شعيب پيامبر عليهالسلام خطاب به قومش چنين است كه:«اني اريكم بخيرٍ و اني اخاف عليكم عذاب يوم محيط» بدرستي كه من ميبينم شما را با خير و من ميترسم بر شما از عذاب روزي كه احاطه كننده است.20و يا قول حضرت عيسي عليهالسلام خطاب به امتش اين است كه:«ولابين لكم بعض الذي تختلفون فيه فاتقوالله و اطيعون» من آمدهام تا بعضي احكامي كه در آن اختلاف داريد براي شما بيان نمايم پس خدا ترس و پرهيزكار شويد و مرا اطاعت كنيد».21اگر بخوبي در بيانات انبياي عظام دقت و توجه شود حقيقت دين كه همانا تأمين كننده سعادت بشر در دنيا و آخرت و لازمه آن كه عدم اختلاف و عصيان ورزي در قبال تعاليم انبياء است آشكار ميگردد.اما آنچه در نصوص و روايات آمده مبيّن و مفسّر آياتي است كه درباره حقيقت دين و هدف بعثت نازل شدهاند.علي عليهالسلام در كلام گهربارش فايده و غايت بعثت را چنين تشريح ميكنند:«به تحقيق خداوند متعال فرستاد حضرت محمد صلياللهعليهوآله را در حاليكه ترساننده بود جهانيان را از عذاب الهي و امين بود بر آنچه به او نازل ميشد و شما اي گروه عرب در آن هنگام پيرو بدترين كيش بوديد (كه شرك و بت پرستي بود)، در بدترين جايگاه (حجاز) بسر ميبرديد كه قحطي و فتنه و فساد در آنجا بسيار بود. در زمينهاي سنگلاخ و ميان مارهاي پر زهري ـ كه از آوازها نميرميدند، مانند اين كه كر بودند ـ اقامت داشتيد، آب لجن سياه را ميآشاميديد و غذاي خشن ميخورديد و خون يكديگر را ميريختيد. پس به سبب وجود مقدس حضرت رسول اكرم صلياللهعليهوآله از آن زندگي بد و فساد عقيده و همه گرفتاريها نجات يافتيد و در ميان مردم دنيا به سيادت و بزرگي مشهور شديد.»22بنابراين حقيقت دين از ديدگاه امام خميني قدسسره نشأت گرفته از متون ديني است كه همانا سعادت دنيا و آخرت، بهبودي حيات مادي و معنوي و صلاح و آرامش روحي و جسمي همه انسانهاست كه هم صلاح زندگي دنيا را تأمين كند و هم آفات كمال آخرت را بزدايد. پس مصالح بندگان در دنيا و آخرت در متن دين نهفته است و بقول شاطبي: «شرايع تنها براي مصالح عاجل و آجل باهم وضع شده است.»23با توجه به حقيقت دين و محتواي شريعت الهيه ميتوان ادعا كرد كه هرگز هماي سعادت در دنيا بر كسي بال نگشوده و سايه نميافكند و مدال حرّيت و آزادي بر سينه انساني آويخته نميشود و تاج عزت در دنيا و عقبي بر سر احدي گذاشته نميشود مگر اينكه آن شخص در قلمرو دين حركت نموده و مطيع تعاليم آن باشد.پس اين تلقي و برداشت قشري و سطحي از متون ديني كه آن را بر دو محور خدا و آخرت محصور نمودن و آن همه تعاليم اخلاقي و اجتماعي در امور دنيوي را ناديده انگاشتن، براستي تحليل غلط و نادرستي است. چه اينكه اگر بعثت انبياء و تشريع دين، براي هدايت و ارشاد آدميان در نظام زندگي مادي نميبود مفهوم و معنايي براي حيات حاصل نميشد و غرض خلقت بي فايده و عبث مينمود و حق آن است كه دنيا، در پرتو دين ارزش و هدف اصلي خود را پيدا ميكند و آخرتي سعادتمند در كنار غايتمندي سالم دنيوي تحصيل ميشود. به جهت اين كه آخرت، تافته جدا بافتهاي از دنيا نيست بلكه نشئه ظهور و تجلي اعمال آدميان از اين دنياست كه دنيا صورت آن است. در واقع دنيا و آخرت ظاهر و باطن يك واقعيتند.