مدرسه چهارباغ اصفهان - مدرسه چهارباغ اصفهان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مدرسه چهارباغ اصفهان - نسخه متنی

محمد حسین ریاحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مدرسه چهارباغ اصفهان

محمد حسين رياحي




  • بر دل فردوس برين هشته داغ(1)
    خرّمي مدرسه چارباغ



  • خرّمي مدرسه چارباغ
    خرّمي مدرسه چارباغ



مدرسه چهارباغ اصفهان را به تحقيق مي‏توان نمونه اعلاي يك نهاد آموزشي در زمان خود دانست و اين آخرين بناي تاريخي با شكوهي است كه در عهد صفويه براي تدريس و تعليم طلاب علوم ديني و در دوره آخرين پادشاه صفوي يعني شاه سطان حسين (1035 ـ 1105 ه·· . ق.) از سال 1116 تا 1126 ه·· . ق. ساخته شده است.(2)

اين مدرسه با گذشت سه قرن هنوز روح معنوي، عظمت هنري و طبيعت با طراوت خود را حفظ كرده است به طوري كه وجود اشجار كهنسال، به خصوص چنارهاي تنومند و نهر آبي كه از وسط مدرسه مي‏گذرد صفاي خاصي به اين بناي ارزشمند بخشيده است.

حدود يك قرن پيش جهانگردي فرنگي عظمت اين مكان را با وجود صدماتي كه بر اين بنا خاصه در زمان فتنه افغان و بعد از آن رفته است، اين گونه ستوده است: «آيا در سراسر جهان مدرسه‏اي مي‏توان يافت كه در زيبايي و صفا از اين كامل‏تر باشد و در آن، اجزا و عناصر گوناگون بدين‏سان به هم درآميخته و در هم تركيب و ذوب شده و اثري واحد پديد آورده باشند؟»(3)

راجر سيوري كه از صاحبنظران تاريخ ايران به خصوص دوره صفويه مي‏باشد آن را با شكوه‏ترين بنايي مي‏داند كه توسط جانشينان شاه عباس اول در اصفهان ساخته شده است.(4)

يكي از متفكران علوم و تمدن اسلامي اين مدرسه را حاصل شكوفايي سازمان‏هاي تعليماتي شيعه و جزو شاهكارهاي هنر اسلامي مي‏داند.(5)

جذابيت و شكوه اين نهاد آموزشي از جهات مختلف در بينندگان خود آن قدر تأثير

گذاشته و مي‏گذارد كه هيچ يك از بناهاي تاريخي اصفهان به اندازه اين بنا شور و شوق شاعرانه جهانگردان اروپايي را برنينگيخته است؛ به عنوان مثال ديولافوآ، گوبينو و فلاندن اين بنا را بسيار دلپذير، جذاب و سحرآميز توصيف كرده‏اند.

اين مدرسه را به نام‏هاي مختلف خوانده‏اند؛ از نظر اين كه در قسمت شرق خيابان چهارباغ واقع شده است آن را «مدرسه چهارباغ» خوانده‏اند؛ و به علت اين كه به فرمان شاه سلطان حسين صفوي احداث شده است «مدرسه سلطاني» ناميده‏اند؛ و از جهتي «مدرسه مادرشاه» هم گفته‏اند بدين خاطر كه مادر شاه سلطان حسين، سراي فتحيه ـ كه هم اكنون به جاي آن مهمانسراي عباسي ساخته شده است ـ هم‏چنين بازارچه بلند را وقف اين مدرسه كرده تا منافع آنها به مصرف مدرسه و طلاب آن برسد.(6) پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و گسترش حوزه علوم ديني، اين مدرسه نيز از حيث دروس حوزوي فعال‏تر شد و به مدرسه امام جعفر صادق ـ عليه‏السلام ـ موسوم گرديد.

در بين كتاب‏هايي كه در اواخر عصر صفويه تأليف شده است كتابي وجود دارد به نام «وقايع السنين و الاعوام» از سيد عبدالحسين خاتون‏آبادي (متوفاي 1105 ه·· . ق.) نامبرده سعي كرده است وقايع مختلف و مهم عالم را به صورت سالانه تا سال وفاتش ذكر نمايد. البته پس از مرگ او فرزندان مؤلف تا وقايع سال 1195 ه·· . ق. را به آن منضم ساخته‏اند.(7) اين موضوعات بيشتر مربوط به تاريخ پيامبران الهي، تاريخ اسلام و مسائل مربوط به شيعه اماميه است. از جمله وقايع مضبوط در اين كتاب اطلاعاتي است در باب مدرسه چهارباغ كه در هيچ يك از اسناد و آثار مربوط به عصر صفوي نمونه آن ديده نشده است. اثر مذكور در ضمنِ وقايع مربوط به سال 1116 و 1118 ه·· . ق. راجع به مدرسه چهارباغ آورده است:

«نواب اشرف (يعني شاه سلطان حسين صفوي) بناء مدرسه نمود در چهارباغ اصفهان در هزار و صد و شانزده ه·· . ق. و در سال هزار و صد و هژده ه·· . ق. مدرسه مشرف به تمام شدن بود و در ذي‏الحجة‏الحرام آن سال [منصب] تدريس مدرسه مزبوره [را[ به حضرت علامة العلماء آميرزا محمدباقر ـ سلّمه اللّه‏ تعالي ـ تفويض نمود.»(8)

وقايع‏السنين در مورد افتتاح مدرسه در سال 1122ه·· . ق. مطالبي را ذكر كرده و شروع كار مدرسه به طور رسمي را يكي از باشكوه‏ترين مجالس و گردهمايي‏هاي آن دوره خوانده است، وي معتقد است: تا آن زمان در دولت صفويه چنين مجمعي

منعقد نشده است.(9) در آن روز به دستور شاه، امرا، ارباب مناصب، علماي اعلام و مدرسين و كليه بزرگان مملكتي حضور داشتند.

مؤلف از حضور اشخاصي مثل ميرمحمدباقر و آقا جمال خوانساري و محمود آقاي ناظر بيوتات و محمدسليم خان ايشيك آقاسي باشي در اين مراسم ياد كرده كه پس از مراسم مشغول به تدريس شده‏اند.

مؤلف وقايع‏السنين از برخي مواد درسي كه توسط مدرسين در آن روز تدريس شده نام برده است و مي‏نويسد: در آن روز «تهذيب حديث و شرح مختصر اصول و شرح لمعه» تدريس شده است.(10)

حتي خود شاه صفوي هم گاهي براي استفاده از حضور علما و دانشمندان در اين مدرسه حاضر مي‏شده است به طوري كه آورده‏اند:وي علي رغم عدم درايت در كشورداري از دوستداران علوم و صنايع بوده است و نزد دانشمندان زمان به فراگرفتن علوم و فنون مي‏پرداخته و از اين رو بر آن شد كه اين مدرسه محل سكناي طالبان علم و جاي تعليم و تعلم و بحث و فحص از مسائل علمي و از هر جهت در نوع خود ممتاز و بي‏نظير باشد، تا آنجا كه بنابر مشهور پس از پايان يافتن ساختمان مدرسه يكي از حجره‏هاي آن را براي خود اختصاص داد كه اكنون نيز اين حجره با تزيينات خاص از ساير حجره‏ها ممتاز و سالم و بي عيب باقي مانده است و به نام آن شاه بدبخت تيره روز مشهور است. مي‏گويند: وي در حجره مذكور كه در انتهاي شمال غربي مدرسه واقع است براي مطالعه و مباحثه با مدرسين و طلاب حاضر مي‏شده است.(11) عزل و نصب مدرسين مدرسه نيز با اين شاه صفوي بوده است به طوري كه مؤلف تذكرة‏الملوك در اين مورد آورده است: «بعد از فوت مير محمد باقر كه مدرس رسمي مدرسه چهارباغ بود به دستور شاه شخصي به نام ملا محمد حسين به سمت ملّاباشي و تدريس در اين مدرسه منصوب و مشغول شده است.»(12)

نماي خارجي مدرسه رو به خيابان و داراي سردر بسيار عالي و زيبا و اطرافش هفده دهنه ايوان آجري دو طبقه است كه در عقب آنها حجره‏هايي وجود دارد. كتيبه سردر مدرسه به خط نستعليق سفيد معرق بر زمينه كاشي لاجوردي است و نام شاه سلطان حسين صفوي به خط عبدالرحيم جزايري و به تاريخ 1122ه·· . ق. بر آن نوشته شده است. در ورودي به طرف خيابان چهار باغ در ضلع غربي مدرسه واقع شده است كه در حاشيه چهارباغ بر شكوه خيابان افزوده است. دو دهانه سردر از

كاشي‏هاي فيروزه‏اي و بر روي دو پايه سنگ مرمر گلداني به شكل بسيار زيبا قرار گرفته است و پهناي دهانه سردر مدرسه هفت متر است و در طرفين، دو سكوي مرمر بسيار نفيس و عالي وجود دارد.

فاصله بين كتيبه خط و مقرنس‏كاري‏هاي داخلي سردر با سوسن‏هاي كاشي معرق و نقوش زيبا زينت داده شده است و از جمله روي سوسن وسط، تصوير طاووس نقاشي شده است كه بالاي آن عبارت «انا مدينة العلم و علي بابها» به خط خوش نستعليق نوشته شده است.(13)

در اصلي مدرسه بسيار نفيس است، اين در كه با نقره و طلا تزيين شده از نمونه‏هاي والاي هنر و صنعت است. نصب در مدرسه در سال 1126ه·· . ق. انجام شده است. در اين مورد «وقايع‏السنين والاعوام» مي‏نويسد:

«در اواخر شهر ربيع‏الاول نصب نمودند دري را كه از نقره به جهت مدرسه مباركه سلطاني ساخته بودند كه تقريبا بيست من شاهي نقره برده بود و تخمينا قريب به هشتصد تومان صرف آن در كرده بودند.»(14)

بر دو لنگه راست و چپ در مدرسه به خط نستعليق برجسته نوشته شده است:

بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيمقال النبي صلي اللّه‏ عليه و آله

«انّا فتحنا لك فتحا مبينا»انا مدينة‏العلم و علي بابها

اشعاري نيز به خط نستعليق و به طور برجسته از محمد صالح اصفهاني بر روي در وجود دارد.

براي حفاظت درِ نقره در زمان توليت مرحوم سيدالعراقين، متولي مدرسه، در سال 1327ه·· . ق. در چوبي تهيه و نصب شده است.(15)

پس از ورود از در مدرسه دالاني وجود دارد مستطيلي شكل و در مقابل در ورودي مدرسه، ايواني كه به واسطه ديوار كوتاهي از مرمر، از دالان مدرسه جدا مي‏گردد و در طرفين آن ايوان، دالان كوتاهي كه از آنجا وارد صحن مدرسه مي‏شوند. در وسط دالان مدرسه چهارباغ سنگابي وجود دارد كه حجّاري آن مشتمل بر صلوات بر چهارده معصوم و به تاريخ سال 1110ه·· . ق. است و گويا اين سنگاب را از جاي ديگري به اين مكان انتقال داده‏اند.

مساحت ساختمان و صحن مدرسه قريب هشت هزار و پانصد متر مربع است، صحن آن به شكل مربع مي‏باشد كه طول آن از مشرق به مغرب، شصت و پنج و نيم و

عرضش از شمال به جنوب، پنجاه و پنج و نيم‏متر است. نهر بزرگي كه از شعب زاينده‏رود است (مادي فرشادي) از وسط آن مي‏گذرد و چند چنار كهنسال از چنارهاي قديمي آنجا هنوز باقي است.

در چهار گوشه مدرسه چهار زاويه وجود دارد و بناي اين مدرسه مثل ساختمان اغلب مدارس عصر صفوي دو طبقه است و دور تا دور طبقه فوقاني و تحتاني ايوان‏هاي زيبا و خوش طرحي وجود دارد كه در عقب آنها حجره‏هاي طلاب قرار گرفته است. مجموع ايوان‏هاي تحتاني و فوقاني در داخل و خارج مدرسه نزديك به 120 و مجموع حجره‏هاي داخل مدرسه و داخل زواياي چهارگانه غير از انبار و اتاق سرايدار 134 حجره مي‏باشد. تمام حجره‏ها داراي فرشي مخصوص به خود بوده است.

ايوان جنوبي مدرسه منتهي به گنبد عظيم و با شكوهي مي‏شود كه در زيبايي و ظرافت نمونه كاملي از معماري دوران صفويه است و مانند گنبد مسجد جامع عباسي و مسجد شيخ لطف‏اللّه‏ مايه اعجاب و شگفتي بينندگان مي‏گردد. در دو طرف ايوان دو مناره به ارتفاع 38 متر ساخته شده كه قسمت فوقاني آنها در آنجا كه مؤذن اذان مي‏گويد با بهترين طارمي‏هاي چوبي مشبّك، تزيين گرديده است. كاشي‏هاي فيروزه‏اي مناره‏ها بسيار زيبا و خوش منظر است.

طول دهانه ايوان جنوبي 5/9 و عرضش 8 متر و ارتفاع آن 16 متر مي‏باشد. سر مناره‏هاي مدرسه نيز قبلاً قبه‏هايي از طلا داشته كه در قحطي سال 1288ه·· . ق. سربازي از گروه نظام‏السلطنه مافي آن قبه‏هاي طلا را سرقت نموده است.(16)

در دور ايوان جنوبي كتيبه‏اي بسيار عالي به خط عبدالرحيم جزايري و به تاريخ 1122ه·· . ق. وجود دارد، همان گونه كه آمد، گنبدي در عمق اين ايوان قرار گرفته است. در دور گنبد و اطراف شاه‏نشين‏ها و رواق‏ها كتيبه‏هايي با خطوط بسيار زيبا ديده مي‏شود كه به خط عبدالرحيم جزايري خطاط معروف مي‏باشد. تاريخ تحرير يكي سال 1121 و ديگري 1126ه·· . ق. است كه آخرين كتبيه موجود از دوره صفويه مي‏باشد.(17)

در كنار محراب واقع در ايوان جنوبي مدرسه، منبري از سنگ يكپارچه مرمر

سفيد و نفيس بسيار اعلا قرار دارد كه داراي 12 پله است.در بالاي اين منبر و محراب كتيبه‏اي وجود دارد به خط عبدالرحيم جزايري و به سال 1121ه·· . ق. كه آقاي دكتر هنرفر متن اين كتيبه و ساير كتيبه‏هاي مدرسه چهارباغ را در كتاب گرانسنگ «گنجينه آثار تاريخي اصفهان» آورده است.(18)

در قسمت شرقي شبستان زير گنبد، درِ منبت‏كاري بسيار ارزشمندي وجود دارد كه به شبستان زمستاني مدرسه گشوده مي‏شود. اين شبستان داراي درهايي است كه در سابق به طرف باغ و حوضخانه مدرسه باز مي‏شده و اكنون اثري از آن باغ و حوضخانه باقي نمانده است. به قراري كه بعضي از مطلعان مسايل اصفهان نقل مي‏كنند چون شاه سلطان حسين در تشويق طالبان علم و دانشمندان سعي بليغ داشته است از اين رو دستور داده بود كه در ساختمان آن موجبات و وسايل رفاه و آسايش طلاب مدرسه و مدرسان از هر جهت فراهم باشد، اين است كه علاوه بر تهيه همه گونه وسايل درس و بحث و مطالعه در داخل مدرسه، باغها و تفرّجگاه‏هايي نيز براي آنان مهيا كرد. روزهاي جمعه تمام طلاب از مدرسه خارج شده و زنان حرم پادشاهي براي تيمن و تبرك و تشويق اهل علم از دري كه متصل به عمارت سلطنتي بوده است وارد مي‏شده‏اند و جامه‏هاي طالبان علم را مي‏شسته‏اند و حجره‏هاي آنها را جارو مي‏كرده‏اند.(19)

در سمت شمال مدرسه بازارچه‏اي زيبا، جالب و مرتفع به نام بازراچه بلند وجود دارد كه به نوشته نشريه اوقاف پس از سالياني دراز كه خراب و غير مسكون بوده در سال‏هاي 1345 و 1346ه·· . ش . بازسازي شده است.(20) اين بازارچه نمونه‏اي ارزشمند و ديدني از بازارهاي زمان صفويه مي‏باشد.

در طرف شرق مدرسه كاروانسراي بزرگي قرار داشته كه به كاروانسراي مادرشاه مشهور بوده است و در زمان شاه سلطان حسين صفوي در ضلع شرقي مدرسه چهارباغ ساخته شده است. اين مكان نيز بيش از سي‏سال پيش از طرف شركت بيمه ايران اجاره شده است و با حفظ ظاهر و اسلوب قديمي آن و بدون آن كه در وضع ظاهري و نماي آن تغييرات بنياني داده شود با استفاده از حجره‏ها و اراضي مجاور آن تبديل به مهمانخانه بزرگي شده است كه اكنون به مهمانسراي عباسي معروف است. اين كاروانسرا و بازارچه بلند را كه به بازار هنر نيز مشهور شده است، مادر

شاه‏سلطان حسين صفوي وقف مدرسه چهارباغ نموده است.

حجره‏هاي طلاب

همان طور كه قبلاً ذكر شد مدرسه چهارباغ به جز انبار و اتاق سرايدار داراي 134 حجره براي استفاده طلاب مي‏باشد. اكثر حجره‏هاي اين مدرسه داراي نقشه يكساني است كه از يك اتاق نشيمن در جلو و قسمتي به صورت صندوق‏خانه در عقب و قسمت ديگري به صورت بالاخانه تشكيل مي‏شود. در بين آنها حجره مخصوصي كه اولين حجره ضلع شمالي مدرسه از سمت مغرب است به حجره شاه سلطان حسين مشهور است. معماري اين حجره با ساير حجره‏هاي مدرسه مشابه است ولي از لحاظ جنبه تزييناتي اختلاف دارد به اين ترتيب كه داخل آن با حاشيه‏هاي طلاكاري آراسته شده و بخاري زيبايي دارد. شاه سلطان حسين قسمتي از ايام عمر خود را در حجره مخصوص خود به شركت در مباحث ديني با علماي بزرگ گذرانده است. از اثاثيه اين حجره غير از يك زيلوي ساده كه كتيبه و تاريخ دارد چيز ديگري باقي نمانده است.(21) در تار و پود اين زيلوي قديمي شعر زير بافته شده است.




  • وقف نواب اشرف اعلاست
    فرش اين مدرسه كه روح افزاست



  • فرش اين مدرسه كه روح افزاست
    فرش اين مدرسه كه روح افزاست



كتابخانه

كتابخانه مدرسه چهارباغ از جمله كتابخانه‏هاي كم نظير و ارزشمند عهد صفويه بوده است كه متأسفانه در زمان فتنه افغان نابود شده و از بين رفته است. اين كتابخانه در اختيار دانش‏پژوهان آن زمان به خصوص طلاب مدرسه بوده‏است و كتابداران كتابخانه نيز موظف بوده‏اند اكثر اوقات در كتابخانه مدرسه حضور داشته و كتاب‏هاي مورد استفاده طلاب را در اختيار آنان بگذارند.(22) مؤلف جغرافياي اصفهان نوشته است:

«سلاطين صفوي كتب مربوط به هر علمي را تصحيح و تنقيح كرده سه دسته كلي از آنها به خط خوش مي‏نوشته‏اند، يك دسته را به كتابخانه آستان قدس رضوي ـ عليه السلام ـ دسته ديگر را به كتابخانه شيخ صفي‏الدين اردبيلي در اردبيل

مي‏فرستاده‏اند و دسته‏اي ديگر را در كتابخانه دولتي مدرسه چهارباغ اصفهان ضبط و محفوظ مي‏داشته‏اند.» وي در ادامه مي‏نويسد:«زماني كه افغان‏ها بر اصفهان مسلط گرديدند مُدرّس مدرسه چهارباغ احتياط كرد و اين كتاب‏ها را در خانه خود در سردابه‏اي ريخت و درِ آن را مسدود نمود و تا هشت يا نه سال كه اين طايفه شهر را در تصرف كامل داشتند به اين كتاب‏ها سر نزده تا اين كه بسياري از اين كتب به گرد و خاك و موريانه ضايع شده است.»(23)

با استناد به نوشته مؤلف جغرافياي اصفهان انهدام اين كتابخانه را نيز بايد جزو لطمات بزرگي دانست كه در اين فاجعه بزرگ نصيب فرهنگ اين مرز و بوم شده است.

موقوفات مدرسه چهارباغ و موضوعات وقف نامه آن

مدرسه چهارباغ داراي موقوفات زيادي بوده است كه پس از استيلاي افغان بر اصفهان و ظهور نادرشاه چگونگي بسياري از آن موقوفات نامعلوم مانده است.(24)

وقفيّاتي كه در عصر شاه سلطان حسين براي اين مدرسه قرار داده شده بود بسيار زياد بوده است، به طوري كه شامل تماميت برخي از روستاها، مزارع، باغ‏ها، املاك، دكاكين، كاروانسراها و ساير مستغلات مي‏شده است.

در گوشه و كنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتي نواحي ديگري مانند قم، كاشان، چهارمحال و كهگيلويه و ... كم و بيش وقفياتي به نام اين مدرسه وجود داشته است كه عوايد آنها صرف بازسازي مدرسه و تأسيسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرّسين اين نهاد آموزشي مي‏شده است. متأسفانه نسخه اصلي وقفنامه در دسترس نيست لكن رونوشتي منسوب به اين وقفنامه نزد آقاي مصطفي سيدالعراقين، متولّي مدرسه در نيم قرن پيش، موجود بوده است.(25)

غير از كاروانسراي مادرشاه كه در حال حاضر به عنوان مهمانسراي بزرگ عباسي است و نيز بازارچه بلند كه هر دو از ناحيه مادرشاه سلطان حسين صفوي وقف مدرسه بوده است برخي از موقوفات ديگر از اين مدرسه هنوز باقي است كه خرج مدرسه مي‏شود كه از آن جمله مي‏توان از مزرعه باغ ملك در چهارمحال و مزرعه‏اي در احمدآباد كاشان نام برد.(26)

از ميان مواردي كه در رونوشت وقف‏نامه مدرسه چهارباغ به چشم مي‏خورد يكي در باب وظايف مدرّسين و طلاب مدرسه است از جمله اين كه: طلاب مدرسه بايد به علوم شرعي مانند احاديث اهل‏بيت ـ عليهم السلام ـ تفسير، فقه و اصول و هم‏چنين فراگيري مقدمات آن مانند صرف و نحو اشتعال داشته باشند. و نيز هر يك از طلاب بايد به قدر متعارف و معهود به اين درس‏ها مشغول بوده و حداقل يك درس طلاب بايد يكي از كتاب‏هاي مشهور احاديث اهل بيت ـ عليهم السلام ـ باشد.(27) هم‏چنين با توجه به مخالفت با برخي از علوم عقلي در سال‏هاي انحطاط عصر صفوي در حوزه‏هاي علميه و مدارس آن زمان، در وقفنامه اين نهاد آموزشي هم به اين مسأله تصريح شده است؛ در قسمتي از اين وقفنامه آمده است كه طلاب بايد از مباحثه كتاب‏هاي حكمت و آثار مربوط به تصوف در مدرسه احتراز نمايند.(28)

به جز رونوشت وقف‏نامه مدرسه چهارباغ تنها منبع مربوط به وقفيات اين مدرسه همان «كتاب وقايع السنين والاعوام» است كه در اشاره به مسائل مربوط به سال 1123ه·· . ق. از برخي موقوفاتي كه جهت مدرسه به وسيله شاه سلطان حسين فراهم آمده بود، آورده است:

«سلطان حسين قريه مهيار را بر مدرسه جديد سلطاني وقف نمود و اين زماني بود كه شاه از طريق شرعي مالك آن قريه گرديد و نيز در همين تاريخ قريه‏هاي مور و ملك، سررود و نعيم‏آباد و غير از آن هم خريده و بر مدرسه وقف نموده است. قريه ديگري به اسم طهرانچي را شاه از ورثه شخصي به نام اللّه‏بيك به چهارصد و چهل تومان خريده و وقف مدرسه نموده است.»(29)

با عنايت به اين مطلب و نيز ميزان وقفيات و عوايد آن و هم‏چنين نظارت شخص شاه و حضور مستمر وي در اين مدرسه و عزل و نصب متصديان و مدرّسين اين نهاد آموزشي از ناحيه او، به فراواني امكانات اين مدرسه به عنوان يك نهاد آموزشي در اواخر عصر صفوي مي‏توان پي برد، به طوري كه نوشته‏اند:

«اهل مدرسه را تنعم بسيار بوده و نفوذ كلمه آنان بي قياس و از جهت مادي هيچ‏گونه مشكلي نداشته‏اند، به گونه‏اي كه آشپزخانه مدرسه از جهت تأمين مايحتاج خوراك طلاب و مدرسين در زمان صفوي همواره برقرار بوده است.»(30)

هر چند كه بايد گفت اين يك استثنا بوده و چه بسا در همين مدارس علوم ديني عصر صفوي در اين شهر، يعني اصفهان، طلاب بسياري از نظر معيشت در تنگنا و سختي بوده‏اند. براي نمونه با مراجعه به احوال برخي از طلاب علوم ديني عصر صفوي مانند سيد نعمت‏اللّه‏ جزايري (متوفاي 1112 ه·· .ق.) مي‏توان به اين موضوع پي‏برد.(31)







1 ـ شعر از حسين مسرور(متوفاي 1388ه·· . ق.) از شعراي معاصر اصفهان.

2 ـ آشنايي با شهر تاريخي اصفهان / 89.

3 ـ اوراق ايراني / 164.

4 ـ ايران عصر صفوي / 165.

5 ـ علم و تمدن در اسلام / 64.

7 ـ مجله يادگار / س 1 / ش 3.

8 ـ وقايع السنين و الاعوام / 556،661.

9 ـ همان.

10 ـ همان.

11 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان/ 131.

12 ـ تذكرة الملوك2/ 201.

13 ـ گنجينه آثار تاريخي اصفهان/689.

14 ـ وقايع السنين و الاعوام/ 567.

15 ـ فهرست ابنيه تاريخي/ 24.

16 ـ تاريخ اصفهان و ري / 201.

17 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان / 134.

18 - گنجينه تاريخي آثار اصفهان/ 685 تا 722.

19 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان / 135.

20ـ نشريه اوقاف /1/219.

21 ـ گنجينه تاريخي آثار اصفهان / 719.

22 ـ تاريخچه اوقاف اصفهان / 167.

23 ـ جغرافياي اصفهان / 48.

24 ـ تاريخچه اوقاف اصفهان / 119.

25 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان / 136.

26 - تاريخچه اوقاف اصفهان / 144.

27 ـ تاريخچه اوقاف اصفهان / 144.

28 ـ وقايع السنين و الاعوام/ 563.

29 ـ تاريخ اصفهان و ري / 300.

30 ـ قصص العلما/ 436.

/ 1