مدرسه چهارباغ اصفهان
محمد حسين رياحي
بر دل فردوس برين هشته داغ(1)
خرّمي مدرسه چارباغ
خرّمي مدرسه چارباغ
خرّمي مدرسه چارباغ
حجرههاي طلاب
همان طور كه قبلاً ذكر شد مدرسه چهارباغ به جز انبار و اتاق سرايدار داراي 134 حجره براي استفاده طلاب ميباشد. اكثر حجرههاي اين مدرسه داراي نقشه يكساني است كه از يك اتاق نشيمن در جلو و قسمتي به صورت صندوقخانه در عقب و قسمت ديگري به صورت بالاخانه تشكيل ميشود. در بين آنها حجره مخصوصي كه اولين حجره ضلع شمالي مدرسه از سمت مغرب است به حجره شاه سلطان حسين مشهور است. معماري اين حجره با ساير حجرههاي مدرسه مشابه است ولي از لحاظ جنبه تزييناتي اختلاف دارد به اين ترتيب كه داخل آن با حاشيههاي طلاكاري آراسته شده و بخاري زيبايي دارد. شاه سلطان حسين قسمتي از ايام عمر خود را در حجره مخصوص خود به شركت در مباحث ديني با علماي بزرگ گذرانده است. از اثاثيه اين حجره غير از يك زيلوي ساده كه كتيبه و تاريخ دارد چيز ديگري باقي نمانده است.(21) در تار و پود اين زيلوي قديمي شعر زير بافته شده است.
وقف نواب اشرف اعلاست
فرش اين مدرسه كه روح افزاست
فرش اين مدرسه كه روح افزاست
فرش اين مدرسه كه روح افزاست
كتابخانه
كتابخانه مدرسه چهارباغ از جمله كتابخانههاي كم نظير و ارزشمند عهد صفويه بوده است كه متأسفانه در زمان فتنه افغان نابود شده و از بين رفته است. اين كتابخانه در اختيار دانشپژوهان آن زمان به خصوص طلاب مدرسه بودهاست و كتابداران كتابخانه نيز موظف بودهاند اكثر اوقات در كتابخانه مدرسه حضور داشته و كتابهاي مورد استفاده طلاب را در اختيار آنان بگذارند.(22) مؤلف جغرافياي اصفهان نوشته است: «سلاطين صفوي كتب مربوط به هر علمي را تصحيح و تنقيح كرده سه دسته كلي از آنها به خط خوش مينوشتهاند، يك دسته را به كتابخانه آستان قدس رضوي ـ عليه السلام ـ دسته ديگر را به كتابخانه شيخ صفيالدين اردبيلي در اردبيل ميفرستادهاند و دستهاي ديگر را در كتابخانه دولتي مدرسه چهارباغ اصفهان ضبط و محفوظ ميداشتهاند.» وي در ادامه مينويسد:«زماني كه افغانها بر اصفهان مسلط گرديدند مُدرّس مدرسه چهارباغ احتياط كرد و اين كتابها را در خانه خود در سردابهاي ريخت و درِ آن را مسدود نمود و تا هشت يا نه سال كه اين طايفه شهر را در تصرف كامل داشتند به اين كتابها سر نزده تا اين كه بسياري از اين كتب به گرد و خاك و موريانه ضايع شده است.»(23)با استناد به نوشته مؤلف جغرافياي اصفهان انهدام اين كتابخانه را نيز بايد جزو لطمات بزرگي دانست كه در اين فاجعه بزرگ نصيب فرهنگ اين مرز و بوم شده است.موقوفات مدرسه چهارباغ و موضوعات وقف نامه آن مدرسه چهارباغ داراي موقوفات زيادي بوده است كه پس از استيلاي افغان بر اصفهان و ظهور نادرشاه چگونگي بسياري از آن موقوفات نامعلوم مانده است.(24)وقفيّاتي كه در عصر شاه سلطان حسين براي اين مدرسه قرار داده شده بود بسيار زياد بوده است، به طوري كه شامل تماميت برخي از روستاها، مزارع، باغها، املاك، دكاكين، كاروانسراها و ساير مستغلات ميشده است. در گوشه و كنار اصفهان و مناطق اطراف آن و حتي نواحي ديگري مانند قم، كاشان، چهارمحال و كهگيلويه و ... كم و بيش وقفياتي به نام اين مدرسه وجود داشته است كه عوايد آنها صرف بازسازي مدرسه و تأسيسات آن و امور مربوط به طلاب و مدرّسين اين نهاد آموزشي ميشده است. متأسفانه نسخه اصلي وقفنامه در دسترس نيست لكن رونوشتي منسوب به اين وقفنامه نزد آقاي مصطفي سيدالعراقين، متولّي مدرسه در نيم قرن پيش، موجود بوده است.(25)غير از كاروانسراي مادرشاه كه در حال حاضر به عنوان مهمانسراي بزرگ عباسي است و نيز بازارچه بلند كه هر دو از ناحيه مادرشاه سلطان حسين صفوي وقف مدرسه بوده است برخي از موقوفات ديگر از اين مدرسه هنوز باقي است كه خرج مدرسه ميشود كه از آن جمله ميتوان از مزرعه باغ ملك در چهارمحال و مزرعهاي در احمدآباد كاشان نام برد.(26)از ميان مواردي كه در رونوشت وقفنامه مدرسه چهارباغ به چشم ميخورد يكي در باب وظايف مدرّسين و طلاب مدرسه است از جمله اين كه: طلاب مدرسه بايد به علوم شرعي مانند احاديث اهلبيت ـ عليهم السلام ـ تفسير، فقه و اصول و همچنين فراگيري مقدمات آن مانند صرف و نحو اشتعال داشته باشند. و نيز هر يك از طلاب بايد به قدر متعارف و معهود به اين درسها مشغول بوده و حداقل يك درس طلاب بايد يكي از كتابهاي مشهور احاديث اهل بيت ـ عليهم السلام ـ باشد.(27) همچنين با توجه به مخالفت با برخي از علوم عقلي در سالهاي انحطاط عصر صفوي در حوزههاي علميه و مدارس آن زمان، در وقفنامه اين نهاد آموزشي هم به اين مسأله تصريح شده است؛ در قسمتي از اين وقفنامه آمده است كه طلاب بايد از مباحثه كتابهاي حكمت و آثار مربوط به تصوف در مدرسه احتراز نمايند.(28)به جز رونوشت وقفنامه مدرسه چهارباغ تنها منبع مربوط به وقفيات اين مدرسه همان «كتاب وقايع السنين والاعوام» است كه در اشاره به مسائل مربوط به سال 1123ه·· . ق. از برخي موقوفاتي كه جهت مدرسه به وسيله شاه سلطان حسين فراهم آمده بود، آورده است: «سلطان حسين قريه مهيار را بر مدرسه جديد سلطاني وقف نمود و اين زماني بود كه شاه از طريق شرعي مالك آن قريه گرديد و نيز در همين تاريخ قريههاي مور و ملك، سررود و نعيمآباد و غير از آن هم خريده و بر مدرسه وقف نموده است. قريه ديگري به اسم طهرانچي را شاه از ورثه شخصي به نام اللّهبيك به چهارصد و چهل تومان خريده و وقف مدرسه نموده است.»(29)با عنايت به اين مطلب و نيز ميزان وقفيات و عوايد آن و همچنين نظارت شخص شاه و حضور مستمر وي در اين مدرسه و عزل و نصب متصديان و مدرّسين اين نهاد آموزشي از ناحيه او، به فراواني امكانات اين مدرسه به عنوان يك نهاد آموزشي در اواخر عصر صفوي ميتوان پي برد، به طوري كه نوشتهاند:«اهل مدرسه را تنعم بسيار بوده و نفوذ كلمه آنان بي قياس و از جهت مادي هيچگونه مشكلي نداشتهاند، به گونهاي كه آشپزخانه مدرسه از جهت تأمين مايحتاج خوراك طلاب و مدرسين در زمان صفوي همواره برقرار بوده است.»(30)هر چند كه بايد گفت اين يك استثنا بوده و چه بسا در همين مدارس علوم ديني عصر صفوي در اين شهر، يعني اصفهان، طلاب بسياري از نظر معيشت در تنگنا و سختي بودهاند. براي نمونه با مراجعه به احوال برخي از طلاب علوم ديني عصر صفوي مانند سيد نعمتاللّه جزايري (متوفاي 1112 ه·· .ق.) ميتوان به اين موضوع پيبرد.(31)1 ـ شعر از حسين مسرور(متوفاي 1388ه·· . ق.) از شعراي معاصر اصفهان.
2 ـ آشنايي با شهر تاريخي اصفهان / 89.
3 ـ اوراق ايراني / 164.
4 ـ ايران عصر صفوي / 165.
5 ـ علم و تمدن در اسلام / 64.
7 ـ مجله يادگار / س 1 / ش 3.
8 ـ وقايع السنين و الاعوام / 556،661.
9 ـ همان.
10 ـ همان.
11 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان/ 131.
12 ـ تذكرة الملوك2/ 201.
13 ـ گنجينه آثار تاريخي اصفهان/689.
14 ـ وقايع السنين و الاعوام/ 567.
15 ـ فهرست ابنيه تاريخي/ 24.
16 ـ تاريخ اصفهان و ري / 201.
17 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان / 134.
18 - گنجينه تاريخي آثار اصفهان/ 685 تا 722.
19 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان / 135.
20ـ نشريه اوقاف /1/219.
21 ـ گنجينه تاريخي آثار اصفهان / 719.
22 ـ تاريخچه اوقاف اصفهان / 167.
23 ـ جغرافياي اصفهان / 48.
24 ـ تاريخچه اوقاف اصفهان / 119.
25 ـ تاريخ فرهنگ اصفهان / 136.
26 - تاريخچه اوقاف اصفهان / 144.
27 ـ تاريخچه اوقاف اصفهان / 144.
28 ـ وقايع السنين و الاعوام/ 563.
29 ـ تاريخ اصفهان و ري / 300.
30 ـ قصص العلما/ 436.