علی (علیه السلام) نبأ عظیم خداوندی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علی (علیه السلام) نبأ عظیم خداوندی - نسخه متنی

مسعود شکوهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علي عليه السلام نبأ عظيم خداوندي

گلستان قرآن ـشمار 91 ، دي 1379

آيات علوي - قسمت پنجم

مسعود شكوهي

آيه پنجم (عم يتسائلون عن النباء العظيم الّذي هم فيه مختلفون كلا سيعلمون ثم كلا سيعلمون)

از چه مي پرسند از نباء عظيم، همان كه در آن اختلاف دارند، چنين نيست، به زودي مي دانند، باز هم چنين نيست به زودي مي دانند. [1]

در اين آيه سؤالي است كه در زمان پيامبر مطرح بوده و مردم در آن اختلاف داشته اند، خداوند موضوع مورد سؤال را به عنوان «نباء عظيم» توصيف مي كند و تاكيد مي كند كه شما خواهيد دانست.

نبأ عظيم كه خداوند وعده دانستن آن را مي دهد چيست؟

«نبأ» در لغت در زبان فارسي غالباً نبا به مترادف آن خبر ترجمه مي شود امّا خبر كاملاً با نباً مترادف نيست و لغت شناسان تفاوت هايي براي اين دو ذكر كرده اند.

ابو هلال عسكري مي گويد: نباً براي چيزي است كه خبر گيرنده آن را نمي داند و مي پرسد در حالي كه خبر ممكن است درباره آنچه كه مي داند و آنچه كه نمي داند باشد. [2]

زبيدي و جزايري از قول راغب نقل كرده اند: كه «نبأ» خبري است كه داراي فايده بزرگ باشد به آن علم با غلبه خلف حاصل شود و خبر تا زماني كه اين اوصاف سه گانه را نيابد، نمي توان به آن «نبأ» خبري است كه داراي فايده بزرگ باشد به آن علم يا غلبه خلف حاصل شود و خير تا زماني كه اين اوصاف سه گانه را نيابد، نمي توان به آن «نبأ» گفت و نيز «بنأ» مانند خبر متواتر عاري از كذب است. [3]

نبأ عظيم چيست؟

بين مفسرين درباره «نبأ» عظيم اختلاف وجود دارد:

-گروهي گفته اند: مراد از «نبأ» اثبات صانع و صفات او و ملائك و رسل و بعثت و بهشت و دوزخ است. [ 4]

به اين گروه مي توانم گفت در اين آيه سؤال كنندگان و منكران، كفّار قريش هستند و آنها منكر صانع نبودند، بلكه در توحيد خود الحاد مي ورزيدند و براي خدا شريكاني در نظر داشتند و نيز سخن اين گروه زماني مي تواند صحت داشته باشد كه نبأ را به معني تمام آنچه پيامبر فرمان داده و آورده است بدانيم در حالي كه سياق كلام ظهور در موردي بودن سؤال دارد.

- گروهي نيز گفته اند: مراد از نباء عظيم «نبوت» پيامبر است و اين سؤال آن ها از روي انكار بوده است. [5]

... اللهم بلي شهدنا بمنّك و للطفك بانك انت الله لا اله الا انت ربنا و محمد عبدك و رسولك نبينا و علي اميرالمومنين و الحجه العظمي و آيتك الكبري و النباء العظيم الذي هم فيه مختلفون 000 [6]

خدايا، به منت و لطف تو گواهي مي دهيم كه تو الله، كه خدايي جز تو نيست، خداي ما هستي و محمد بنده و رسول تو، پيامبر ما و علي امير المؤمنين و حجت عظمي و آيت كبراي تو «نبأ عظيم» است كه در آن اختلاف كرده اند.

«نبأ عظيم» در شعر شاعران عوني گويد:




  • يا ايها النبأ العظيم كفاك ان
    اني لاعلم ان من والاكم
    والي اله الواحد القيوما



  • سماك ربك في القرآن عظيما
    والي اله الواحد القيوما
    والي اله الواحد القيوما



اي «نبأ عظيم» براي تو كافي است كه خداي تو، تو را در قرآن عظيم بنامد.

من مي دانم كه يقيناً هر كس كه ولايت شما را بپذيرد، ولايت خداي قيّوم را پذيرفته است. [7]

ابن العاص در قصيد معروفش به نام جلجليه خطاب به معاويه مي گويد: نصرناك من جهلنا يا ابن هند

علي النباء الأعظم الأفضل [8]

اي پسر هند ! ما تو را از روي ناداني خود در برابر «نبأ عظيم» گرامي ياري كرديم.

مفهومي ديگر از «نباء عظيم»

در روايتي از امام صادق (ع) به مفهوم ديگر از نبأ عظيم بر مي خوريم كه چندان با مطالبي كه تاكنون ديده ايم بيگانه نيست.

از امام صادق (ع) درباره آيه «عمّ يتسائلون عن النبأ العظيم» روايت شده است كه حضرت فرمود: نبأ عظيم ولايت است.

سخني در پيام

پس از بررسي مفهوم لغوي «نبأ» به اقوال مفسرين درباره«نبأ عظيم» اشاره كرديم و آن گاه به سير در روايات به دنبال نبأ عظيم پرداختيم، ديديم كه اطلاق «نبأ عظيم» به اميرالمؤمنين (ع) بسيار گسترده بوده است: پيامبر بارها به اين نكته اشاره كرده اند و خود اميرالمؤمنين نيز در موارد متعددي اين نكته را بازگو كرده اند و ائمه عليهم السلام نيز بر آن صحه گذاشته اند و در نزد مسلمين صدر اسلام و قرون اوليه و نيز در فرهنگ شيعه، «نبأ عظيم» امير المؤمنين علي بن ابي طالب (ع) است و چه ظلم ها كه در حق او نكرده اند و چه اختلاف ها كه درباره او نداشتند كه شمارش و بررسي اين اختلاف ها خود مجال و عرصه ديگري را مي طلبد.

به اين گروه نيز مي توان گفت آيات مورد بحث هيچ اشاره اي به نبوت ندارد و نكته اي كه درباره عموم «نبأ» در گروه قبل گفته شده در اين جا نيز صادق است.

گروهي «نبأ عظيم» را «قرآن» دانسته اند، چون مشركان در آن اختلاف كرده اند: برخي آن را سحر و برخي شعر و 000 دانسته اند.

فخر رازي اين قول را مطرح مي كند و خود در مقام رد آن مي گويد: «عظيم» حقيقت در اجسام دارد و در غير آن مجاز است، عظمتي در الفاظ نيست، بلكه عظمت در معاني است. [9]

قومي هم «نبأ عظيم» را روز قيامت دانسته اند به دليل آن كه آيات بعدي درباره روز قيامت است و نيز موضوع غالب در جزء سي ام بحث قيامت است.

در پاسخ بايد گفت: گرچه آيات بعد درباره قيامت است و نيز در جزء سي ام قرآن بيشترين بحث، بحث قيامت است، اما هيچ كدام از آن ها نمي تواند دليل باشد. در جزء سي مطالب ديگري غير از قيامت نيز وجود و نيز در سوره نبأ پس از آيات مورد بحث و قبل از آيات قيامت خداوند تعدادي از نعمت هاي خود را بر مي شمارد، چرا نگوييم كه «نبأ عظيم» نعمتي از نعمت هاي خداوند است؟

با نگاهي عميق تر به اين نظريات مي بينيم تمام آن ها احتمالاتي بيش نيست و گويندگان آنها هر كدام به نكته اي توجه كرده اند و چنين سخني را گفته اند و هيچ يك قابل اثبات نيست و هرگز نمي توان گفت: قطعاً نبأ عظيم به اين معني است. حالي كه چنين است، سراغ روايات مي رويم تا با كمك از اين سخنان پر بركت، پاسخي بر پرسش آغازين بيابيم.

شأن نزول

علي بن ابي طالب (ع) گويد: صخر بن حرب نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: امارت ولايتي كه تو داري، بعد از تو از آن كيست؟

پيامبر گفت: از آن كسي كه او نسبت به من چون هارون نسبت به موسي است.

در اين هنگام خداوند آيه «عم يتسائلون» را نازل كرد. يعني اهل مكه از تو درباره خلافت علي مي پرسند.«عن النبأ العظيم الذي هم فيه مختلفون» برخي از آنها ولايت او را تصديق خواهند كرد و برخي تكذيب « كلا سيعلمون ثم كلا سيعلمون»و اين ردي است بر آن ها، خلافت او را خواهند شناخت و آن را حق خواهند يافت، زيرا كه در قبرهايشان از آن ها سؤال مي شود و هيچ مرده اي از آن ها در شرق و غرب جهان در دريا و خشكي نخواهد بود كه نكير و منكر از او مي پرسند و به او مي گويند: خداي تو كيست؟ دين تو چيست؟ و امام تو كيست؟ ! [10]

نبأ عظيم در احد

روايت شده است: در روز جنگ احد چون مردم گريختند علي (ع) در جلو شمشير مي زد و جبرييل در سمت راست او و پيامبر و ميكاييل در سمت چپ او بودند، در اين هنگام نازل شد كه: بگو «نبأ عظيم» است و مردم از او دوري مي كنند. [11]

نبأ عظيم در جنگ صفين

علقمه گويد: در جنگ صفين روزي مردي از سپاه شام غرق در سلاح بيرون آمد و بر سرش قرآني بود و اين آيه را مي خواند: «عم يتساعلون عن النبأ العظيم» خواستم به پيكار او بروم، علي (ع) به من گفت: بايست، و خود پيش رفت و به آن مرد گفت: آيا «نبأ عظيم» را كه در آن اختلاف كرده اند مي شناسي؟ آن مرد گفت: نه. علي (ع) گفت: به خدا سوگند من «نبأ عظيم» هستم درباره من اختلاف كرديد و بر ولايت من منازعه مي كنيد و از او ولايت من، بعد از آن كه پذيرفته بوديد بازگشتيد بعد از آن كه با شمشير من هدايت شديد با اين عصيان خود هلاك گشتيد، روز غدير دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست آنچه را كه دانسته بودند، آنگاه او را با شمشير بلند كرد و دست و سرش را قطع نمود. [12]

تفكر علي بن درّاع اسدي

علي بن دراع اسدي در مسجد كوفه نزد امير المؤمنين آمد و قابل او ايستاد، حضرت به او فرمود: تمام شب را به بيداري سپري كرده اي. ابن دراع گفت: يا امير المومنين شما از كجا بي خوابي مرا مي دانيد؟ حضرت فرمود: به خدا سوگند تو در بي خوابيت مرا ياد كردي اگر بخوابي به تو خبر مي دهم.

ابن دراع گفت: بله يا اميرالمؤمنين درباره آن برايم بگوييد، علي (ع) فرمود: تو در شب گذشته آيه «عم يتساعلون عن النبأ العظيم الذي هم فيه مختلفون» را ياد كردي و درباره آن انديشيدي و تمام شب را بي خواب بودي، به خدا سوگند آن من هستم و اين مردم اختلاف نكرده اند مگر درباره من و خداوند نبايي بزرگ تر از من ندارد. [13]

توصيف «نبأ عظيم» از زبان پيامبر (ص)

امام رضا (ع) از پدران خود و از امام حسين (ع) نقل مي كند كه رسول خدا (ص) به علي (ع) گفت: يا علي، تو «حجت الله» هستي و تو «باب الله» هستي و تو«الطريق الي الله» هستي و تو«النبأ العظيم» هستي، تو«الصراط المستقيم» هستي، تو«المثل الاعلي» هستي يا علي تو«امام المسلمين» و«امير المؤمنين» و «خير الوصيين» و «سيد الصديقين» هستي، يا علي تو«الفارق الاعظم» و تو «الصدق الاكبر» هستي، يا علي تو خليفه من بر امت هستي و اين تو هستي كه ديون مرا پرداخت مي كني و وعده هاي مرا انجام مي دهي، يا علي تو بعد از من مظلوم خواهي بود، يا علي تو را بعد از من كنار مي نهند، يا علي تو بعد از من مهجور مي شوي خداي تعالي را و آنچه را كه از امتم حاضر هستند گواه مي گيرم كه حزب تو حزب من و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان تو حزب شيطان است. [14]

«نبأ عظيم» در خطبه وسيله

اميرالمؤمنين (ع) در فرازي خطبه طولاني «وسيله» كه در آن وسايل تقرب الهي را بر مي شمارند چنين مي گويد: ... اي مردم بدانيد كه من در ميان شما همانند هارون در آل فرعون و باب حطّه در بني اسرائيل و كشتي نوح در ميان قوم نوح هستم و من «نبأ عظيم» و صديق اكبر هستم و به زودي آنچه را كه وعده داده شده ايد خواهيد دانست. [15]

«نبا» عظيم در قيامت

در روايت اصبغ بن نباته آمده است: علي (ع) فرمود: به خدا سوگند من «نبا عظيم» هستم كه در آن اختلاف مي كنند، چنين نيست، خواهند دانست، باز هم چنين نيست خواهند دانست، هنگامي كه بين بهشت و دوزخ بايستم و بگويم اين شخص از آن من و اين يكي از آن تو ( اي دوزخ ). [16]

سخني ديگر از اميرالمؤمنين در توصيف خود به نبأ عظيم عباراتي دارد كه در كتب بسياري و با سندهاي متفاوتي ذكر شده است. حتي ائمه (عليهم السلام) نيز روايت سخن امير المؤمنين را از او نقل كرده اند، برخي از نقل هاي اين روايت:

اميرالمؤمنين فرمود: خداوند بنأيي اعظم از من و آيتي اكبر از من ندارد و فضيلت من بر امت هاي گذشته با وجود اختلاف زبان هايشان عرضه است و آن ها به فضل من اقرار نكردند. [17]

محمد بن فضيل گويد: از امام صادق (ع) درباره سخن خدا: «عم يتسائلون عن النبأ العظيم الذي هم فيه مختلفون» پرسيدم حضرت فرمود: او امير المؤمنين (ع) است كه مي فرمود: براي خداوند نبأئي اعظم از من نيست و فضل من براي امت هاي گذشته با وجود اختلاف زبان هايشان عرضه شده بود. [18]

دو روايت از امام باقر (ع)

ابوحمزه ثمالي مي گويد ك به امام باقر (ع) گفتم: فداي تو شوم، شيعيان از تفسير «عم يتسائلون عن النبأ العظيم» از شما مي پرسند 000 حضرت فرمود: مراد اميرالمؤمنين (ع) است كه آن حضرت مي فرمود: خداوند آيتي اكبر از من و نبائي اعظم از من ندارد. [19]

ابان بن تغلب گويد: از امام (ع) درباره سخن خدا: «عم يتسائلون عن النباء العظيم الذي هم فيه مختلفون» پرسيدم، حضرت فرمود: او علي (ع) است، چرا كه در مورد رسول خدا (ص) هيچ اختلافي نيست. [20]

«نبأ عظيم» در دعاي غدير

يكي از اعمال روز غدير نماز و دعاي بعد از آن است. در جاي جاي اين دعا بسياري از مباني اعتقادي مشاهده مي شود.

[1] ) النباء 1-5.

[2] ) الفروق في اللغه: 1/65.

[3] ) تاج العروس: 1/12 و فروق اللغات: 120.

[4] ) مجمع البيان: 10/421.

[5] ) تفسير فخر رازي: 31/4.

[6] ) التهذيب: 3/146.

[7] ) مناقب ابن شهر آشوب: 3/80.

[8] ) شواهد التنزيل: 2/418 پانوشت.

[9] ) تفسير فخر رازي: 31/4.

[10] ) شواهد التنزيل: 2/418 و تاويل الايات الظاهره: 734.

[11] ) مناقب ابن شهر آشوب: 3/80.

[12] ) مناقب ابن شهر آشوب: 834، و تاويل الايات الظاهره: 734.

[13] ) مسند امام علي2/285 و مدينه المعاجز: 3/158،ح 812.

[14] ) عيون اخبار الرضا: 2/6 ح 13.

[15] ) الكافي: 8/30.

[16] ) تاويل الايات الظاهره: 735 و مناقب ابن شهر آشوب:3/80.

[17] ) تفسير القمي:2/401، تفسير البرهان: 4/419، تفسير نور الثقلين 5 /491 و با اندكي اختلاف در بصائر الدرجات: 97.

[18] ) تاويل آيات الظاهره: 737.

[19] ) الكافي: 1/207، تفسير فرات كوفي: 533، شواهد التنزيل 2/417، تاويل الايات الظاهره: 733.

/ 1