شماره مقاله:1976
اَبوالْبَقاءِ موسَوي، فرزند شاه ابوالولي و نو? شاه ابوالفتح، خوشنويس قلم
نستعليق و شاعر سد? 11ق/17م ايران. نياکان او از سادات متمکن ابرقو بودند که همواره
کلانتري و پيشوايي آن ولايت را برعهده داشتند. نصرآبادي که معاصر او بوده و تذکر?
خود را ميان سالهاي 1083 تا 1090ق/1672 تا 1679م (گلچين معاني، 397) تدوين کرده
است، ابوالبقاء را جواني قابل دانسته، مينويسد: «چند سال قبل از اين به هندوستان
رفته» و مورد توجه تقرب خان (د 1073ق/1663م) قرار گرفته است (ص 116). تقرب خان
ابتدا طبيب مخصوص شاه صفي بود و حکيم داوود خوانده ميشد. وي پس از مهاجرت به
هندوستان طبيب دربار شاه جهان شد و لقب تقرب خان گرفت. او باني مسجد مشهور و زيباي
حکيم در اصفهان است (شاردن، 7/242، 246؛ شاهنوازخان، 1/490-493؛ گدار،
III/152-153).
ابوالبقاء با آنکه پس از مرگ تقرب خان از حمايت فرزند او محمدعلي خان خانسامان
برخوردار بود (نصرآبادي، همانجا؛ شاه نوازخان، 3/625)، چندي بعد به اصفهان بازگشت و
زندگي در يکي از حجرههاي مسجد حکيم را بر زيستن در خان? محمدتقي فرزند ديگر تقرب
خان که شوهرخواهر او بود، ترجيح داد (نصرآبادي، همانجا). از اين سخن بر ميآيد که
سفر او به هند در آغاز جواني بوده و چندان نيز به درازا نکشيده است.
آنچه ميرزاي سنگلاخ دربار? پيوستن او به دربار شاه عباس، گرفتن لقب «رستم الخطاطين»
از او، «پهلو به پهلو ساييدنش» با ميرعماد و دشمني با رشيدا و ابوتراب در کتاب
تذکره الخطاطين (ج 2، ذيل ابوالبقاء) آورده، سراپا ساخته و پرداخت? خود اوست، زيرا
هنگامي که نصرآبادي از دوران جواني و تحصيل او در مسجد تقرب خان ياد مي کند، دهها
سال از کشته شدن ميرعماد و مرگ شاه عباس اول ميگذشته است. افزون بر اين، در هيچيک
از منابع معتبر تاريخي و تذکرههاي شعرا و خوشنويسان از کسي به نام ابوالبقاء که
معاصر شاه عباس بوده باشد، ذکري به ميان نيامده است. همچنين از آثار بسياري که
ميرزاي سنگلاخ به او نسبت داده، اثري موجود نيست.
آثار شناخته شد? او اينهاست: 1. نسخهاي از مناهج العباد به قلم کتابت جلي خوش، در
موز? باستانشناسي دهلي (شاغل عثماني، 79؛ بياني، 1/23)؛ 2. قطعهاي از يک مرقه به
قلم دو دانگ و کتابت خوش، در کتابخان? بادليان اکسفورد (همو، 1/23-24)؛ 3. دو قطعه
در مجموعههاي خصوصي تهران: يکي بدون تاريخ کتابت و ديگري با تاريخ 1090ق (همو،
1/24؛ برگزيدهاي از مجموع? خصوصي...، شم 67)؛ 4. چهار قطعه به قلمهاي سه دانگ و
دو دانگ و کتابت خوش، در مجموع? پيشين دکتر مهدي بياني که يک قطع? آن در شاه
جهانآباد نوشته شده است (بياني، همانجا؛ محبوبي، 56، 119)، هر چهار قطعه با شماري
از آنها هماکنون در موز? هنرهاي تزييني تهران نگاهداري ميشود (يادداشتهاي مؤلف)؛
5. دو قطعه در مصر: يکي در موز? منيل و ديگري در موز? آثار اسلامي دانشکد?
باستانشناسي داشنگاه قاهره (نجفي 41-42)؛ 6. چهار قطعه به قلمهاي دو دانگ و سه
دانگ در مرقع شمار? 8035 کتابخان? مرکزي دانشگاه تهران، شامل ابياتي از قصيد?
خَمري? ابن فارض با تاريخ 1092ق، دو بيت از مخزن الاسرار نظامي کتابت شده در شهر
برهانپور، دو بيت از عبدالرحمن جامي و يک رباعي از رودکي با تاريخ کتابت 1095ق
(يادداشتهاي مؤلف)؛ 7. دو قطعه در مجموعههاي خصوصي شيراز، شامل يک دو بيتي به زبان
ترکي و ابياتي از يک غزل حافظ با تاريخ کتابت 1095ق (طاووسي، 73، 145). وجود دو
قطعه از آثار او با تاريخ 1095ق نشان ميدهد که وي دست کم تا اين سال زنده بوده
است. بنابراين در درستي رقم و تاريخ کتابت قطع? منسوب به او با تاريخ 1006ق در يکي
از مجموعههاي خصوصي تبريز (بياني، 1/23) جاي ترديد است.
نصرآبادي او را مردي وارسته و بينياز و گسسته از علايق دنيوي وصف ميکند و
مينويسد: وي مجرد ميزيست و بيشتر در پي کسب کمال و دانش بود (همانجا). داوري
نصرآبادي دربار? مقام وي در خوشنويسي با اين عبارت که وي «در خط نسخ تعليق محضر
مسلمي را به خط کوچک و بزرگ و تاجيک و ترک رسانيده» (همانجا)، خالي از ستايش نيست.
وي در شعر «بقا» تخلص ميکرد (سيدعلي حسن، 67)، ولي از اشعار او جز يک رباعي و
تکبيتي که نصرآبادي نقل کرده (همانجا)، اثري در دست نداريم.
مآخذ: برگزيدهيي از مجموع? خصوصي محمدعلي مسعودي، تهران، 1356ش؛ بياني، مهدي،
احوال و آثار خوشنويسان، تهران، 1345ش؛ سيدعلي حسن خان، صبح گلشن، کلکته، 1295ق؛
شاردن، ژان، سياحتنامه، ترجم? محمدعباسي، تهران، 1345ش؛ شاغل عثماني، مولوي
احترامالدين احمد، صحيف? خوشنويسان، عليگره، 1963م؛ شاهنوازخان، مآثرالامرا، به
کوشش مولوي عبدالرحيم و مولوي ميرزااشرف علي، کلکته، 1888م؛ طاووسي، محمود، گنجين?
هنر، شيراز، 1366ش؛ محبوبي اردکاني، حسين، مجموع? دکتر مهدي بياني، تهران، 1363ش؛
ميرزاي سنگلاخ، تذکره الخطاطين، تبريز، 1295ق؛ نجفي، محمدباقر، آثار ايران در مصر،
1366ش؛ نصرآبادي، ميرزاطاهر، تذکر? نصرآبادي، به کوشش وحيد دستگردي، تهران، 1361ش؛
يادداشتهاي مؤلف؛ نيز:
Godard, André, »Masdjid-é-Hak?m«, ?th?r-é ?r?n, Paris, 1937.
محمدحسن سمسار