اداي واجبات الهي
محمد رضا مهدوي كني - نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي- ص 325يكي از مهمترين نقاط آغاز، اداء فرايض و اهتمام به واجبات است به ويژه نماز، روزه، زكات، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر. مؤمن سالك بايد نماز را در وقت بخواند، نه تنها در وقت كه در اول وقت و هميشه بايد پيش از وقت خود را آماده كند تا در اول وقت به نماز برخيزد، كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:«أوَّل الْوقْتِ رِضْوانُ اللهِ و اخرُهُ عَفْوُاللهِ و الْعفْوُ لا يكونُ إلا منْ ذَنبٍ.»[1]نماز اول وقت سرشار از خشنودي خدا و در پايان وقت مشمول عفو و بخشش خداوند مي شود. بديهي است عفو و بخشش جز در مورد گناه صدق نمي كند.[2]اهتمام به فرايض، كاشف از روح انقياد و موجب تقويت اساس تقوا و ايمان و اخلاق است.رسول خدا ـ صل الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:«إعْمل بِفَرائِض اللهِ تَكُن اَتْقَي النّاسِ.»[3]به آنچه خدا واجب كرده عمل كن تا باتقواترين مردم باشي.ابوحمزه ثمالي از امام سجّاد ـ عليه السّلام ـ نقل مي كند كه فرمود:«مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَيْهِ فَهُو مِنْ خيرِ النّاس.»[4]هر كس عمل كند به آنچه خدا بر او واجب كرده از بهترينِ مردم است.و در حديث ديگر فرمود:«... فَهُو منْ أعْبَدِ النّاس.»[5]... هر كس بجاي آورد آنچه را كه خدا واجب كرده از عابدترينِ مردم است.و در حديث قدسي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده است:«قال اللهُ تبارَكَ و تَعالي ما تَحبَّبَ إليَّ عبْدي بِأحَبَّ ممَّا افْترضْتُ عليِه.»[6]هيچ عبادتي به اندازه اداي واجبات، بنده ام را نزد من محبوب نمي كند.قطب راوندي مي گويد روايت شده است كه فرشته اي از كعبه ندا در مي دهد: هر كس فرايض و واجبات خدا را ترك كند از امان خدا بيرون آمده است.[7]حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«... وَلا عبادهَ كَأداءِ الْفرائِض...»[8]... هيچ عبادتي مانند اداي فرايض و واجبات نيست....و در بعضي از كتابها، حديث قدسي را با اين عبارت آورده اند:«ما تَقَرَّبَ إليَّ عَبْدي بِشَيْ ءٍ أحبَّ إليَّ ممَّا افْترضْتُهُ عليْهِ و إنَّهً ليَتَقَرَّبُ إليَّ بِالنّافِلهِ...»[9]بنده من تقرّب نجويد به سوي من به چيزي محبوب تر و بهتر از آنچه من بر او واجب كرده ام و به وسيله نوافل نيز به من نزديك مي شود... .سالك الي الله پيش از شروع به هر كار بايد آن را بشناسد و وظيفه و حكم شرع را درباره آن بداند و پس از علم، رفتار و كردار خويش را با موازين شريعت منطبق سازد. اداي وظيفه و تأدّب به آداب بدون علم به وظايف و مقررات شرعي امكان پذير نيست. بنابراين، بر همه لازم است كه احكام ديني خود را به اندازه ضرورت و نياز (تقليداً يا اجتهاداً) بدانند و حدّاقل گروهي مي بايست در تفقّه (فهم و درك عميق) در دين و يادگيري مسائل و معارف ديني پيشگام باشند تا بتوانند ديگران را نسبت به وظايف ديني آگاه سازند. خداوند متعال مي فرمايد:«فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَه لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»[10]... چرا از هر فرقه اي گروهي بسيج نمي شوند تا اينكه معارف ديني را خوب ياد بگيرند و آنگاه كه به وطن خويش برگشتند قوم خود (: خويشاوندان و بستگان) را به وظايفشان آگاه سازند (و آنها را از بي تفاوتي در برابر مسئوليتها بر حذر دارند، باشد كه آنان متنّبه شوند و از بيراهه بازگردند)؟در حديث آمده است:«عَنِ الصّادق عليه السلام أنَّه سُئِل عن قوْلِهِ تعالي «فَللّهِ الْحُجَّهُ الْبالغهُ» فقال: إنَّ اللهَ تعالي يقولُ لِلْعبدِ يوْم القيمَهِ عبدي أكُنْتَ عالماً؟ فانْ قال نَعَمْ قال لَهُ أفلا عَمِلْتَبما علِمتَ و إنَ كانَ جاهلاً قالَ لهُ افلا تَعَلَّمْتَ حتي تَعْمَلَ؟...[11]از امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره معني اين آيه كه مي فرمايد «براي خدا دليل رسا (و قاطع) است» سؤال شد، فرمود:
خداوند در روز رستاخيز به بنده گنهكار خود مي گويد: بنده من! چرا تكاليف خود را خوب انجام ندادي؟
آيا ميدانستي و گناه كردي؟
اگر بگويد آري، مي فرمايد: چرا به آنچه مي دانستي عمل نكردي؟
و اگر بگويد نمي دانستم، ميگويد: چرا ياد نگرفتي تا عمل كني؟ ...نتيجه آنكه بندگي و عبادت با دو شرط متحقّق مي شود: محبّت و اطاعت، و اطاعت بدون علم و سپس عمل به خواست معبود و رضاي محبوب امكان ندارد. آنها كه از خود چيزي مي تراشند و پيش خود مطالبي را سرهم مي كنند و به عنوان عبادت و اطاعت انجام مي دهند آنها بنده خويشند نه بنده خدا.
[1] . من لا يحضره الفقيه، ج 1 / صفحه 140.[2] . پس معلوم مي شود كه تأخير نماز به آخر وقت گناه است و حتي المقدور بايد سعي كرد كه بدون عذر، نماز از اول وقت به تأخير نيفتد.[3] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 82.[4] . همان، صفحه 81.[5] . جامع احاديث الشيعه، ج 14 / صفحه 98.[6] . اصول كافي، ج 2 / صفحه 82.[7] . جامع احاديث الشيعه، ج 14 / صفحه 99 از كتاب مستدرك الوسائل.[8] . نهج البلاغه صبحي صالح، حكمت 113.[9] . كتاب لقاء الله مرحوم حاج ميرزا جواد ملكي رحمهالله، صفحه 29؛ جواهر السنيه، صفحه 99؛ جامع احاديث الشيعه, ج 7 / صفحه 99 با اندكي تفاوت در عبارت.[10] . توبه / 122.[11] . تفسير صافي، چاپ اسلاميه، ج 1 / صفحه 555، ذيل آيه 149 انعام؛ تفسير نورالثقلين، ج 1 / صفحه 776.