جامعه شناسی دانشمندان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جامعه شناسی دانشمندان - نسخه متنی

محمدرضا مهدوی کنی؛ ویرایش و تدوین: سعید رجحان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جامعه شناسي دانشمندان

پيام صادق- شماره 25- مهر و آبان 1378

اشاره: متن زير خلاص درس اخلاق آية الله مهدوي كني در جمع دانشجويان دانشگاه امام صادق (ع) مي باشد كه در ابتداي سال تحصيلي جديد ايراد و توسط حجة الاسلام سعيد رجحان ويرايش و تنظيم شده است.

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي خير خلقه و اشرف بريته، مولينا ابي القاسم محمد (ص) و علي آله المعصومين، سيّما بقية الله في الارضين.

به مناسبت آغاز سال تحصيلي (79-78)، به دانشجويان خير مقدم عرض مي كنم و اميدوارم با نشاط كامل آماده تحصيل علم باشيد. به همين مناسبت، حديث مهمي از حضرت امير المؤمنين عليه الصلاة و السلام تقديم شما دانش پژوهان گرانقدر مي نمايم كه در واقع تبيين جامعه شناسانه رفتار عامه عالمان بدون توجه به تخصص هاي مختلف آنان است. بايد توجه داشته باشيم كه روايات ائمه عليهم السلام صرفاً به يك موضوعات انتزاعي و مجرد محض نمي پردازند؛ بلكه اين روايات ناظر به واقعيات خارجي نيز هستند. به عنوان مثال غرور يك خصلت شايع بين دانشمندان است. حسادت و تكبر نيز از ديگر صفات شايع بين آنان مي باشد كه مسلماً همچون سدّي در راه پيشرفت ايشان است. حضرت امير عليه السلام براي تبيين اين رفتار جامعه شناسانه از يك تمثيل كلي بهره گرفته اند و علم عالمان را به مثابه بدن يك انسان دانسته اند و اجزاء و اركان اساسي آن را برشمرده اند. در واقع اين حديث در دو بعد كالبد شكافي مشكل و حل آن گام هاي اساسي را برداشته است و لذا اين بحث در واقع چراغي فرا راه ماست براي اينكه از عوارض سوء اينگونه رفتارها، كه در واقع موانعي در راه پيشرفت علم محسوب مي شوند. برحذر باشيم. متن اين حديث شريف چنين است:

«من تواضع للمتعلمين و ذل للعلماء ساد بعلمه؛ فالعلم يرفع الوضيع و تركه يضع الرفيع. و رأس العلم التواضع و بصره البرائة من الحسد و سمعه الفهم و لسانه الصدق و قلبه حسن النية و عقله معرفة اسباب الامور. و من ثمراته التقوي و اجتناب الهوي و اتباع الهدي و مجانبة الذنوب و مودة الاخوان و الاستماع من العلماء و القبول منهم. و من ثمراته ترك الانتقام عند القدرة و استقباح مقارنة الباطل و استحسان متابعة الحق و قول الصدق و التحافي عن سرور في غفلة و عن فعل مايعقب ندامة و العلم يزيد العاقل عقلا و يورث متعلمه المكر و يميت البخل و يجعل مطلق و حشه ماسورا و بعيد السداد قريبا.» (بحارالانوار، جلد 78، صفحه 6 روايت 57، باب15)

و اما توضيح حديث كه در دو بخش اصلي خدمتتان تقديم مي گردد:

الف- تبيين جامعه شناسانه رفتار عالمان و بررسي علل فراز و فرود آنان بر اساس تحليل ماهيت علم

1- من تواضع للمتعلمين و ذل للعلماء ساد بعلمه؛ فالتواضع يرفع الوضيع و تركه يضع الرفيع و رأس العلم التواضع.

اولين نكته اي كه حضرت در رابطه با رفتار عالمان مطرح مي كنند، تكبر و خودبزرگ بيني است كه برخي از عالمان دچار آن مي گردند و متأسفانه اين مطلب مربوط به همه اصناف عالمان است. تكبر و تواضع در تقابل يكديگر بوده و در جهت عكس يكديگر عمل مي كنند. تكبر، ابزار سقوط عالم (چه در جهت موقعيت اجتماعي و معنوي و چه در جهت سطح علمي) و تواضع، ابزار صعود انسان به قله هاي رفيع اجتماعي و معنوي و علمي است. لذا حضرت مي فرمايند: براي رسيدن به اين قلل، بايد نسبت به اساتيد خوار و حقير بود به حدي كه حتي اگر ممكن است انسان خود را نسبت به اساتيد، حقير فرض نمايد كه اين موجب بركت در عمر انسان گشته و به مثابه اهرمها بازده عمر انسان افزايش مي دهد.

نتيجه اين تواضع سيادت و آقايي و فتح قلل كمالات است؛ همچنان كه اگر انسان تكبر ورزد، هر چند در بالاترين سطح ايستاده باشد، سقوط خواهد نمود. (ظاهراً اين قانون در بروز و سقوط تمدنها نيز حاكم است). بر اين اساس همچنان كه «سر» در بدن انسان در فوقاني ترين قسمت بدن قرار گرفته، تواضع در بدنه علم، در رأس و قله آن استقرار يافته كه كنايه از تسخير قله هاي علم از طريق تواضع است.

2- و بصره البرائة من الحسد؛

همچنان كه چشم در انسان ابزار ديدن است و بينايي اين چشم در اثر آسيب هايي از دست مي رود، حسادت نيز عالم را نابينا نموده و در نتيجه او امكان واقع بيني را از دست مي دهد، هدف را گم مي كند و در تاريكي راه، مقصد خويش را نمي يابد.

3- و سمعه الفهم؛ گوش علم، فهم است. يعني اگر «گوش» ابزاري براي شناخت انسان مي باشد، فهم نيز ابزار بكارگيري علم است. پس اگر فهم به همراه علم نباشد، بكار نمي آيد و انسان صرفا يحمل اسفارا (حامل كتب) خواهد گرديد. پس ورودي علم، فهم و شعور است.

4- و لسانه الصدق؛ زبان علم راستگويي است. راستگويي جاذب و جالب علم است. دروغ اطمينان را زايل نموده و بستر دريافت علم را غير مطمئن مي سازد. همانگونه كه زبان در بدن انسان ابزار انتقال مقاصد انسان به ديگران است، راستگويي عالم نيز طريق انتقال علم اوست. عالم دروغگو زبان انتقال علم خويش را از دست مي دهد، زيرا اعتماد از وي سلب مي گردد. حيله هم نبايد در كار باشد، زيرا به هر حال سالب اعتماد است.

5- و قلبه حسن النية؛ قلب در بدن انسان محلي است كه موجب رسيدن غذاي پالايش شده به همه اجزاء مي گردد. بر اساس اين تمثيل، حسن نيت نيز قلب علم بوده و احتمال دارد مقصود از تشبيه اين باشد كه چنانكه قلب خون را به تمام بدن به تناسب نياز توزيع مي كند، حسن نيت در عالم سبب مي شود كه او علم خود را به نفع مردم عادلانه و به تناسب نياز به كار گيرد تا همه از ثمرات آن بهره مند شوند؛ ولي اگر عالم حسن نيت نداشته باشد و با خودخواهي و سودجويي قرين باشد. قهراً در توزيع و تعليم آن بخل مي ورزد و جامعه را از آثار و ثمرات سازنده آن محروم خواهد كرد.

6- و عقله معرفة اسباب الامور؛

ما در مباحث علمي همواره در صدد كشف روابط علّي و سببي بين امور هستيم و قوانين علمي در واقع در صدد تبيين چنين روابطي هستند. پس عقل علم و به عبارت ديگر نقطه ثقل علوم كشف همين روابط است تا انسان را در نيل به اهدافش رهنمون سازد.

ب- بررسي ثمرات و نتايج عيني رفتار عالمان در وضعيت مطلوب

1- و من ثمراته التقوي و اجتناب الهوي و اتباع الهدي و مجانبة الذنوب؛

از نتايج عيني چنين علمي (يعني علم با آن خصوصياتي كه در بخش اول بيان گرديد)، اين است كه عالم يك فرد متقي و متعهد باشد؛ او فرزند اميال و خواهش هاي نفساني نيست تا راه خيانت به بشريت و جامعه بشري را در پيش گيرد. مجانبت از ماده «جنب» به معناي «كنار» است، يعني چنين عالمي هرگز با خيانت و عصيان و گناه همراهي ندارد؛ او يك طرف و گناه نيز طرف ديگر است.

2- و مودة الاخوان؛ مودت به معناي اظهار محبت است. محبت در قلب كافي نيست، بلكه بايد محبت به افراد، بروز و ظهور در رفتار محب نيز داشته باشد. اين بروز تنها در لفظ نيست، چشمان ما، رفتار و گفتار و كردار ما نيز بايد گواه صادقي بر اين محبت قلبي باشد. ثمره آن چنان علمي اين چنين نتيجه اي است.

3- و الاستماع من العلماء؛ لازمه چنين علمي اين است كه انسان طالب علم ديگر عالمان نيز خواهد بود و خود را از آنان بي نياز نخواهد ديد. او مي داند كه همه چيز را همگان دانند و همگان را هنوز نيافريده اند.

4- و القبول منهم؛ عالم در چنين شرايط ايده آلي توانايي پذيرش سخن صحيح را نيز خواهد يافت.

5- و من ثمراته ترك الانتقام عند القدرة؛ حضرت مي فرمايند كسي كه در قلل رفيع موقعيت اجتماعي و معنوي و علمي ايستاده باشد، هرگز از خصم خود (كه غالباً خصم علمي اوست) انتقام نمي گيرد؛ او آزاد مرد و آزاد انديش است است و انتقام با آزادگي سازگار نيست. (البته توجه داريد كه قيد عندالقدرة، قيد توضيحي است، نه قيد احترازي؛ زيرا در صورت فقدان قدرت، انتقام ممكن نيست و به اصطلاح سالبه به انتفاء موضوع است.)

6- و استقباح مقارنة الباطل و استحسان متابعة الحق و قول الصدق؛

از ديگر نتايج عيني چنين علمي، برخورداري از نظام ارزشي صحيح مي باشد؛ به طوري كه آميختن با باطل و انجام كارهاي زشت را ناپسند مي داند و پيروي از حق و راستگويي و صداقت را نيكو مي شمارد.

7- و التجافي عن سرور في غفلة فعل ما يعقب ندامة: چنين عالمي از غرق شدن در شادي غافلانه به دور است. مست شادي در حال غفلت و بي خبري نخواهد شد و از اعمالي كه نتيجه اي جز ندامت و پشيماني ندارد، دوري مي جويد. توجه به امر پيشگيري، هم كم هزينه تر و هم مؤثرتر است.

8- و العلم يزيد العاقل عقلاً و يورث متعلمه المكر؛ چنين دانشي بر قوه ادراك و تعقل عالم مي افزايد و او را در حل مسايل و مشكلات، صاحب انديش صائب مي نمايد؛ به طوري كه مشكلات خويش را بر اساس نقشه هاي مدبرانه و برنامه ريزي دقيق حل مي نمايد. چنين مكري، از صفات مثبت است چنانكه قرآن چنين مكري را به پروردگار نسبت مي دهد: «و مكروا و مكرالله و الله خيرالماكرين».

(البته در نسخه ديگري از بحار چنين آمده است و يورث متعلمه صفات حمد، فيجعل الحليم اميرا و ذا المشورة وزيرا و يقمع الحرص و يخلع المكر و يميت البخل؛ كه بر اين اساس چنين علمي مزيل حرص و بخل و مكر به عنوان صفت منفي خواهد بود).

9- و يجعل مطلق و حشه مأسورا و بعيد السداد قريبا؛ از ديگر ثمرات چنين دانشي، احاطه عالم بر اموري است كه تحت فرمان انسان نيستند به طوري كه چنين عالمي بر ناممكن ها توانمند مي گردد.

اميدوارم كه ما بتوانيم با سرمشق قرار دادن اين گفتار گرانقدر و تأثيرپذيري از فقرات متعدد آن، راهي نو در زندگي خويش تأسيس نماييم. در پايان مطلب، مناسب مي بينم تذكراتي را در آغاز سال تحصيلي گوشزد نمايم.

نكته اول:

اينكه گوش خود را به كساني كه در زندگي جز سرودن آيه هاي يأس و نااميد ساختن افراد، هنر ديگري ندارند، نسپاريد و تحت تأثير تلقينات چنين افرادي قرار نگيريد. با نهايت جديت درس بخوانيد و با پشتكار و تكيه بر رحمت واسعه الهي آينده ساز زندگي خود و جامعه فردايتان باشيد.

نكته دوم:

از اوقات و امكاناتتان حداكثر بهره برداري را كنيد و اين امر مهم ممكن نيست مگر با داشتن يك برنامه منظم و دقيق.

نكته سوم:

از نماز اول وقت غفلت نورزيد و حتي الامكان نمازهايتان را با جماعت بخوانيد. نماز را بر هر كاري مقدم بداريد كه اين از دستورات و تأكيدات اولياي الهي است.

نكته چهارم:

در كنار فراگيري دروس، ملتزم به تحقيق باشيد بدون تحقيق و مراجعه به منابع هر علمي،هرگز از خود راضي نشويد. پايه هاي علمي خود را با تحقيق پي ريزي نماييد و از اساتيد خود منابع تحقيق هر درس را بخواهيد. به اميد توفيق روزافزون همه شما عزيزان.

و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

/ 1