125- احاطه به علوم غيبى - 320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

320 [س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌] داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) - نسخه متنی

عباس عزیزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علت پرخورى معاويه بر اثر نفرين پيامبر بود، وقتى پيامبر كسى را به طلب معاويه فرستاد، ديد مشغول
خوردن است و نمى آيد، برگشت و گفت : طعام مى خورد، ديگر بار فرستاد باز به خوردن مشغول بود، پس فرمود:

(( خدايا! شكم او را سير مگردان )) . او را بكشيد اگر چه او را نخواهيد كشت .

آگاه باشيد! به زودى او شما را به ناسزا گفتن و بيزارى جستن از من امر مى كند، اگر شما را به ناسزا
گفتن مجبور نمود، مرا دشنام دهيد زيرا ناسزا گفتن براى من سبب علو مقام مى شود و براى شما باعث نجات و
رهايى (از شر او) مى شود، اما در بيزارى جستن ، پس از من بيزارى نجوييد، زيرا من به فطرت اسلام تولد
يافته ام ، و در ايمان و هجرت سبقت و پيشى گرفته ام .(137)

125- احاطه به علوم غيبى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


روزى اشعث بن قيس (سردسته منافقان ) وارد مسجد كوفه شد، ديد اميرمؤ منان على (ع ) بالاى منبر است و عجم
ها، اطراف منبر را گرفته اند، از روى توهين به عجم گفت : (( اين عجم ها كيستند كه تو آنها را در اطراف
خود جمع كرده اى ؟ ))
حضرت على (ع ) شديدا پاسخ او را داد و حتى سخنى فرمود كه از آن استفاده مى شود كه (( اشعث )) شكم گنده
بود، آنگاه فرمود: (( همين عجم ها هستند كه روزى شما را به انگيزه برگرداندن شما به اسلام خواهند زد،
همان گونه كه شما (عرب ها) در آغاز اسلام آنها را براى دعوت به اسلام زديد )) .(138)

به راستى امروز مصداق سخن على (ع ) در ايران آشكار شده ، كه عجم ها (ايرانيان ) به عنوان دفاع از اسلام ،
با حكومت هاى مزدور عرب و مزدوران آنها در جنگند و رو در روى آنها تا سر حد شهادت ، ايستاده اند كه از
اسلام عزيز حمايت نمايند، آيا اين پيشگويى يك معجزه نيست ؟!

126- تبعيد قاضى باسابقه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


شريح ، قاضى با سابقه بود، به سال 18 هجرى از جانب خليفه دوم قاضى كوفه گرديد، و همچنان در اين مقام
بود تا سال 79 عصر حكومت حجاج بن يوسف كه از قضاوت استعفا داد، بنابراين 61 سال قضاوت كرد و سرانجام در
سال 87 يا 97 و 99 در در حالى كه سن او بيش از صد سال شده بود، از دنيا رفت .(139)

در عصر خلافت امام على (ع ) در يكى از قضاوت ها، قضاوت خلاف شرع كرد، امام على (ع ) او را مورد انتقاد
قرار داد و به او فرمود: (( سوگند به خدا تو را به (( بانقيا )) (روستايى در نواحى فرات كوفه ) دو ماه
تبعيد مى كنم تا در آن جا بين يهود قضاوت كنى )) .

ولى در همان ايام ، امام على (ع ) به شهادت رسيد.

وقتى كه مختار در سال 67 هجرى روى كار آمد، شريح را طلبيد و به او گفت : امام على (ع ) در فلان روز به تو
چه گفت ؟

شريح جريان تبعيد را بازگو كرد.

مختار گفت : سوگند به خدا نبايد در كوفه بمانى به روستاى (( بانقيا )) برو و در آن جا بين يهوديان قضاوت
كن ، او به آن جا تبعيد شد و دو ماه بين يهود قضاوت كرد و سپس بازگشت .(140)

127 - على (ع ) و مروان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ


شخصى مى گويد: بعد از جنگ بصره ، خدمت على (ع ) بودم . ابن عباس آمد و گفت : خواسته اى دارى .

حضرت فرمود: (( آمدى براى مروان بن حكم امان بگيرى ؟ )) .

ابن عباس گفت : بلى ، آمدم براى او امان بگيرم .

حضرت فرمود: (( به او امان دادم ولى برو او را به ترك خود سوار كن و اينجا بياور تا دليل شود و صولتش
بشكند )) .

وقتى كه ابن عباس او را بر ترك خود سوار كرد و آورد حضرت فرمود: (( بيعت كن ، وقتى كه دستش را دراز كرد
تا بيعت كند، حضرت دستش را كشيد و فرمود: آن دست يهودى است اگر بيست بار هم بيعت كند، بيعتش را مى
شكند.

/ 162