كشاورزي, مقدسترين شغلها
كشاورزي كه بهوسيله آن مواد غذائي جامعه تهيه شود به جهت اهميتي كه دارد, يكي از پسنديدهترين كارهاست و شغل پيامبران الهي ميباشد. و به همين سبب در تمام اديان الهي يك شغل مقدس شناخته شدهاست و آبادكردن زمين كه خواسته خداوند متعال است در اسلام مورد امر قرار گرفته است, علي (عليه السّلام) در تفسير آيه «هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها»[1] فرموده: كه خداوند به مردم امر كرده است زمين را با كشاورزي آباد سازند تا بدين وسيله خوراكشان را از غلّات و حبوبات و ميوهها و ساير روئيدنيها تأمين كرده و در آسايش زندگي كنند.[2] امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «ان الله تبارك و تعالي لما اهبط آدم (عليه السّلام) امره بالحرث و الزرع»[3]. خداوند تبارك و تعالي چون حضرت آدم را پائين آورد, او را امر كرد كه كشت و زرع كند. امام باقر (عليه السّلام) ميفرمايد: «خيرالأعمال زرع الحرث يزرعه فيأكل منه البرّ و الفاجر»[4]. بهترين كارها زراعت است كه نفعش عائد عموم ميشود و از محصول آن همگان اعم از نيكوكار و بدكار استفاده ميكنند. امام صادق (عليه السّلام) ميفرمايد: «ما في الأعمال شيء احبّ الي الله من الزراعة و ما بعث الله نبياً الا زارعاً الا ادريس فانه كان خيّاطاً»[5]. هيچ كاري نزد خداوند محبوبتر از زراعت نيست, تمام پيامبران خدا كشاورز بودند مگر ادريس كه خياط بود. باز امام صادق (عليه السّلام) فرموده: «ازرعوا و اغرسوا و الله ما عمل الناس عملاً اطيب منه ...»[6]. زراعت كنيد و درخت بكاريد به خدا سوگند مردم كاري بهتر و پاكيزهتر از آن نكردهاند. باز آن حضرت فرمود: «الزارعون كنوز الأنام يزرعون طيباً اخرجه الله عزّ و جلّ و هم يوم القيامة احسن الناس مقاماً و اقربهم منزلة يدعون المباركين»[7]. كشاورزان گنجهاي مردم هستند چيزهاي پاكيزه ميكارند, خداوند آنها را روز قيامت محشور ميسازد درحالي كه از لحاظ مقام بهترين مردم هستند و از لحاظ منزلت نيز نزديكترين آنان ميباشند و آنها در آن روز, خجستهگان ناميده ميشوند. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «ما من مسلم يغرس غرساً او يزرع زرعاً فيأكل منه انسان او طير او بهيمة الا كانت له به صدقة»[8]. مسلماني كه درختي بكارد يا زراعتي سبز نمايد, مردم و پرندگان و حيوانات از آن بخورند براي او اجر و پاداشي است. امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «الكيميا الأكبر الزراعة»[9]. كيمياي اكبر, زراعت است. ابو ايّوب انصاري ميگويد: پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: «من غرس غرساً فاثمر, اعطاه الله من الأجر قدر ما يخرج من الثمرة»[10]. هر كس درخت ميوهاي بكارد خداوند به او به تعداد ميوههاي آن درخت ثواب و حسنه عطا ميكند. زارع خداست
كشاورز پاكعقيدهترين انسانها و سر و كارش با خدا است او ميكارد ولي تماماً اميدش به خداست, كار كشاورز تنها كشت است اما رويانيدن تنها كار خدا است و لذا در حديثي از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده كه فرمود: «لا يقولن احدكم زرعت و ليقل حرثت (فان الزارع هو الله)»[11]. هيچيك از شما نگويد: من زراعت كردم, بلكه بگويد: كشت كردم, بذر افشاندم, زيرا زارع حقيقي خدا است. در روايت ديگر نيز به اين حقيقت اشاره شده است: امام صادق (عليه السّلام) ميفرمايد: «اذا بذرت فقل: اللهم قدبذرنا و انت الزارع فاجعله حبّاً متراكماً (مباركاً)»[12]. چون خواهي بذرافشاني كني, بگو: بارخدايا ما بذرافشاني كرديم و زارع و روياننده تو هستي, خدايا به آن بركت عطا فرما. در روايت ديگر فرموده: «اذا اردت ان تزرع زرعاً فخذ قبضة من البذر بيدك ثم استقبل القبلة و قل: «أ أنتم تزرعونه ام نحن الزّارعون»[13]. ثلاث مرّات ثم تقول بل الله الزارع ثلاث مرات, ثم قل: اللهم اجعله حبّاً مباركاً و ارزقنا فيه السلامة...»[14]. هنگامي كه خواستي كِشتي كني, مشتي از بذر بردار و رو به قبله بايست و سه مرتبه بگو: «آيا شما آن را ميرويانيد يا ما ميرويانيم» پس از آن سه مرتبه بگو بلكه روياننده و زارع خدا است. سپس بگو: بارخدايا به آن بركت عطا كن و در اين زراعت براي ما سلامتي قرار بده. جالب اين كه در آيه اول تعبير به «تحرثون» از ماده «حرث» شده كه به معني كشت كردن (افشاندن دانه و آمادهساختن آن براي نمو است) و در آيه دوم تعبير به «تزرعونه» از ماده «زراعت» گرديده كه به معني رويانيدن است. البته كشاورز كاري را كه در مورد زراعت انجام ميدهد, شباهت به كار انسان در مورد تولّد فرزند دارد, دانهاي را ميافشاند و كنار ميرود, اين خداوند است كه در درون دانه يك سلول زنده بسيار كوچك آفريده كه وقتي در محيط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذائي آماده در خود دانه استفاده ميكند, جوانه ميزند و ريشه ميدواند, سپس با سرعت از مواد غذائي زمين كمك ميگيرد و دستگاههاي عظيم و لابراتوارهاي موجود در درون گياه بهكار ميافتد, ساقه و شاخه و خوشه را ميسازد و گاه از يك تخم صدها تخم برميخيزد. دانشمندان ميگويند: تشكيلاتي كه در ساختمان يك گياه بهكار رفته از تشكيلات موجود در يك شهر عظيم صنعتي با كارهاي متعددش شگفتانگيزتر و به مراتب پيچيدهتر است.[15] در آيه «لو نشاء لجعلناه حطاماً فظلتم تفكَّهون» براي تأكيد روي اين مسأله كه انسان هيچ نقشي درباره نمو و رشد گياهان جز افشاندن دانه ندارد, ميافزايد (اگر ما بخواهيم اين زراعت را تبديل به يك مشت كاه درهم كوبيدهشده ميكنيم بهگونهاي كه تعجب كنيد.) آري ميتوانيم تندباد موسمي بفرستيم كه آن را قبل از بستن دانهها, خشك كرده درهم بشكند يا آفتي براي آن مسلط كنيم كه محصول را از بين ببرد و نيز ميتوانيم سيل ملخها را بر آن روانه كنيم و يا گوشهاي از يك صاعقه بزرگ را بر آن مسلط سازيم بهگونهاي كه چيزي جز يك مشت كاه خشكيده از آن باقي نماند و شما از مشاهده منظره آن در حيرت و ندامت فرو رويد. آيا اگر زارع حقيقي شما بوديد, اين امور امكان داشت؟ پس بدانيد همه اين بركات از طرف خداوند متعال است و هم او است كه از يك دانه ناچيز, گياهان پرطراوت و گاه صدها يا هزاران دانه توليد ميكند, گياهاني كه دانههايش خوراك انسانها و شاخ و برگش غذاي حيوانات و گاه ريشهها و ساير اجزايش درمان انواع دردهاست. پس ميتوان گفت كه محصولات كشاورزي در اثر تركيب دو كار: يكي كار «الله» و ديگري كار (انسان) با يكديگر بهوجود ميآيد لذا در روز درو بايد مقداري از محصول كه سهم خداوند ميباشد, كنار گذارده شود و به فقرا يا به هرچه راه خدا و دستور خدا معين كردهاست, اختصاص يابد. كشاورز بر خدا توكّل ميكند
در تفسير عياشي در ذيل آيه شريفه: «و علي الله فليتوكَّل المتوكِّلون» (همه توكّلكنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند) از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده كه فرمود: «الزارعون»[16] طبق همين روايت «متوكلان» به كشاورزان تفسير شده است يعني همه كشاورزان بايد تنها بر خدا توكل كنند. كشاورزان كارهائي كه مربوط به آنهاست, انجام ميدهند, بذر ميپاشند و درخت ميكارند و بقيه كارها را در دست خدا ميدانند اگر از ناحيه او عنايتي نشود, تمام تلاششان ضايع و سعيشان بيثمر خواهد بود. البته توكلكردن بر خدا مفهومي جز اين ندارد كه انسان در مشكلات و حوادث زندگي كه توانايي برگشودن آنها را ندارد به خدا تكيه كند, بلكه در آنجا هم كه توانايي بر انجام كاري دارد باز مؤثر اصلي را خدا بداند زيرا از دريچه يك انسان موحّد سرچشمه تمام قدرتها و نيروها خداست. از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل شده كه فرمود: از پيك وحي خدا, جبرئيل پرسيدم توكل چيست؟ گفت: «العلم بان المخلوق لايضر و لاينفع و لايعطي و لايمنع و استعمال اليأس من الخلق فاذا كان العبد لذلك لميعمل لاحد سوي الله و لميطمع في احد سويالله فهذا هو التوكل»[17]. آگاهي به اين واقعيت كه مخلوق نه زيان و نفع ميرساند و نه عطا و منبع دارد, و چشم از دست مخلوق برداشتن, هنگامي كه بندهاي چنين شد, جز براي خدا كار نميكند و از غير او اميد ندارد, اين حقيقتِ توكل است. كشاورز تنها به اميد خدا كار ميكند و تنها به خدا توكل مينمايد. امام صادق (عليه السّلام) فرمود: «اذا غرست غرساً او نبتاً فاقرء علي كل عود او حبّة (سبحان الباعث الوارث) فانه لايكاد يخطي انشاءالله تعالي»[18]. وقتي خواستي درختي يا نباتي بكاري, بخوان هر دفعه يا با هر حبّه (سبحانالباعث الوارث) منزه است خدايي كه روياننده و ارثبرنده است اميد است كه انشاءالله رد نشود. در روايت ديگر ميفرمايد: «تقول اذا غرست او زرعت» وقتي كه خواستي درخت يا زراعتي بكاري, ميگويي «مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها [19]في السَّماء تؤتي اكلها كلَّ حين باذن ربِّها». سخن نيك چون نهال نيك است ريشهاش در زمين استوار و شاخش رو به آسمان است, هميشه به اذن پروردگارش ميوه ميدهد. خواندن اين كلمات كشاورز را توجه ميدهد به اين كه محصول برداشتن او به اذن پروردگار است و نبايد از خدا غافل باشد. آري عوامل فراواني دست به دست هم ميدهند تا درختي ميوه دهد و زراعتي سبز شود. امام صادق (عليه السّلام) به عدهاي از انصار گذر كرد كه ديد زراعت ميكنند. به آنها فرمود: «احرثوا فان رسولالله (صلي الله عليه و آله) قال: ينبت الله بالريح كما ينبت بالمطر. قال: فحرثوا فجادت زروعهم»[20]. زراعت كنيد زيرا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: خداوند با باد ميروياند همچنان كه با باران ميروياند, فرمود: زراعت كردند و زراعتشان هم بهتر شد. بدين ترتيب امام(عليه السّلام) كشاورزان را به قدرت لايزال الهي توجه داد. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: «اكرموا الخبز فانه قدعمل فيه ما بين العرش الي الأرض و ما فيها من كثير من خلقه»[21]. نان را كه فرآورده كشاورزي است, گرامي بداريد زيرا عوامل سماوي و ارضي و بسياري از آفريدههاي الهي در ايجاد آن مؤثر بودهاند. علي (عليه السّلام) سرسلسله متوكلان و كشاورزان با دست خودش كار ميكرد و چندين نخلستان بهعمل آورده و قنواتي حفر نمود و زمينهاي وسيعي را آباد نمود و زير كشت درآورد و بعضي از آن قنوات را كه آب فراواني داشت, با زمينهاي زيادي كه با آن آب كشت ميشد, بر فقرا و نيازمندان وقف كرد. در روايت آمده است روزي آن حضرت را ديدند به همراه يك قطار شتر به سوي صحرا در حركت است, به او گفته شد: «ما هذا يا ابالحسن؟ فيقول نخل انشاءالله فيغرسه فما يغادر منه واحدة»[22]. اي ابوالحسن اين بارها چيست؟ فرمود: درخت خرماست اگر خدا بخواهد آن بارها هسته خرما بود. امام آنها را كاشت و يكي هم رد نكرد و همه سبز و درخت خرما شدند. در روايت ديگر فرمود: «مأة الف عذق انشاءالله (صد هزار خوشه خرماست اگر خدا بخواهد). امام صادق (عليه السّلام) فرمود: همه آنها را كاشت و يك هسته هم رد نكرد همه سبز شدند[23]. آري كشاورزي كه با اين روحيه درخت بكارد, مگر امكان ردشدن دارد, خداوند متعال عوامل طبيعي را هماهنگ كار او ميسازد و در اطاعت او قرار ميدهد. امير مومنان علي(عليه السّلام) علاوه بر كارهاي ديگري كه داشت در ايام فراغت به نخلستان ميرفت و در آنجا مشغول كندن قنات ميشد. ميگويند: امام روزي وارد باغ شد ديد باغبانش «ابونيزر» مشغول خوردن غذا است. فرمود آيا غذائي هست كه من هم بخورم, گفت: اي امير مؤمنان غذائي كه در شأن تو باشد, نيست. من كدوئي از مزرعه چيده و آن را با پيه سرخ كرده, ميخورم. امام فرمود: از آن به من هم بده. غلام كدوئي سرخ كرد, خدمت امام آورد آن حضرت با ميل و اشتها آن را ميل نمود و شكر خدا را كرد و برخاست دستهاي خود را با آب و شن نرم شست و دست روي شكم خود نهاد و فرمود: شكمي كه با يك كدو سير ميشود از رحمت خدا دور باد آن كسي كه آن را با حرام سير كند. پس از آن امام كلنگ برداشت مشغول كندن چاه شد كه غلام ميگويد يك دفعه ديدم امام تكبيرگويان از چاه بيرون آمد و آب قنات جاري شد, و فرمود: اشهد الله انها صدقة خدا را شاهد ميگيرم كه اين چشمه در راه خدا صدقه است, دوات و كاغذ بياور, غلام ميگويد: دوات و كاغذ آوردم و همانجا امام نوشت: بسمالله الرحمن الرحيم, هذا ما تصدّق به عبدالله علي اميرالمؤمنين, تصدّق بالضيعتين بعين ابي نيزر و البغيبغة علي فقراء اهل المدينة و ابن السبيل ليفي بهما وجه حرّ النار يوم القيامة لا تباعاً و لاتوهباً حتي يرثهما الله و هو خير الوارثين الا ان يحتاج اليهما الحسن و الحسين»[24]. اين قنات را با يك قنات ديگر با دو مزرعه به فقراي مدينه و ابن سبيل وقف كرد و وقفنامهاش را به دست مبارك خود نوشت. شايد يكي از اغراض مهم امام در اين كار اين بوده كه فقرا با آمد و شد در آن اراضي و گرفتن محصول آن كه متعلق به خودشان بود, از مشاهده آباداني زمين كه فقط با كار و كوشش وجود گرفته, درس آموخته, آنها نيز به چنين اقداماتي در زمينهاي افتاده ديگر اقدام نمايند. چنانكه بسياري از مسلمانان پس از عمل آن بزرگوار قنوات, احداث كردند و زمينهاي وسيعي را احيا نمودند و مزارع و باغات و نخلستانهاي زيادي ايجاد نمودند. اهميت كشاورزي در اسلام
اقتصاد اسلامي توجه زيادي به كشت و زرع و كشاورزي دارد و مبناي قراردادهاي كشاورزي آن هم بر اين اساس است كه موضوع كشاورزي توسعه بيشتري پيدا كند. به همين جهت جامعه را به بهرهبرداري از منابع طبيعي و معادن و آبادي زمينهاي باير و وا افتاده فراخوانده و پيشوايان دين با عمل خود مردم را به آن هدايت و تشويق مينمودند. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) در هر نقطه كه قواي اسلامي را در صحراها متمركز ميساخت. نخست به حفر چاه دستور ميداد و از همان سالهاي اول هجرت آنان را وادار به كشاورزي و باغداري و حفر قنوات نموده و آنان نيز با سعي و تلاش به اين امور اشتغال ورزيده و در اثر آن اراضي افتاده بسياري آباد گرديد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) به كشاورزي و درختكاري آنچنان اهميت ميداد كه به پيروان خود ميفرمود: حتي نابودي زمين و انقراض عالم هم نبايد مانع از فعاليت كشاورزي بشود ميفرمايد «ان قامت الساعة و في يد احدكم الفسيلة فان استطاع ان لاتقوم حتي يغرسها فليغرسها»[25]. اگر انقراض عالم و بهمريختن منظومه شمسي برسد, يكي از شماها, نهال درختي در دست داريد چنانچه به اندازه كاشتن آن فرصت باشد, آن را بكاريد, يعني فكر انقراض عالم و به پايان رسيدن جهان, شما را از اين عمل شريف باز ندارد. علي(عليه السّلام) در ترويج و توسعه كشاورزي تلاش فراوان مينمود علاوهبر اين كه خود آن حضرت يك كشاورز نمونه بود, در برنامه دولتش كشاورزي در اولويت قرار داشت و به استانداران و فرمانداران خود دستور داده بود كه از حال كشاورزان و خراجگزاران هميشه باخبر باشند. در دستور آن حضرت به مالك اشتر آمده است: «و ليكن نظرك في عمارة الأرض ابلغ من نظرك في استجلاب الخراج, لان ذلك لايدرك الا بالعمارة و من طلب الخراج بغير عمارة اخرب البلاد و اهلك العباد و لميستقيم امره الا قليلاً فان شكوا ثقلاً او علة او انقطاع شرب او بالة او احالة ارض اعتمرها غرق او اجحف بها عطش خففت عنهم بما ترجوان يصلح به امرهم»[26]. بايد كوشش تو در آبادي زمين بيش از كوشش در جمعآوري خراج(ماليات) باشد, زيرا كه خراج جز با آباداني بهدست نميآيد و آن كس كه بخواهد ماليات را بدون عمران و آباداني مطالبه كند, شهرها را خراب, و بندگان خدا را نابود ميسازد. و حكومتش بيش از مدت كمي دوام نخواهد داشت. اگر كشاورزان از سنگيني ماليات و يا رسيدن آفات يا خشكشدن آب قناتها و يا كمي باران و يا دگرگوني زمين در اثر آبگرفتن و فساد بذرها و يا تشنگي بسيار براي زراعت و فاسدشدن آن به تو شكايت آورند. ماليات را به مقداري كه حال آنها بهبود پذيرد, تخفيف ده و هرگز اين تخفيف بر تو گران نيايد, زيرا كه آن ذخيره و گنجينهاي است كه آنها بالأخره آن را در عمران و آبادي كشورت بهكار ميبندند و موجب عمران سرزمينهاي تو و زينت حكومت و رياست تو خواهد بود. آري اسلام به موجب طرحي كه براي زمين و آب ريخته, همه زمينها آباد ميگردد و همه مردم از سفره گستردهاي كه خداوند جهان در روي زمين گسترده است, بهرهمند ميشوند و هيچ فقير و گرسنهاي در جامعه باقي نميماند زيرا با وجود آب و خاك معني ندارد انساني گرسنه بماند. امير مؤمنان علي(عليه السّلام) پيوسته ميفرمود: «من وجد ماء و تراباً ثم افتقر فابعده الله»[27]. هر كس آب و خاك در اختيار دارد و نيروي خود را براي بهرهبرداري بهكار نميبندد و با فقر و گدايي روزگار خود را ميگذراند, نفرين و لعنت خدا بر او باد. آري اسلام كشاورزي را مقدسترين شغلها و كشاورز را شريفترين انسانها و درآمد او را بهترين اموال ميداند مشروط بر اين كه هنگام برداشت, حقي را كه خدا در آن قرار داده ادا نموده باشد. از علي(عليه السّلام) منقول است كه فرمود: «قيل يا رسولالله اي المال خير؟ قال: زرع زرعه صاحبه و اصلحه ادي حقه يوم حصاده»[28]. از رسول خدا سؤال شد بهترين مالها چيست؟ فرمود: زراعتي كه صاحبش آن را كاشته و در اثر فعاليت و خدمت بهثمر رسانده و هنگام برداشت محصول, حقي را كه خدا در آن قرار داده ادا نموده باشد. و در كار خود حلال و حرام را مراعات نمايد و دست به كار خلاف و حرام نزد. متأسفانه شيطان در بيابان به سراغ كشاورزان هم ميرود و آنها را هم به حال خود نميگذارد و لذا بسياري از كشاورزان را ميبينيم به قداست شغل خود لطمه ميزنند و كارهاي خلافي انجام ميدهند كه دست بازاريها را از پشت ميبندند و هنگامي كه محصولات خود را به بازار عرضه ميكنند تقلب ميكنند خاك قاطي ميكند ميوهها را سر و ته ميچينند و جنس خراب و نامرغوب را با جنس مرغوب قاطي ميكنند و به قيمت مرغوب ميفروشند و دهها تقلب ديگر. سابقاً به كشاورزان و دهقانان ميشد اطمينان كرد ولي الان بازاريها ميگويند بيشتر آبروي ما را آنها ميبرند. البته اين نوع كارهاي خلاف, بركت زراعت را ازبين ميبرد جز زحمت و مشقّت براي كشاورز باقي نميماند. اگر روحيه كشاورز اين چنين باشد, ديگر او بهترين انسانها نيست و درآمدش هم بهترين درآمدها نميباشد, بلكه او مصداق روايتي است از پيامبر نقل شده است كه «شِرار الناس الزارعون و التجار, الا من شحّ منهم علي دينه»[29]. بدترين انسانها كشاورزان و تاجران هستند مگر كساني كه از انها نسبت به دينشان بخل ورزند و دينشان را نفروشند. پس بدينسان سيستم اقتصادي اسلام در همه زمينهها با اصول روحي و اخلاقي هماهنگ و با منافع اجتماعي و هدفهاي عالي انساني همدوش است.[1] . سوره هود, آيه 61. [2] . المحكم و المتشابه, سيد مرتضي, ص 58 ـ وسائل, ج 13, ص 195. [3] . مستدرك, ج 13, ص 462. [4] . وسائل, ج 13, ص 194. [5] . مستدرك الوسائل, ج 13, ص 461. [6] . وسائل, ج 13, ص 193. [7] . وسائل, ج 13, ص 194. [8] . مستدرك, ج 13, ص 460 ـ درراللئالي, ج 1, ص 30. [9] . وسائل, ج 13, ص 194. [10] . مستدرك, ج 13, ص 460. [11] . قسمت اول حديث در مجمع البيان, ذيل آيه 64 سوره واقعه, ج 5, ص 223 طبع صيدا, و قسمت دوم در تفسير روح البيان نقل شده است. [12] . وسائل, ج 13, ص 197. [13] . سوره واقعه, آيه 64. [14] . مكارم الأخلاق, ص 353 و وسائل, ج 13, ص 197. [15] . تفسير نمونه, ج 23, ص 250. [16] . تفسير عياشي, ج 2, ص 222, ح 6. [17] . بحارالانوار, ج 15, بخش 2 في الاخلاق, ص 14, چاپ قديم. [18] . وسائل, ج 13, ص 197. [19] . همان مدرك. [20] . وسائل, ج 13, ص 196. [21] . كافي, ج 6, ص 302. [22] . دعائم الاسلام, ج 2, ص 302. [23] . وسائل, ج 12, ص 25. [24] . معجم البلدان ياقوت حموي, ج 4, ص 176 در كلمه «عين» ـ اعيان الشيعة, ج 1, ص 434. [25] . مستدرك, ج 13, ص 460 ـ درراللئالي, ج 1, ص 30. [26] . نهجالبلاغه, نامه شماره 53. [27] . قرب الإسناد, ص 55 ـ وسائل, جلد 12, ص 24. [28] . مدرك قبل. [29] . مستدرك الوسائل, ج 13, ص 473.