على زمانى قمشه‏اى - احکام نجوم از دیدگاه امام صادق (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

احکام نجوم از دیدگاه امام صادق (ع) - نسخه متنی

علی زمانی قمشه‏ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درسهايي از مكتب اسلام _شماره 10 (سال78 ) تقويم شمسى تاريخ اسلام

على زمانى قمشه‏اى

ازامام‌صادق(ع)وسايرپيشوايان‌مذهب‌جعفرى‌عليهم‌السلام‌روايات فراوانى درباره دلالت نجوم برظهور پيامبران و ائمه عليهم‌السلام ‏وارد شده است از جمله:

1 - امام محمد باقر(ع) فرموده است: «نبوت حضرت نوح از طريق علم‏نجوم به دست آمد» [1](و مردم از آن خبردار شدند).

2 - امام صادق(ع) فرمود: «آزر منجم نمرود بود و جز به فرمان اوكارى انجام نمى‏داد «آزر» شبى اوضاع كواكب را مشاهده كرد،صبحگاهان به نمرود گفت: ديشب امر عجيبى مشاهده كردم، نمرود گفت:

چيست؟ گفت: در زمان ما كودكى به دنيا خواهد آمد كه نابودى ما به‏دست اوست و به همين زودى مادرش به او آبستن خواهد گشت. نمرودشگفت‏زده پرسيد آيا مادرش هنوز به او آبستن نشده؟ گفت: نه، نمرودفرمان داد مردها از زنها جدا گردند در همين زمان مادر ابراهيم(ع)
به ابراهيم آبستن شد، نمرود چون از اين امر اطلاع يافت فرمان دادزنان متخصص امر زايمان و جنين‏شناس، شكم زنان شهر از جمله مادرابراهيم را معاينه كردند، پس از معاينه مادر ابراهيم(ع) گفتند:

بچه‏اى در آن نمى‏بينيم، ديگربار منجم بشارت داده گفت: آن‏فرزند(ابراهيم(ع‏» به آتش خواهد سوخت [خبر از در آتش افتادن‏ابراهيم دادند] اما از طريق علم نجوم نفهميد كه خداوند او را نجات‏خواهد داد[2]. به گفته سيد بن طاووس(ره) اين حديث در تفسير على‏بن ابراهيم، در تاريخ طبرى، در قصص الانبياء راوندى، در تفسيرثعلبى و ديگران بازگو شده است. سيد مى‏افزايد: اخترشناسان از نبوت‏و رسالت‏حضرت موسى بن عمران(ع) خبر دادند، همچنين خبر از زاده شدن‏او دادند، از اينرو فرعون فرمان داد پسران بنى‏اسرائيل را كشتند،چنان‏كه زمخشرى هم در تفسير كشاف به قلم آورده است. اخترشناسان ازرسالت‏حضرت مسيح(ع) خبر دادند، گروهى به ديدار او شتافتند و به‏مادرش مژده رسالت او را رساندند.

منجمان يهود از نبوت حضرت محمد(ص) خبر دادند.

علامه مجلسى(ره) افزده است: هرقل پادشاه روم و خسروان ايران از راه‏نجوم به نبوت پيامبر ما(ص) رسيده بودند، چنان‏كه سيد بن طاووس نيزاين امر را خاطرنشان ساخته و طبرى نيز در تاريخ خود نگاشته است.

نيز گزارشهاى فراوانى به دست ما رسيده است كه پادشاهان ايران‏زمين‏از راه نجوم دريافته بودند كه مسلمانان بر آنان چيره خواهند گشت،و حتى رستم فرخ‏زاد را با فريب به جنگ مسلمانان روانه داشتند.

سيد افزوده است اخترشناسان از راه نجوم به امامت‏حضرت مهدى(ع) دست‏يازيدند [3] .

نظر امام صادق(ع)

مرحوم كلينى از عبدالرحمان بن سيابه روايت كرده كه او گفت:

به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت گردم مردم مى‏گويند نظر و كاوش درعلم نجوم صحيح نيست ولى من آن را خوش دارم، اگر به دين من زيان‏وارد مى‏كند مرا بدان نيازى نيست و از آن صرف‏نظر مى‏كنم؟ فرمود: به‏دين تو ضرر نمى‏زند، سپس افزود شما در چيزى به كاوش پرداخته‏ايد كه‏كثيرش را دركتان قابل نيست و قليلش هم سودآور نمى‏باشد [4] .

نظر فقها درباره علم نجوم

1 - شيخ اعظم انصارى(ره) اين مساله را در چند بخش مورد ارزيابى‏قرار داده است:

اول: گزارش و خبر از اوضاع فلكى و كواكب; اگر براساس اصول صحيح وقواعد علمى باشد، مانند خبر از سير و گردش كواكب و پديده خسوف كه‏ناشى از حايل شدن زمين بين ماه و خورشيد، و كسوف كه در اثر مانع‏شدن ماه از نور خورشيد به زمين است، اين بخش صحيح است و خبر دادن‏از آن هم جايز است، حتى آنان كه منكر احكام نجوم هستند، همچون سيدمرتضى، اين بخش را پذيرفته‏اند. دليل و تاييد اين بخش رواياتى است‏از پيشوايان دين كه مثلا اگر قمر در برج عقرب باشد، ازدواج ومسافرت كراهت دارد. و روايات كسوف و خسوف.

دوم: اگر اساس كار منجم تجربه قطعى باشد و بر اين پايه خبر دهد كه‏كواكب دلالت دارند فلان پديده رخ خواهد داد، گزارش از چنين امرى‏صحيح است و قطعا حرام نيست‏يك نمونه آن قضيه‏اى است كه بر مروج علم‏اخترشناسى و زنده‏كننده آن يعنى خواجه نصيرالمله والدين رخ داد. اودر يكى از سفرها به آسيابى رسيد و در آنجا منزل گزيد، آسيابان‏گفت: امشب زير سقف استراحت كن زيرا باران مى‏بارد، خواجه به اوضاع‏فلك نگاهى انداخت و گمانى به بارش باران نبرد. آسيابان گفت: من‏سگى دارم كه شبهاى بارندگى بالاى پشت‏بام نمى‏رود و زير سقف‏مى‏خوابد. ولى خواجه بر پشت‏بام خوابيد و شب هنگام باران بر اوباريدن گرفت، او از اين وضع خيلى در شگفت ماند.

سوم: اگر پديده‏ها و رخدادهائى كه به دلالت نجوم پديد مى‏آيند را اثرمستقيم و مستقل اختران بدانيم(بدون استناد به خداوند) و از آن خبردهيم، چنين حكم وگزارشى حرام است و مساله تنجيم حرام در اين بخش‏تمركز يافته است، دليل آن ظاهرا احاديث و فتواهاى فقها است، ازاينرو در احاديث آمده: منجم ، ساحر و كاهن ملعون‏اند. باز در حديث‏مى‏خوانيم: اگر كسى منجم و كاهن را تصديق كند، به آنچه بر محمد(ص)(قرآن و اسلام) نازل گشته، كافر شده است. از اينرو: انسان اگرتاثير اوضاع فلكى را از خود افلاك بداند، يعنى نجوم، استقلال درتاثير دارند، افلاك علت تامه به شما روند، فاعل بالاراده و صاحب‏اختيار جهان باشند و خالق پديده‏ها به حساب آيند، چنين عقيده‏اى كفراست.

«سيد بن طاووس، شيخ بهائى و مجلسى‏»-رحم‏الله عليهما- و «ابن ابى‏الحديد» تصريح دارند كه اگر كسى چنين پندارد كه افلاك و نجوم‏قديمند، و نيازى به خالق و فلك آفرين ندارند، او كافر است زيراكافران بر اين عقيده‏اند كه بارش باران و برف به خاطر طلوع و غروب‏اختران است نه به مشيت‏خداوند.

نظر شيخ بهائى(ره)

شيخ بهائى(ره) مى‏نويسد: امورى كه اخترشناسان بر پايه آنها حكم به‏حوادث آينده مى‏كنند، بر اصول زير استوار است:

1 - برخى از اصول ياد شده از اصحاب وحى عليهم السلام گرفته شده‏است.

2 - اخترشناسان در پاره‏اى از آنها ادعاى تجربه دارند.

3 - برخى از آنها مبتنى بر امورى است كه نيروها و ادراكات بشرى‏بدانها احاطه نمى‏يابد، آن‏سان كه امام صادق(ع) فرمود: اخترشناسى‏دانشى است‌كه‌كثير آن به درك نمى‏آيد و قليل‌آن نتيجه‏بخش نيست ازاينجاست كه در احكام منجمان‌خطا راه مى‏يابد [5] .

نظر صاحب جواهر(ره)

صاحب جواهر، فقيه نامى شيعه مى‏نويسد: احاديثى كه دلالت‏بر صحت علم‏نجوم دارند به قدرى زياد است كه قابل حصر نيست. در مقابل نيزرواياتى بر عدم تكيه به نجوم دلالت دارند، در اين احاديث منجمان‏تكذيب شده و بسان كاهن و ساحر قلمداد گشته‏اند.

ليكن مى‏توان بين اين دو دسته روايات را آشتى داد و جمع كرد،بدين‏گونه كه بگوئيم: اگر اعتقاد بر اين باشد كه نجوم، صاحبان‏اراده مستقل، فاعل مختار و تاثيراتشان مستقل است‏بدون اين كه‏مسخر خداوند باشند، [چنان كه منجمان قبل از اسلام بر اين باوربوده‏اند]، در اين صورت منجم مانند ساحر و كاهن است. اما اگراعتقاد بر اين باشد كه اوضاع فلكى [اتصالات، اقترانات، انفصالات،تربيعات، تسديسات و...] همه نشانه‏ها و علامات سنت‏خدا و عادت اوباشند، يعنى بر اين باور باشيم كه عادت خدا بر اين امر جارى است‏كه مثلا فلان اختر فلان تاثير را دارد و حقتعالى تاثيرات آنها رابه مقتضاى حكمت‏خويش قرار داده است، در اين صورت حرام نيست،مى‏توانيم فراگيريم، آموزش دهيم، پژوهش به عمل آوريم، به ويژه اين‏كه حقتعالى قادر است تاثيرات آنها را به وسيله صدقه دادن، دعا وراز و نياز داشتن، تغيير دهد. زيرا حقتعالى هرچه را بخواهد محوكرده و هرچه را بخواهد ثابت‏باقى مى‏دارد. (يمحواالله ما يشاء ويثبت و عنده ام الكتاب) [6].

ولى احاطه به دقائق اخترشناسى بر غير خزينه‏داران علم الهى ميسورنيست، زيرا ديگران احاطه كامل به احوال و اوضاع فلكى و اقترانات‏كواكب ندارند. ليكن سخن فوق نبايد مانع از نظر و كاوش در كتب وتحقيقات اهل نجوم گردد، زيرا احوال و اوضاعى را براى نجوم واختران به نگارش آورده‏اند كه غالبا اتفاق مى‏افتد و آنها را بايداحتياطا عمل كرد، از اينرو مى‏بينيم گروهى از شيعه اين دانش را فراگرفته كه در ميان آنان علما و محدثان بزرگ وجود داشته‏اند [7] .

صاحب جواهر آن‏گاه يك فهرست‏بزرگ از اسامى آنان يادآور شده كه مادر آينده به آنها خواهيم پرداخت.

مولوى در مثنوى نيز هم دلالت نجوم و آثار قضا و قدر آنها راپذيرفته و هم معتقد به احتياط است. آن‏سان كه صاحب جواهر نيز گفته،جانب احتياط بايد رعايت گردد. وى چنين مى‏سرايد:

نحس كيوان يا كه سعد مشترى نايد اندر حصر اگرچه بشمرى ليك هم بعضى از اين هر دو اثر شرح بايد كرد بهر نفع و ضر تا شود معلوم آثار قضا شمه‏اى مر اهل سعد و نحس را طالع آن كس كه باشد مشترى شاد گردد از نشاط و سرورى و آن كه را طالع زحل، از هر شرور احتياطش لازم آيد در امور گر نگويم آن زحل استاره را ز آتشش سوزد مر آن بيچاره را جنبش اختر نيايد جز سقيم برندارد جز كه آن لطف عميم اذكرواالله شاه ما دستور داد ديد اندر نار، ما را نور داد [8]

پس بايد نحوست آنها را با صدقه، ذكر خدا، برطرف كرد تا لطف عميم‏خدا شامل گردد.

[1] - بحارالانوار: ج‏58، ص 235، نشر آخوندى.

[2] - بحارالانوار: ج‏58، ص 237 - 238.

[3] - بحارالانوار: ج‏58، ص 237 - 238.

[4] - كلينى: روضه كافى، ص 195- 210، نشر آخوندى، 1389ه. ق 1348ش- وسائل الشيعه: ج‏12، ص 102 به كوشش ربانى شيرازى.

[5] - شيخ انصارى، مكاسب محرمه، ص 28، مساله تنجيم.

[6] - (رعد: 39)

[7] - جواهر، شيخ محمد حسن نجفى: ج‏22، ص 108 به بعد.

[8] - مولوى: مثنوى، دفتر دوم، ذيل عنوان: افكار فلسفى (...ان اصبح‏مائكم غورا فمن ياتيكم بماء معين)(ملك: 30).

/ 1