نبوغ فكرى و سياسى زن - زن در آیینه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در آیینه جمال و جلال - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی؛ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ و ت‍ن‍ظی‍م:‌ م‍ح‍م‍ود ل‍طی‍ف‍ی‌؛ وی‍رایش: س‍ع‍ی‍د ب‍ن‍دع‍ل‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نبوغ فكرى و سياسى زن

يكى از نمونه هاى بارز نبوغ فكرى زن، همتايى او با مرد در مهم ترين فضيلتهايى است كه خدا براى ا نسان ذكر مى كند. در اين مورد دو نمونه: نبوغ فكرى و فرهنگى، و نبوغ سياسى و حضور در صحنه سياست و اجتماع را مى توان ذكر نمود. نبوغ فكرى و فرهنگى آن نيست كه كسى مطلبى را زودتر از ديگران با خبر شود، مثلاً اگر شخصى كتابى را زودتر از ديگران مطالعه نمود و از مضمونش آگاه شد، و يا زودتر از ديگرى در جلسه علمى حضور به هم رساند و از محتواى محفل باخبر شد اين سبق زمانى، نشانه نبوغ فكرى او نيست زيرا ممكن است كه اگر اين شخص دوم نيز همان روز اول در آن محفل علمى شركت مى كرد همتاى شخص اول ويا بهتر از او مى فهميد، بنابراين اينگونه از سبقت ها وتقدّمها، نشانه فضيلت ونبوغ نيست امّا اگر يك مساله عميق علمى طرح شد و اين مساله عميق علمى براى بعضى از شنوندگان، نظرى و براى بعضى ديگر، ضرورى بود معلوم مى شود براى آنها كه مسائل علمى روشن و ضرورى است از نبوغ خاصى برخوردارند و اين گروه بهتر از ديگران مى فهمند. در اينجا سبق زمانى مايه فخر نيست، بلكه سبق فكرى وفرهنگى و علمى آن افراد، مايه مباهات است. آن كس كه مطلب عميق را زودتر از ديگرى مى فهمد معلوم مى شود كه يا به مبادى و اصول استدلالى آن مساله آگاه است و يا قبلاً اين راه را طى كرده است و يا با سرعت اين راه را مى پيمايد و در هر صورت مساله عميق علمى را زودتر از ديگران مى فهمد و سبقت در اينجا، نشانه نبوغ است. چه اين كه اگر كار خيرى را دو نفر با فاصله زمانى انجام دادند، صرف اين تقدّم و تاخّر زمانى، نشانه فخر نيست، ولى اقدام به كارى كه نثار و ايثار، تن به آن كار داد و موفق شد، اينجا صرف سبق زمانى نيست بلكه اين عمل از نبوغ فكرى و خلوص خاصى حكايت مى كند، خواه درباره نظر وجزم، خواه درباره عمل و عزم و اين يك اصل كلّى است.

علّت امتياز سابقين

برابر همين اصل كلى، قرآن كريم براى كسانى كه زودتر از ديگران اسلام را پذيرفتند و رسالت رسول اكرم صلى الله عليه و اله را تصديق كردند حرمت خاص قائل شده است و همچنين براى آنها كه قبل از ديگران با نثار جان ومال خود دين را يارى كردند و در صحنه جنگ و دفاعِ از حق قبل از ديگران حضور يافتند، احترام خاص و درجه مخصوص قائل است و در اينگونه از موارد، سبب فضيلت، نبوغ فرهنگى و فكرى در بخش نظر، و نبوغ عملى در مرحله عمل است. آنها كه قبل از ديگران دين را شناختند و آن را يارى كردند و آنها كه قبل از ديگران به هجرت اقدام كردند و از مكه به مدينه آمدند يا قبل از ديگران مهاجران را يارى دادند، اين گونه از افراد با نثار و ايثارشان گوى سبقت را ربوده اند امّا آنان از اين جهت افضل نيستند كه فقط سبق زمانى دارند بلكه از آن جهت حرمت خاص دارند كه بهتر از ديگران اسلام را درك كردند. در چنان روزى كه فكر رايج و انديشه حاكم، تفكر جاهليت و صنم پرستى و مال دوستى بود، اگر كسى توانست از رسوبات جاهلى روى برگرداند و اسلام ناب را شناسايى نمايد و حقّانيت آن را تصديق كند و پاى بر روى همه سنّت هاى فرسوده بگذارد و در كمال شهامت اسلام بياورد ونظراً وعملاً از اسلام عزيز حمايت كند، از يك نبوغ خاصّى برخوردار است، بدين جهت ذات اقدس اله از مهاجرين وانصار سابق، با تجليل خاص ياد نموده ومى فرمايد: السّابقون الاولون من المهاجرين والانصار (1) همچنانكه در سوره مباركه حديد از اينها با حرمت خاصّى نام مى برد ومى فرمايد: آنها كه دين را پذيرفتند و به يارى دين شتافتند همه آنها محترمند، ولى آنها كه قبل از فتح مكّه دين را شناختند و آن را يارى كردند مؤخرند. لايستوى منكم من انفق من قبل الفتح وقاتل اُولئك اعظم درجة من الذين انفقوا من بعد وقاتلوا وكلاً وعد اللّه الحسنى (2) يعنى همه ماجورند ولى آنها كه در زمان ضعف اسلام، پيامبر را يارى كردند و به او كمك مالى و جانى كردند، از حرمت خاصى برخوردارند و ديگران كه بعد از فراگيرى قرآن و گسترش اسلام ايمان آوردند و دين را يارى كردند، از آن حرمت خاص سهمى ندارند. نظير جريانى كه در انقلاب اسلامى ايران رخ داد، آنها كه قبل از پيروزى به انقلاب گرويدند با آنها كه بعد از پيروزى، انقلابى شدند يكسان نيستند. تشخيص حقّانيت اصل اسلام، نبوغ فكرى وفرهنگى مى طلبد، وخدمت ايثارگرانه قبل از انقلاب تا مرحله پيروزى آن، شجاعت خاصى مى خواهد، لذا كمك كردن به انقلاب قبل از پيروزى، با كمك به آن بعد از پيروزى يكسان نيست. ايثار ونثارِ زمان جنگ با ايثار و نثار زمان صلح يكسان نيست. در هر صورت اينها كشف از شهود فرهنگى و شهامت و عزم عملى مى كند. شواهد قرآنى كه از سابقين به عظمت ياد مى كند و از پيشگامان انقلاب با تجليل ياد مى كند سبب مى شود كه يك محقّق، رواياتى را كه در مدح على بن ابى طالب عليه افضل صلوات المصلّين آمده است به خوبى تحليل كند. چون يكى از فضائل برجسته اميرالمؤمنين عليه السلام كه هم خود حضرت به آن احتجاج كرده و هم ساير اهل بيت عليهم السلام به اين فضيلت استدلال كرده اند، وهم محققان وانديشمندان تشيّع به آن استناد جسته اند، وهم دانشمندان اهل سنّت به آن معترفند اين است كه او قبل از ديگران مسلمان شده است. اين كه فرمود: «يا علىّ، انت اوّل المؤمنين ايماناً واوّل المسلمين اسلاماً» (3) اين نه براى آن است كه تقدّم اميرالمؤمنين عليه السلام بر ديگران، صرف تقدّم زمانى بوده يعنى قبل از زمانى كه ديگران اسلام بياورند، اميرالمؤمنين سلام اللّه عليه اسلام آورده است. چون صرف سبق زمانى نه نشانه فخر است، و نه حد وسط براى برهان مستدلّ. يك مستدلّ نمى تواند براى خلافت يا امامت يا ولايت يا اثبات مقام هاى برتر، به صرف سبق زمانى استدلال كند و بگويد چون على بن ابى طالب عليه السلام قبل از ديگران ايمان آورد پس او از يك حرمت خاصى برخوردار است چون مجرد سبق زمانى نشانه كمال نيست بلكه منظور سبق رتبى است، يعنى روزى كه قرآن و اسلام و رسالت رسول خدا صلى الله عليه و اله بر همه شما عرضه شد و شما، يا اصلاً نتوانستيد حقّانيت را تشخيص بدهيد يا در تشخيصتان ضعيف بوديد، و يا اگر تشخيص داديد توان حمايت نداشتيد و شهامت ايثار و نثار در شما نبود و صبر و شكيبايى در تحمل رنج را نداشتيد، على عليه السلام به زودى حقّانيت آن را فهيمد و به آن ايمان آورد و از آن حمايت نمود. اين گونه از معرفتها و صبرها، نشانه نبوغ فكرى در بخش نظر، و نشانه شهامت در بخش عمل است.

1. توبه، 100.

2. حديد، 10.

3. الغدير، ج 3، ص 228.

/ 78