ضرورت فراگيرى علوم - زن در آیینه جمال و جلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در آیینه جمال و جلال - نسخه متنی

عبد الله جوادی آملی؛ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‌ و ت‍ن‍ظی‍م:‌ م‍ح‍م‍ود ل‍طی‍ف‍ی‌؛ وی‍رایش: س‍ع‍ی‍د ب‍ن‍دع‍ل‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضرورت فراگيرى علوم

يكى از سؤالى كه مطرح مى شود اين است كه اگر زن و مرد در مسائل علمى وكمالات علمى امتيازى ندارند پس چرا زن براى فراگيرى علم بايد از مرد اجازه بگيرد و در صورت عدم اجازه شوهر به ناچار از كسب علم محروم مى شود؟ در جواب بايد گفت كه اولا، فراگيرى علم بر دو قسم است، يك قسم، سلسله علومى است كه فراگيرى آنها از واجبات عينى است و در فراگيرى اين دسته از علوم مرد حق منع ندارد و اگر منع نمود موافقتش واجب نيست. اما قسم ديگر علومى است كه فراگيرى آنها واجب كفايى است و اگر چنانچه در اين بخش از علوم، بر زن واجب عينى مى شود و باز مرد حق منع ندارد و حتى در مواردى كه مرد حق منع دارد زن مى تواند شرط كند وبگويد من با اين شرط كارهاى منزل را انجام مى دهم كه اين مقدار از وقت را براى فراگيرى علوم اختصاص بدهم واين در اختيار خود اوست. چنانكه در جريان ازدواج حضرت زينب سلام الله عليها با همسرش، در حين عقد، اين موضوع شرط شد. چه اين كه مى تواند شرط كند من به اين شرط كارهاى منزل را انجام مى دهم كه اين مقدار را هم به خودم اختصاص بدهم. اگر اين مسائل در جامعه مطرح شود و فرهنگ مردم نيز رشد كند ديگر جامعه هرگز زنها را به عنوان كالا نخواهد شناخت.

رسوخ انديشه هاى جاهليت در فرهنگ برخى از مسلمين

مرحوم علامه طباطبايى رضوان الله عليه در تفسير شريف الميزان مى فرمايد: هنوز رسوبات جاهليت در جامعه رواج دارد، يعنى جامعه، جامعه اسلامى است، اما فكر، فكر جاهليت است. در جامعه كنونى اين چنين است كه اگر مردى آلوده شود بستگان مرد احساس ننگ نمى كنند و چه بسا اقدام به قتل او نمايندچنانچه در روزنامه ها و مجلات به امثال اين اتفاقات بر مى خوريم آيا اين فكر، غير از فكر جاهليت است؟ آيا اين غيرت، غيرت جاهليت است يا غيرت دينى؟ البته مسلمان بايد احساس ننگ بكند اما مشترك، نه متفاوت، بايد به طور يكسان غيور باشد. بى غيرتى مطابق فرهنگ منحط غرب است، تبعيض در غيرت هم، همان فرهنگ منحط جاهلى است آنچه كه مطابق با فرهنگ اسلام است تعادل در غيرت است. متاسفانه ما، اسلامى سخن مى گوييم، اما جاهلى مى انديشيم وانديشه جاهلى خود را به حساب ناب مى گذاريم، بى غيرتى درباره مردها، از فرهنگ غرب و غيرت داشتن در مورد زنها را از فرهنگ جاهليت اخذ مى كنيم و اين دو را باهم جمع كرده و به حساب اسلام ناب مى گذاريم و بعد گمان مى گنيم كه اسلام بين زن و مرد فرق قائل شده است. اين كه در بيانات حضرت اميرسلام الله عليه آمده است كه: «ولبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا» (1) يعنى اسلام به صورت يك پوستين وارونه، پوشيده شد تا شناخته نشود، سرش همين است و خدا روح مطهر حضرت امام را مهمان قرآن و عترت كند كه بسيارى از اين پرده ها را كنار زد و اسلام ناب را روشن نمود، در بسيارى از موارد برخى مسائل را از بيگانه هاى غرب و برخى را از رسوبات جاهليت گرفته ايم و اين معجون را به صورت اسلام در آورده و گفتيم كه اين، نظر اسلام است در حالى كه وقتى به قرآن مراجعه مى كنيم مى بينيم قرآن مى فرمايد: «الزانية والزاني فاجلدوا كل واحد منهما مائة جلدة ولاتاخذكم بهما رافة في دين الله » (2) زن و مرد زناكار را هريك صد تازيانه بزنيد و در اجراى حكم خدا نسبت به آنان شما را رافت فرا نگيرد. مى فرمايد نه درباره مرد الوده مسامحه كنيد و نه درباره زن. در مورد سرقت نيز قرآن مى فرمايد: «السارق والسارقة فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا نكالا من الله » (3) دستان مرد و زن دزد را ببريد به سزاى آنچه كرده اند به عنوان كيفرى از جانب خدا. اين كه در مورد سرقت ممكن است از زن بگذريم ولى از مرد نمى گذريم و در مساله آلوده دامن شدن، به عكس عمل مى كنيم، هر دو، تبعيض و ناشى از افكار و انديشه هاى جاهلانه است. اين التقاط و رسوب جاهلى، با آن ميراث فرهنگ غلط و منحط بيگانه يك مجموعه اى به صورت اسلام در آورده است و كسى كه با اين ديد و اعتقاد به سراغ اسلام شناسى برود خيال مى كند اسلام بين زن و مرد فرق گذاشته است و اگر هم بخواهد امتياز آنها را جستجو كند يا در ارث جستجو مى كند، يا در ديه تحقيق مى كند، در صورتى كه مقام زن را بايد در انسان شناسى جستجو كرد، نه در ديه و ارث. عظمتى را كه دين براى زن قائل است همان عظمتى است كه براى انسان قائل شده است. حتى در خصوص مسائل اقتصادى نيز قرآن اشاره مى فرمايد كه زن و مرد مستقلند، گرچه اگر مى فرمود: هر كسى مالك كسب خود مى باشد كافى بود وليكن براى اين كه رسوبات جاهلى را بزدايد مى فرمايد: «للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنساء نصيب مما اكتسبن » (4) من در اقتصاد مستقل است و مرد نيز در اقتصاد مستقل است، لذا براى اين كه به عظمت مقام زن پى ببريم، در قدم اول بايد از انديشه جامعه جاهليت زدايى كنيم و بگوييم آنچه را كه شما معتقديد، نظر اسلام نيست.

1- نهج البلاغه فيض، خطبه 108.

2- نور، 2.

3- مائدة،38.

4- نساء،32.

/ 78