اجمالي از تاريخ حرم ائمه بقيع - تاریخ حرم ائمه بقیع (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ حرم ائمه بقیع (1) - نسخه متنی

محمدصادق نجمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اجمالي از تاريخ حرم ائمه بقيع

گرچه پس از گذشت قريب به يك قرن از تخريب حرم مطهر ائمه بقيع و از بين رفتن تمام آثار اين بناي باشكوه و معنوي نمي توان همانند ساير ابنيه تاريخي و مذهبي، از آثار آن به عظمت و قدمتش پي برد و تاريخ ساختمان آن را بدست آورد، ولي آنچه از منابع مختلف بدست مي آيد، تا حدّي مي تواند ما را با تاريخ و چگونگي اين حرم شريف آشنا سازد و بيانگر وضع اين بناي فخيم و پرشكوه معنوي در طول تاريخ گردد. اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است كه قبور ائمه بقيع ـ عليهم السلام ـ مانند ساير قبرها در محوطه مكشوف و بدون ديوار و سقف نبوده; بلكه قبر آنان مانند تربت پاك رسول خدا ـ ص ـ و حضرت رضا ـ ع ـ از آغاز دفن اجساد مبارك و پيكر مطهرشان در داخل خانه اي كه متعلق به عقيل بوده، قرار داشته است و به مرور زمان اين خانه به ساختمان مناسب، به شكل مسجد تبديل گرديده، سپس در محل همان ساختمان بزرگترين و مرتفع ترين گنبد و بارگاه بنا شده است و در قرون متمادي داراي خادم و دربان و داراي ظريفترين و گرانبهاترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و داراي فرش و قنديل بوده است و بالاخره در هشتم شوال سال 1344 هـ به وسيله وهابيان منهدم گرديده است. و براي توضيح اين حقيقت تاريخي، توجه به دو مطلب را لازم مي دانيم:

1 ـ مقبره هاي خانوادگي در بقيع از مجموع گفتار مورخان چنين برداشت مي شود كه مردم مدينه كه قبلا اجساد درگذشتگان خود را در نقاط مختلف و در دو گورستان عمومي به نام گورستان «بني حرام» و «بني سالم»1 و گاهي در داخل منازل خود دفن مي كردند، با رسميت يافتن بقيع به مناسبت دفن جسد عثمان بن مظعون2 و ابراهيم فرزند رسول خدا ـ ص ـ3 به آنجا توجه نمودند و عده اي از صحابه و ياران رسول خدا ـ ص ـ بتدريج خارها و ريشه درختان موجود در بقيع را قطع و آن بخش را بعنوان آرامگاه خصوصي، به خانواده خود اختصاص دادند و بعضي از اقوام و عشيره رسول خدا ـ ص ـ در داخل بعضي از منازل متصل به بقيع دفن گرديدند. با اينكه وضع بقيع با مرور چهارده قرن، دگرگون شده و از قبور زيادي كه در اين آرامگاه تاريخي به افراد معروف از صحابه و شخصيت هاي اسلامي تعلق داشت، بجز تعدادي محدود باقي نمانده است ولي در عين حال همين تعداد از قبور نيز مي تواند مؤيد گفتار اين مورخان و بيانگر نظم و ترتيب موجود در آن دوران باشد; زيرا كه گذشته از اينكه قبور همه اقوام رسول خدا ـ ص ـ در قسمت غربي بقيع واقع شده است، هر گروه از آنان نيز به تناسب ارتباطشان با همديگر و انتسابشان به رسول خدا ـ ص ـ در يك نقطه معين و جايگاه مخصوص و در كنار هم دفن شده اند; مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در يك نقطه و در كنار هم و همه همسران رسول خدا ـ ص ـ4 در يك نقطه معين و در كنار هم و رقيه و ام كلثوم دختران پيامبر در كنار هم و عمّه هاي آن حضرت با امّ البنين در كنار هم، كه مجموع اين بخش به نام «مقابر بني هاشم» معروف گرديده است; همانگونه كه ساير بخش هاي مختلف بقيع نيز به نام هاي خاصي ناميده شد; مانند «روحاء» و «زوراء».5 و باز مي بينيم پس از گذشت بيش از نيم قرن از رسميت يافتن بقيع، تمام شهداي حره در يك نقطه از بقيع و در كنار هم بخاك سپرده شده اند.

2 ـ بقيع در پشت خانه هاي مدينه مطلب دومي كه در اين بحث حائز اهميت است اين است كه طبق دلائل موجود تاريخي، خانه ها و منازل مدينه تا بقيع امتداد داشته و بقيع پيش از آنكه بصورت آرامگاه عمومي درآيد و همانگونه كه در معرفي آن گفته شده است: «شَرْقيها نَخْلٌ وَ غَرْبيها بُيوتٌ»6 از طرف غرب در پشت منازل مدينه قرار داشت و كوچه هاي متعددي اين منازل را به همديگر وصل مي نمود و به محل بقيع منتهي مي گرديد كه بعضي از اين منازل بتدريج براي دفن افرا متشخص مورد استفاده قرار گرفته7 و بعضي از آنها هم تخريب و به بقيع منضم گرديده است.8 گرچه در صفحات آينده شاهد دلائل و قرائن متعددي در اين زمينه خواهيم بود ولي به نظر مي رسد كه نقل چند دليل و شاهد تاريخي در اينجا ضروري است:

1 ـ در كتب تاريخ و مدينه شناسي، در معرفي «روحاء» كه به بخشي از بقيع اطلاق مي گرديد; چنين گفته شده است: «الرّوحاءْ اَلْمَقْبَرة اَلّتي وَسَطَ اَلْبَقيعِ يُحيطُ بِها طُرُقُ مُطْرَقة»9 «روحاء مقبره اي در بخش مياني بقيع مي باشد كه راه هاي متعددي آنجا را احاطه نموده است.»

2 ـ و در بعضي از اين منابع چنين معرفي شده است: «اَلرّوحاء كُلُ ما حاذَتْ اَلطريقَ مِنْ دارِ مُحَمَدبْنِ زَيْد اِلي زاويَة دارِ عقيل اليَمانِيّة الشّرقِية.»10 «روحاء» آن بخش از بقيع است كه در محاذي راهي (كوچه اي) كه از خانه محمد بن زيد به زاويه شرقي خانه عقيل منتهي مي گردد قرار گرفته است».

3 ـ گرچه مورّخان و مدينه شناسان اهل سنت همانند علماي شيعه، در محل دفن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ اختلاف نظر دارند و ليكن همان نظرات مختلف نيز مؤيد اين واقعيت تاريخي و گوياي وجود خانه ها و كوچه هاي متعدد و سمت غربي بقيع مي باشد. زيرا گاهي مي گويند: «قَبرُ فاطمة بِنْتُ رَسول ِالله زاويَة دارِ عَقيل اَليَمانِيّة اَلشارِعَةِ في البَقيع.»11 و گاهي مي گويند: «اِنّ قَبرَ فاطِمة وِجاهَ زقُاقَ نُبَيْة وَاِنّهُ اِلي دار عَقيل اَقْرَبُ»12 و در مورد ديگر مي گويند: «اِنّ قَبْرَ فاطِمة حِذْوَ زاويَةِ دارِ عَقيل مِمّا يَلي دار نُبَيهْ»13 و همچنين گفته شده است: «اِنّ قَبْرَ فاطمة مَخرَجَ الذُقاقِ اَلّذي بَيْنَ دارِ عَقيل وَ دارِأبي نُبيْه»14 اين تعبيرات مختلف و جملات صريح بيانگر وجود منازل و كوچه هاي متعدد در كنار بقيع مي باشد; كوچه هايي كه خانه محمد بن زيد را به زاويه خانه عقيل متصل مي ساخت و كوچه اي كه در ميان خانه عقيل و نبيه قرار داشت و كوچه هايي كه به محل بقيع منتهي مي گرديد. و خانه ها و منازلي كه متعلق به محمد بن زيد و عقيل بن ابيطالب و خانه ديگري متعلق به نبيه و ابن نبيه بوده و طبعاً منازلي متعلق به اشخاص ديگر كه نيازي به معرفي آنها نبوده است.

/ 19