فصل دهم كلماتى كه با «ج، ح، خ» آغاز مى‏شوند - هزار گوهر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هزار گوهر - نسخه متنی

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل دهم كلماتى كه با «ج، ح، خ» آغاز مى‏شوند

394 «جالس العلماء، يزدد علمك و يحسن ادبك و تزك نفسك» با دانشمندان همنشين باش تا دانشت زياد شود و بكمال ادب برسى و نفست بپاكى گرايد




  • برو باش با عالمان همنشين
    كمال ادب حاصل آيد تو را
    ز اهريمن نفس گردى رها



  • شود دانشت بيش اى اهل دين‏
    ز اهريمن نفس گردى رها
    ز اهريمن نفس گردى رها



395 «جمال الرّجل فى الوقار. جمال الحرّ تجنّب العار» زيبائى انسان بوقار است. زيبائى آزاد مرد بدورى از ننگ است




  • وقار است آرايش مرد و زن
    هر آزاده را فرّ و زيب و جمال،
    بدورى ز ننگ است اى با كمال‏



  • بخوارى مده تا توانى تو تن‏
    بدورى ز ننگ است اى با كمال‏
    بدورى ز ننگ است اى با كمال‏



396 «جود الرّجل يحبّبه الى اضداده و بخله يبغضه الى اولاده» بخشش انسان را محبوب دشمنانش مى‏سازد و بخلش فرزندانش را دشمن او ميكند




  • چو خواهى كه محبوب اعدا شوى،
    چو كوشى ببخل و بامساك بيش،
    شود دشمنت جمله اولاد خويش‏



  • ببخشش تو بايد مهيّا شوى‏
    شود دشمنت جمله اولاد خويش‏
    شود دشمنت جمله اولاد خويش‏



/ 359