فصل دوم كلماتى كه با «همزه امر» آغاز مىشوند
64 «احذر الكريم اذا أهنته و الحليم اذا جرحته و الشّجاع اذا اوجعته» بترس از جوانمرد وقتى او را خوار داشتى و از بردبار وقتى او را دل شكستى و از دلاور چون او را دل آزرده ساختى
جوانمرد را كردى ار خوار و زار،
دلاور گر آزرده دل ساختى،
بترس اى برادر، همه باختى
نمودى تو دلريش، ار بردبار،
بترس اى برادر، همه باختى
بترس اى برادر، همه باختى
چو اكرام كردى تو بر ناكسى،
مقدّم شمردى تو ز دلى بكار،
ببايد نمودن از اينها فرار
بر افراشتى سفله چون خسى،
ببايد نمودن از اينها فرار
ببايد نمودن از اينها فرار
ز بيهوده گفتن دهان را ببند
هم از كثرت خنده كن احتراز
براه گزاف اى برادر متاز
ببازيگرى خود مشو پاى بند
براه گزاف اى برادر متاز
براه گزاف اى برادر متاز