بوسه اي بر دست شاعر (سيّد حيدر حلّي) - بوسه ای بر دست شاعر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوسه ای بر دست شاعر - نسخه متنی

مصطفی قلی زاده علیار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بوسه اي بر دست شاعر (سيّد حيدر حلّي)

مصطفي قليزاده عليار

پيش درآمد

گاهي در تاريخ زندگي مردان و زنان بزرگ، به حوادثي خارق العاده و در عين حال بسيار ساده برمي خوريم كه واقعاً عجيب و غريب است و تاريخ را براي هميشه به شگفتي وامي دارد.

براي مثال، بشريت از پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم هرگونه عمل و انديشه مثبتي را انتظار دارد همچون: نشر علم و ايمان، تعليم حكمت، حمايت از مظلوم، طرد ظالم، كمك به ضعيف، محبت به انسان ها، خيرخواهي و... اما هرگز به مخيّله كسي خطور نمي كرد آن پيامبر بزرگ الهي و رهبر عظيم الشّأن و شخصيت بي نظير تاريخ كه هرگز در برابر قدرتمندان و زورگويان، خم به ابرو نياورد، ناگهان خم شود و دست پينه بسته كارگر زحمتكشي را ببوسد!... و به همين سادگي تاريخ را براي هميشه در بُهت و حيرت فرو برد. حادثه ساده اي كه هرگز تكرار نشد! چهارده قرن بعد از آن حضرت، با وجود اين همه حزب، اتّحاديه، بيمه و... به نفع طبقه كارگر و كشاورز و علي رغم آن همه شعارهاي جذّاب و فريبنده در حمايت از اين قشر رنجبر در ممالك شرقي و غربي، هيچ حماسه اي به عظمت بوسه زدن پيامبر اسلام بر دست كارگر، آفريده نشد و هنوز هم روح بشريت در برابر آن يك عمل ساده و صميمي رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم سر تعظيم فرو مي آورد.

در مسير تاريخ، مي رسيم به مطالعه زندگي يكي از مردان بزرگ علم، فقاهت ديانت، درايت و سياست ميرزا محمد حسن شيرازي، معروف به «ميرزاي شيرازي اوّل» صاحب فتواي تاريخي «نهضت تحريم تنباكو»، مرجع تقليد شيعيان بعد از شيخ انصاري، فقيهي وارسته و مدرّسي برجسته كه دهها فقيه و مرجع تقليد و صدها دانشمند دين مدار را تربيت كرد. شخصيّت بزرگي مثل سيد جمال الدّين اسدآبادي در مبارزه با استعمار و استبداد، ملتمسانه از او ياري مي طلبيد. قاطبه مسلمانان - عارف و عامي در نجف اشرف و سامرّا - مشتاقانه به ديدارش مي شتافتند و با تمام افتخار دستش را مي بوسيدند كه البته اين همه محاسن و شمايل، موجب تحسين ميرزا از سوي هر صاحب شعوري است. اما هيچ كدام تعجّب كسي را بر نمي انگيزد. جاي تعجب آنجاست كه اين زعيم و مرجع تقليد و شخصيّت بزرگ، با آن سنّ و سال بالاي هفتاد سال، و با آن موقعيّت منحصر به فرد زعامت و مرجعيّت، به قصد تجليل و تكريم يك «شاعر اهل بيت عليهم السلام» خم شد و دست سيد حيدر حلّي را بوسيد! به راستي شگفت انگيز است. اين بار بر خلاف عادت مرسوم، مرجع تقليد دست مقلّدي را بوسيد! اين كار بسيار ساده و بي زحمت و بي هزينه، اما شگفتي زاي ميرزاي شيرازي، نشان داد كه انديشه و موضع گيري نوابغ همواره در هاله اي ابهام آميز و معمّاگونه پنهان است و هيچ كس نمي تواند از پيش، آن را بخواند و يا پيش بيني نمايد. آنان در لحظات تاريخي، ناگهان حركتي از خود نشان مي دهند كه همه مهره هاي شطرنج تاريخ را مات مي كنند؛ همچون يدبيضاي موسوي كه چشم عقول را خيره ساخت.

باري، علاّمه اميني قدس سره در كتاب الغدير نقل مي كند كه: سيد حيدر حلّي، شاعر اهل بيت عليهم السلام هر از گاهي به نيّت زيارت تربت پاك امام هادي و امام حسن عسكري عليهما السلام به سامرا مي رفت و بعد از زيارت، به ديدار مرجع تقليد خود، ميرزاي شيرازي مي شتافت و از اشعاري كه در مدح و مرثيّه آل محمّدصلي الله عليه وآله وسلم سروده بود، براي ميرزا قرائت مي كرد.

يك بار كه شعري خواند، ميرزا تصميم گرفت بيست ليره عثماني به شاعر اهل بيت عليهم السلام صله و هديه بدهد. اين تصميم را با سيد اسماعيل شيرازي، عالم و پسر عموي خود در ميان گذاشت. سيد اسماعيل گفت:

«اين مبلغ بسيار كم است. سيد حيدر حلّي شاعر اهل بيت عليهم السلام و از شاعراني همچون: دِعْبِل خُزاعي و سيد حِمْيَري بزرگ تر است. در حالي كه ائمّه اطهارعليهم السلام در تكريم و اعطاء صله و هديه به آنان، نهايت لطف و سعي خود را نشان مي دادند؛ شايسته است شما صد ليره با دست خودتان به شاعر اهل بيت عليهم السلام تقديم نماييد.»

پس از اين گفت و گو و مشاوره، ميرزاي شيرازي صد ليره عثماني را با دست خود تقديم سيد حيدر حلّي كرد. آنگاه به علامت تجليل و تكريم شاعر اهل بيت عليهم السلام دست سيّد حيدر را بوسيد.(1)

مهم ترين سؤال اين است كه سيّد حيدر حلّي كي بود؟ چه منزلت هنري و معنوي داشت و شعرش نواي چه رمز و رازي از اسرار قُدسي آل علي عليهم السلام بود كه موجب شد رهبر و مرجع تقليد شيعيان علي عليه السلام بوسه بر دست او بزند؟

بعد از اين پيش درآمد و اشارات، براي رسيدن به جواب اين سؤال ها، به بررسي اجمالي زندگي و اصول و فروع شاعرانه سيد حيدر حلّي مي پردازيم. اين هم گفتني است كه تاكنون چه در جهان عرب، چه در ايران و چه در سائر ممالك اسلامي؛ در باره «سيّد حيدر حلّي» كار علمي و ادبي شايسته اي نه در عرصه مطبوعات و نه در مراكز فرهنگي، حوزوي و دانشگاهي، انجام نيافته است و جز مطالبي پراكنده و اندك و ابياتي معدود در برخي كتاب ها(2)، هيچ مطلب و مقاله و ترجمه شعري منتشر نشده است. آن هم عللي دارد كه در اين مقاله به آن اشاره خواهد شد.

زندگي و خاندان سيّد

شاعر برجسته شيعي عرب زبان قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجري، مرحوم سيّد حيدر حسيني حلّي فرزند سيّد سليمان، در شب نيمه شعبان 1246 ق. در حلّه متولّد شد و در شب چهارشنبه 9 ربيع الاوّل سال 1304 ق. در 59 سالگي بدرود حيات گفت. جنازه اش به نجف اشرف منتقل و در صحن مطهّر جدّش اميرمؤمنان علي عليه السلام به خاك سپرده شد. آن روز تمام مدارس علميه نجف و سامرّا به دستور ميرزاي شيرازي تعطيل گشت و همه اهل علم، طلاّب و مردم در تشييع جنازه و مراسم دفن شاعر اهل بيت عليهم السلام شركت كردند.

خانواده سيّد حيدر حلّي از خاندان هاي سادات اصيل و معروف به فضل، ديانت، شعر، ادب و علم در شهر حلّه عراق بود. دانشوران مشهور علمي، ديني و ادبي از اين خاندان ظهور كرده اند. در زمان او، كمي قبل و كمي بعد از او، اشخاصي مثل پدرش سيّد سليمان، عمويش سيّد مهدي، فرزندش سيّد حسين و برادرزاده اش سيّد عبدالمطلّب بن داود، همه از فضلا، ادبا و شعراي نامي حلّه بودند.

از نظر نژاد، سيّد حيدر از سُلاله «زيد شهيد» فرزند امام سجّادعليه السلام است و نسبش با سي و دو واسطه معلوم و شناخته شده به امام زين العابدين عليه السلام مي رسد.(3)

تعليم و تربيت

سيد حيدر يك ساله بود كه پدر جوان، فاضل و شاعرش «سيّد سليمان» بر اثر ابتلا به طاعون در 25 سالگي وفات كرد و سيّد، تحت سرپرستي مادرش قرار گرفت.

سيد مهدي حسيني، عموي سيد حيدر، از فضلا و شعرا و ادباي پارسا، مهربان و شخصي اجتماعي بود. وي در تربيت ديني، تعليم علمي و ادبي و پرورش ذوقي و شعري برادرزاده اش كوشيد و از هيچ تلاش و همّتي دريغ نكرد. سيد حيدر نيز با تكيه بر هوش و استعداد سرشار ذاتي و خدادادي خويش، همّت و تلاش عموي مهربان و معلّم دانشمند خود را به ثمر رساند. او سبك هاي ادبي، فنون شعر، تاريخ، معارف ديني و متون ديوان شعراي بزرگ متقدّم عرب را از عموي فرزانه اش آموخت و صرف و نحو و بلاغت و بديع را از شيخ حسن فلّوجي فراگرفت. اما از بين شاعران و اديبان معاصرش، بيش ترين تأثير را از عمويش سيد مهدي گرفت. هرچند در مرتبه شاعري از استادش هم فراتر رفت.(4)

جايگاه ادبي سيّد

سيد حيدر حلّي، بي شك يكي از استوانه هاي محكم و استوار شعر عرب است. شعر او فرسنگ ها از سطح نظم شاعرانه و اديبانه فراتر رفته و سرشار است از امواج عواطف ظريف و احساسات مؤثّر و تصاوير خيال انگيز شاعرانه.

هر بيتي از اشعارش متضمّن انديشه اي والا، الهي، انساني و آموزنده است و شعر است به معني حقيقي كلمه. كساني از ادبا و شعرشناسان عرب كه با شعر سيد آشنايند، بر اين باورند كه او از تمام معاصرانش برتر است.

البته در رثا و ثناي اهل بيت عليهم السلام، به ويژه در مرثيه سرائي براي سالار شهيدان امام حسين عليه السلام، سيد را بزرگ ترين شاعر عرب شمرده اند و معتقدند كه هيچ شاعري در اين عرصه به او نمي رسد. از اين منظر، او را «شاعر الحسين عليه السلام» لقب داده اند.(5)

سيد حيدر در بين متقدّمان، از سيّد رضي (مؤلّف نهج البلاغه) و شاعر معاصر او، مهيار ديلمي (شاعر عرب زبان ايراني تبار) بسيار تأثير بردار بوده است. زيرا مي گويند: او اشعار آن دو شاعر بزرگ را بارها به دقّت خوانده بود. برگزيده اشعار و قصايد سيّد رضي را در كتابي جمع آوري و تنظيم كرده، تمام اشعار مهيار ديلمي را در 25 سالگي در چهار جزء بازنويسي و استنساخ نموده بود.(6) بنابراين، بديهي است كه اين همه كار پژوهش روي ديوان آن دو سخنور نامي و سترگ، تأثيري عميق و ماندگار در شعر و انديشه سيد حيدر داشته باشد.

جاي ذكر يك نكته اينجاست و آن اينكه، چرا ادبا، شعرا و منتقدان معاصر عرب، در يك صد و اندي سال گذشته، سيد حيدر حلّي و شعر جاودانه او را يا مطرح نكرده اند؟ و يا بسيار كمرنگ و در حدود مجالس مذهبي بوده و توجّهي شايسته و درخور به او در مقام يكي از شاعران بزرگ عرب - با قطع نظر از صبغه مذهبي و ديني اش - نداشته اند؟ نام و شعر او بيشتر در كتب ادبي قديمي و ديني و تراجم و دائرة المعارف ها آمده است نه آثار ادبي تخصّصي و فنّي؟!

عدم توجّه شاعران و منتقدان و مؤلّفان كتب ادبي و درسي مدارس و دانشگاه هاي ممالك عربي به حيات و آثار سيد حيدر، به نظر مي رسد بيشتر به خاطر اين است كه اكثر اشعار و آثار اين شاعر كم مانند در موضوع مدح و رثاي خاندان وحي و اهل بيت نبوّت و امامت و يا خاندان ها و شخصيت هاي روحاني، علمي و ديني عراق است و در لابلاي اشعارش به صراحت يا كنايت، هجو و نكوهش دشمنان اسلام و مخالفان آل علي عليهم السلام نيز ديده مي شود. سيد در موضوعات ديگرش مطايبه، غزل و... كمتر شعر دارد. همين امر باعث شده كه اديبان، شاعران و مؤلفان روشنفكر معاصر عرب، مثل اكثر روشنفكران قرن نوزدهم و بيستم كه تحت تأثير جريانات ضدّ مذهبي، از مذهب و دين گريزان بودند، از كنار آثار فاخر و آسمان پيماي سيد حيدر حلّي، بي اعتنا بگذرند و آن را به هيئت هاي عزاداري و موكب هاي مذهبي و حسيني واگذارند! دريغا كه اينان نمي دانند در آبشخور زلال مدايح فخيم و مراثي جانسوز اين شاعر اهل بيت عليهم السلام چه بي شمار گوهرهاي معاني بكر، حياتي، اعتقادي، تاريخي، اجتماعي، اخلاقي و انساني موج مي زند و مي درخشد. كاش اين جماعت عينك تعصّب كور روشنفكر بازي را از چشم شعور خدادادي خويش بردارند تا حقايق درخشان را بهتر ببينند!

اخلاق انساني سيّد

همه نويسندگان زندگي سيد حيدر حلّي، او را به وارستگي، اخلاق نيكو، ايمان، پارسائي، سخاوت، پاكدامني، عزّت نفس، خيرخواهي، انصاف، جوانمردي و صفاي باطن ستوده اند. سيد هم در سير و سلوك زندگي شخصي و اجتماعي و ارتباطات خود با ديگران و هم در مسير هنري و شاعرانه اش به معني حقيقي كلمه، يك مسلمان معتقد به اسلام و تابع مذهب اهل بيت عليهم السلام بود. در عمل به احكام ديني، التزام داشت و در شعر و انديشه، متعهّد بود.

استاد محمد كامل سليمان، اديب و محقّق معاصر عرب، در اين خصوص مي گويد:

«بي شك عقيده سيد حيدر حلّي، عقيده اسلامي - شيعي بود و در تمام مراحل زندگي به اين ايدئولوژي ديني التزام و تعبّد داشت. او حتّي در زمينه شعائر ديني و انجام كامل احكام عبادات و واجبات، به معني حقيقي كلمه، يك مسلمان واقعي بود و بنده اي مؤمن با ايماني خالص.»(7)

آري، «سيد» تعبّد به احكام ديني را با تعهّد در شعر درآميخته بود و سرّ اينكه شخصيت بزرگ ديني مثل «ميرزاي شيرازي» آن همه احترام به او مي كرد، همين بود. او فقط در شعر «ديندار» نبود؛ هم در ايمان به خدا و مسلماني و عمل به دستورات ديني و هم در عرصه شعر و تفكّر، متعهّد و مؤمن بود و اين؛ يعني «شاعر اهل بيت عليهم السلام».

قصّه انصاف او

گفته اند: روزي در محضر ميرزاي شيرازي، بحثي ادبي و بديعي بين سيد حيدر و عالم اديب و شاعر فرزانه ميرزا ابوالفضل تهراني (8) واقع شد و بحث به مناظره طولاني و تخصّصي كشيد. اما در آخر، شيخ ابوالفضل تهراني فائق آمد و نظر سيد را رد كرد. سيد بي هيچ تغيّر و ناراحتي، با كمال خشنودي و گشاده رويي و سعه صدر، نظر شيخ را تأييد نمود و پذيرفت. آنگاه براي تقدير از منزلت علمي و ادبي وي، قصيده اي شيوا و دل انگيز سرود و تقديم شيخ ابوالفضل - كه نسبت به سيّد، خيلي هم جوان بود - نمود.(9)

اين بود نمونه اي از انصاف و جوانمردي سيد بزرگوار؛ و درسي است براي همه اهل هنر و ديانت و ايمان، درسي آموزنده و خدايي!

پايان بخش اين مقال را، سلام سيّد حيدر به آستان مقدّس امام زمان(عجّ) قرار مي دهيم:




  • هِيَ دارُ غيبَتِهِ فَحَيّ قِبابَها
    وَالثَمْ بِاجْفانِ الْعُيُونِ تُرابَها



  • وَالثَمْ بِاجْفانِ الْعُيُونِ تُرابَها
    وَالثَمْ بِاجْفانِ الْعُيُونِ تُرابَها



اين خانه (سامرّا) خانه غيبت اوست؛ برگنبدش درود فرست و خاك آن را با مژگان چشم، بوسه زن.


1. الغدير، ج 2، ص 23.

2. از جمله كتاب هاي ارزشمند استاد محمدرضا حكيمي و برخي كتب ادبي و تراجم و رجال، مثل اعيان الشّيعه، ريحانةالادب، شعراء الطّف، چاپ جديد ديوان سيد حيدر توسّط استاد علي خاقاني، در 2 جلد (بيروت). و نيز شايسته هرگونه تحسين است «پايان نامه» كارشناسي ارشد بانوي فاضله عراقي، خانم «بُشري فلكي» از دانشگاه آزاد اسلامي تهران، به زبان عربي در موضوع زندگي و شعر سيد حيدر حلّي در سال 1372 ش.

3. مقدّمه سيد عبدالمطلّب حسيني، برادرزاده سيد حيدر بر ديوان شاعر، ص 4.

ديوان سيّد، توسّط سيّد عبدالمطلّب، بعد از مرگ شاعر، جمع آوري و تنظيم شد و با مقدّمه 40 صفحه اي بسيار مهمّ سيد عبدالمطلّب، براي نخستين بار به صورت سنگي در سال 1312 ق. به همّت مرحوم حاج شيخ علي محلاّتي حائري در بمبئي تحت عنوان «الدرّ اليتيم و العقد النّظيم» چاپ و منتشر شد. بعدها در ايران نيز به صورت افست از طرف انتشارات اروميه، قم (گذرخان) انتشار يافت.

4. سيد مهدي در سال 1288 ق. وفات كرد و در نجف اشرف دفن شد. سيد حيدر به لحاظ شدّت وابستگي عاطفي به عمويش، بسيار متأثّر شد و قصيده اي شكوهمند و غم انگيز در سوگ او سرود كه از بهترين اشعار سيد حيدر به شمار مي رود.

5. اعيان الشّيعه، ج 29، ص 14؛ شعراءالحلّه، ص 333.

6. ادب الطّف، ج 8، ص 15.

7. ألايديولوجيا في رثاء الحسين(ع)، ص 40.

8. علامه ميرزا ابوالفضل تهراني (1316 - 1273 ق.) از شاگردان ميرزاي شيرازي، فقيه، متكلّم، اديب، شاعر و عارف. در صحن امامزاده حمزه(ع)، در آستان مقدّس حضرت عبدالعظيم(ع) مدفون است. آثاري گرانقدر از اين حكيم و عالم و شاعر جوان برجاي مانده، از جمله ديوان اشعار عربي اش و كتاب «شفاء الصّدور در شرح زيارت عاشورا» كه چاپ شده است.

9. بدين مطلع:




  • يا اباالفضل كلّما قُلتَ شعراً
    فيه أودعتَ من بيانك سحراً



  • فيه أودعتَ من بيانك سحراً
    فيه أودعتَ من بيانك سحراً




(ديوان سيد حيدر، ج 2، ص 170)



/ 1