كندوكاوى در مهاجرت علماى جبل عامل به ايران در عصر صفوى - کندوکاوی در مهاجرت علمای جبل عامل به ایران در عصر صفوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کندوکاوی در مهاجرت علمای جبل عامل به ایران در عصر صفوی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كندوكاوى در مهاجرت علماى جبل عامل به ايران در عصر صفوى

معرفى كتاب

مسأله حضور علما و روحانيان در حكومت صفوى از مسائل بحث انگيز وجنجال ساز دوره اخير بوده است. از يك سو برخى از نويسندگان معاصر با ديدى انتقادى به اين حركت نگريسته اند و آن را از زاويه هاى مختلف به نقد سپرده اند; از سوى ديگر گروهى از دانشوران و نويسندگان آن را يك ضرورت تاريخى تلقى كرده اند و از آثار مبارك و دستاوردهاى آن سخن گفته اند. در اين مجال فرصت تحليل و تحقيق ديدگاههاى يادشده نيست امّا در تأليف محققانه آقاى جعفر المهاجر اين بحث در حوزه اى محدودتر اما پر ثمر پى گيرى شده است.

نوشته (الهجرة العاملية الى ايران فى العصر الصفوى) كندوكاوى است در مورد پيش زمينه هاى مهاجرت علماى جبل عامل به ايران صفوى و آثار و دستاوردهاى آن. آشنايان به تاريخ فقيهان شيعه و نيز تاريخ ايران عهد صفوى نيك مى دانند كه گروهى از علماى برجسته جبل عامل در عصر صفوى به ايران مهاجرت داشته اند.

در اين مجموعه شخصيتهاى بزرگى ديده مى شوند. از جمله مرحوم محقق كركى كه در عهد شاه طهماسب نفوذ فوق العاده اى يافت و ديگرى شيخ بهائى كه در عصر شاه عباس اول داراى قوّت و نفوذ ويژه بود. صدالبته مهاجران دانشور جبل عامل به ايران عهد صفوى محدود به اين دو نبودند. در اين جمع بزرگوارانى را مى توان يافت چونان: على بن هلال كركى حسين بن عبدالصمد جباعى (پدر شيخ بهائى) شيخ ابراهيم بن على بن عبدالعالى ميسى و دهها شخصيت علمى ديگر.

روند مهاجرت علماى جبل عامل به ايران عهد صفوى از چند زاويه تأمل برانگيز است:

1 . پيش زمينه هاى مهاجرت ايشان چه بود؟ آيا عوامل داخلى بود يا اسباب خارجى؟

2 . جامعه علماى شيعى داخل كشور در عهد صفوى چه برخوردى باعلماى مهاجر داشتند؟

3 . آيا علماى مهاجر از جبل عامل از يك طيف فكرى بودند يا ديدگاههاى متفاوت داشتند؟

4 . علماى مهاجر ياد شده در روند فكرى حوزه هاى علمى شيعى داخل ايران چه تأثيرى آفريدند؟

5 . جامعه شيعى ايرانى از الگوهاى فكرى ـ رفتارى علماى مهاجر چه تأثيراتى را پذيرفتند؟

6 . علماى مهاجر از جبل عامل در سياست مذهب و اقتصاد عصر صفوى چه دگرگونيهايى ايجاد كردند؟

پرسشهاى فوق گوشه اى از زواياى تحقيق و پژوهش در اين مقوله ارجمند است. آقاى جعفر مهاجر در دو فصل آغازين كتاب دو مبحث مقدماتى را طرح كرده است وى ابتدا اشاره اى دارد به دولتهاى عثمانى و صفوى و تعارضات آنها و

سپس فضاى سياسى ـ فرهنگى جبل عامل بويژه تأكيدى بر ارزيابى نقش شهيد اول در ساخت وساز فضاى نو فرهنگى جامعه شيعى جبل عامل.

شهيد اوّل در تاريخ تفكر سياسى عالمان شيعى نقشى برجسته و چشمگير دارد. شهيد صدر در دوره هاى مرجعيت كه بر مى شمرد به اين نكته تصريح دارد كه شهيد اوّل در تمركز گرايى مرجعيت سهم مهمى داشته است:

(آنچه از حركت و مسير رويدادها مى دانم حوزه به صورت سازمان يافته توسّط شهيد اول وارد اين دوران شد. در حقيقت شهيد اوّل با نثار خون خود اين نهاد را از دوره گذشته وارد اين دوره كرد. در زمان ايشان بود كه اين نهاد به صورت دستگاهى منظّم از نمايندگان مراجع و علماى شهرستانها ترتيب يافت كه رابط بين مرجع تقليد و پايگاههاى مردمى بود.

من از نظر تاريخى قبل از شهيد اوّل براى اين مرجعيت سازمان يافته نمونه اى سراغ ندارم. ايشان بودند كه اين برنامه را در سوريه و لبنان پياده كردند و نمايندگانى براى خود تعيين نمودند كه توسط آنان خمس و زكات براى اداره امور مسلمانان از شيعيان گردآورى مى شد. بدين وسيله براى اولين بار در تاريخ روحانيت يك نهاد نيرومند دينى و سياسى براى شيعيان پايه گذارى شد و همين پايه گذارى مهم ترين سبب به شهادت رسيدن آن بزرگوار بود.)

مجله (حوزه) شماره 4/122.

در بخشهايى از تأليف آقاى مهاجر جايگاه شهيد اوّل در طرح و بسط تئورى (ولايت فقيه) مورد اشاره و ارزيابى قرار گرفته است.

/59

نويسنده كتاب به نوشته فقهى شهيد (اللمعة الدمشقيه) كه به درخواست سربداران خراسان تنظيم شد و ارسال گشت استشهاد مى كند كه روح انديشه (ولايت فقيه) در آن ظاهر و متبلور است. از جمله اين كه (شهيد) اظهار مى كند كه خمس را بايستى به (نائب الامام) يعنى فقيه جامع الشرايط داد. نويسنده ادعا دارد

كه تعبير: (نائب الامام) براى فقيه توسط شهيد در فرهنگ واژگانى فقه شيعه داخل شد ورواج يافت.

/66

در مجموع دو فصل مقدماتى كتاب خواننده را با فضاى تاريخى كلّ دوره و نيز فضاى فرهنگى ـ سياسى جامعه شيعى جبل عامل آشنا مى كند و پيش در آمدى مناسب را در ذهن مخاطب مى آفريند. در مراحل نخستين تحقيق براساس كتاب معروف: (امل الآمل فى علماء جبل عامل) اثر شيخ حر عاملى تحقيق آمارى را اظهار مى كند كه از 230 نفر كه نام (عاملى) براى ايشان آمده است هفده نفر واقعاً از منطقه (جبل عامل) نبوده اند و تنها وجود برخى از مناسبتها و ارتباطات دور موجب شده است كه شيخ حر عاملى نام آنان را در كتاب بياورد و 32 نفر از افراد قبل از قرن دهم هجرى مى زيسته اند; از اين روى در بحث آمارى تحقيقى علماى مهاجر عصر صفوى نمى گنجند. همچنين در مورد 21 نفر راجع به زندگانى و شرح احوال ايشان در منابع و مصادر اطلاعى پيدا نشد. در نتيجه 143 نفر[البته 160نفر] باقى مى مانند كه از اوائل قرن 10 تا سال 1097 (سال تأليف الآمل) مى زيسته اند.

آمار تحقيقى ـ تحليلى نوينسده كتاب در خور مطاله است. از مجموعه ياد شده 45 نفر در جبل عامل زيسته اند و هجرت نكرده اند. 7 نفر هجرت كرده اند و به جبل عامل بازگشته اند 31 نفر به نقاط مختلف: (حجاز يمن عراق ايران و...) هجرت كرده اند; امّا در آن نقاط ساكن نشده اند و 60 نفر به ايران مهاجرت كرده اند و در ايران سكنى گزيده اند.

رقم علماى مهاجر و ساكن در ايران كه تقريباً نيمى از علماى جبل عامل را در قرن يازدهم در بر مى گيرد مسلماً آمارى واقعى و يا حتى شبه واقعى هم نيست; زيرا مسلماً نام عده اى از علماى جبل عامل در كتاب (امل الآمل) نيامده است. همچنين ايشان به ياد كرد افراد برجسته و شهير اكتفا كرده است و معمولاً نام افراد

فاضل و يا متوسط را نياورده است.

نويسنده كتاب آمار ياد شده را به تحليل و تتبع مى سپرد و از زاويه هاى گوناگون مورد ارزيابى قرار مى دهد.

/97

با اين نگاه كلّى نويسنده ديد خويش را متوجّه نقش علماى مهاجر جبل عامل در حوادث سياسى ـ فرهنگى عصر صفوى مى كند. در فصل چهارم كتاب با عنوان: (المهاجرون فى ايران) ابتدا از شخصيت وآثار وجودى محقق كركى. بحث مى شود. و سپس علماى ديگر بعد از او بويژه شيخ بهائى آن گاه در چهار محور ديگر مطالب كتاب را تنظيم و عرضه مى دارد:

1. نهضت ترجمه و تأليف. 3.معارضات با اخباريان.

2. نفوذ فقها. 4. مجادلات و ناهمسازى با صوفيان.

نكات خواندنى در اين فصل بسيارند از جمله:

1 . نقش محقق كركى در تعديل سياستهاى شاه اسماعيل بويژه در مورد قتل عام سنيان.

/122

2 . تحليل مهاجرت محقق كركى از ايران به عراق در عهد شاه اسماعيل.

نويسنده در اين تحليل اظهار مى كند كه محقق كركى شش سال در عراق زيست (پس از ترك ايران) و ظاهراً هجرت ايشان از ايران به عراق به واسطه ناهمسازى با سياست شاه اسماعيل بود.

/124

3 . درسلطنت شاه طهماسب او موكداً از محقق كركى مراجعت به ايران را مى طلبد. محقق كركى به ايران مى آيد و شاه طهماسب فرمان معروفى را صادر مى كند. نويسنده كتاب اظهار مى كند:

(اين زمان با واژگان فقهى و تأكيد تام صادر شده است. گمان ما آن است كه

محقق كركى خود آن را نگاشته است و در نتيجه گمان ديگرى را مى پروراند كه او نشر اين مكتوب را [از سوى شاه] شرط مراجعت خويش [از عراق] قرار داده بود.)

/126

4 . نويسنده كتاب از نقش علماى جبل عامل در نهضت ترجمه ميراث شيعى به زبان فارسى ياد مى كند و از اين زاويه ايشان را در انتقال دستاوردهاى فقهى و اعتقادى شيعه به زبان فارسى سهيم مى داند. از جمله شاگرد محقق كركى على بن حسين زواوى هشت اثر اعتقادى شيعه را به فارسى ترجمه مى كند. از جمله (كشف الغمه) را به ترجمه مى سپرد و اين در زمانى است كه تمامى حركتهاى فرهنگى در شهرهاى ايران با نظارت و اشراف عام محقق كركى صورت مى گرفت. يا شيخ بهائى (رساله اماميه) را كه منسوب به امام رضاست ترجمه مى كند و يا به تأليف (جامع عباسى) به زبان فارسى مشغول مى شود...

/181 ـ182.

5 ـ از مهم ترين آثار مهاجرت نفوذ فقها و بسط انديشه (ولايت فقيه) بود. به گونه اى كه حاكم صفوى خود را نائب فقيه مى شمرد.

6 . علماى جبل داراى دو شاخه اصلى بودند: شاخه فقاهتى محض و شاخه متمايل به گرايش تصوف و عرفان. در ميان گروه اخير كسانى مانند: حسين بن عبدالصمد جباعى (پدر شيخ بهائى و شاگرد شهيد ثانى) شيخ بهائى سيد محمد عيناثى (سبط شهيد ثانى) را نام مى برد.

نويسنده كتاب معتقد است: گرايش عرفانى در ميان علماى جبل عامل داراى سابقه است از جمله كسانى مانند ابن فهد حلّى كه مدتى در مناطق جبل عامل زيست و...

نويسنده در اين بخش تحليل مهم از برخورد محقق كركى دارد. به نظر وى محقق كركى تلاش داشت تا در ميدان جامعه غير از تشيع كلامى و فقهى چيزى حضور پيدا نكند. هر چند در پى گيرى اين هدف واقع بينانه و ملاحظه كارانه

حركت مى كرد زيرا دستگاه سلطنت شيعى در عهد او با فرقه صوفيه بود; امّا در مجموع اين تلاشها به آن جا رسيد كه در عصر شاه عباس قزلباشان كه گونه اى از اريستوكراسى صوفيانه را در عهد صفوى تشكيل داده بودند سركوب و رهبرانشان كشته شدند و جمعيت شان در هم ريخت.

در همين جا مناسب مى نمايد از تحليل استاد شهيد مرتضى مطهرى در دستاورد هجرت علماى جبل عامل به ايران ياد كرد:

(فقهاى جبل عامل نقش مهمى در خط مشى ايران صفويه داشته اند. چنانكه مى دانيم صفويه درويش بودند راهى كه ابتدا آنها براساس سنت خاص درويشى خود طى مى كردند اگر با روش فقهى عميق فقهاى جبل عامل تعديل نمى شد و اگر به وسيله آن فقها حوزه فقهى عميقى در ايران پايه گذارى نمى شد به چيزى منتهى مى شد نظير آنچه در علويهاى تركيه و شام هست. اين جهت تأثير زيادى داشت در اين كه اولاً روش عمومى دولت و ملت ايرانى از آن گونه انحرافات مصون بماند و ثانياً عرفان و تصوف شيعى نيز راه معتدل ترى طى كند. از اين روى فقهاى جبل عامل از قبيل محقق كركى و شيخ بهايى و ديگران با تأسيس حوزه فقهى اصفهان حق بزرگى به گردن مردم اين مرز و بوم دارند.)

آشنايى با علوم اسلامى اصول فقه فقه/87.

در پايان ضمن ارج گذارى به تلاش نويسنده كتاب بايستى يادآور شد كه نوشته ياد شده گامهاى آغازين تحقيق و تتبع در مقوله مهاجرت علماى جبل عامل به ايران عصر صفوى است. برخى از پرسشهاى مطرح در ابتداى مقال در تأليف مورد نظر پاسخى نيافته اند و برخى ديگر به اشاره و اجمال برگزار شده اند. همچنين در موارد متعدد نويسنده كتاب از بحث اصلى به دور افتاده و مباحثى استطرادتى و نسبتاً غير مرتبط با اصل بحث را عنوان كرده است. از جمله در بخشهاى: (حركة الترجمه والتأليف) (نفوذ الفقها) (الحركة الاخبارية المعارضة لنفوذ المجتهدين) و... نويسنده به مطالب كلّى عصر صفوى پرداخته است و نه برخوردهاى خاصّ

فقهاى جبل عامل.

در مجموع بايستى ارج اين گونه تحقيقات را پاس داشت و از آشنايان تاريخ و فقاهت خواست كه راه تكميل را در پژوهش پى گيرند وزواياى ناپيداى زندگانى عالمان دين را مكشوف سازند و نقش ايشان را در روند تاريخ جوامع اسلامى و شيعى باز نمايانند. عناصر مكنون در اين تاريخ پرتحول بسيارند بايستى آن را شناخت و از آن درس گرفت. هجرت علماى جبل عامل يكى از اين نمونه هاست. جمع فراوان از عالمان دين كه از اين سوى به ايران آمدند و علقه خانمان را رها كردند و با اقامت در اين مرز و بوم توانستند آثارى مبارك و ميمون بيافرينند هنوز اين آوازه در گوش و جان حوزويان زنده مى نمايد كه راه گسترش معارف دين و استوار سازى كيان ديانت و مذهب به (هجرت) و (جهاد) تلاش علمى و دفاع) وابسته است. عالمان مهاجر جبل عامل رايت اين جهاد و هجرت را در دست گرفتند و تشيع فقهى را در ايران اسلامى منتشر ساختند.

زندگانى عالمان مهاجر جبل عامل درسى براى طالبان علم است كه در ره گسترش آموزه هاى دينى و تحكيم مبانى شرعى پيش آيند واز وابستگى به (موطن) و علقه هاى شخصى فراتر آيند و نيازهار ا بجويند و در راه آن پشتكار و شكيبايى را پيش گيرند. توصيه هاى مقام معظم رهبرى در ابتداى درس خارج سال 73 در اين جهت درس آموز بودند:

(هجرت يعنى اين كه نبايد به يك مكان چسبيد. شايد امروز مصداق اين هجرت براى طلاّب علوم دينيه و فضلاى محترم كه در حوزه ها متمكن و مستقرند اين باشد كه به اكناف بلاد اسلامى هجرت كنند... بايد از تراكم جلوگيرى شود. هجرت به جاهايى كه به آنها احتياج است به شهرها و حوزه هاى بزرگ و كوچك يكى از مصاديق هجرت است. هجرت براى تبليغ به خارج از كشور و...)

مجلّه (حوزه) شماره 63 ـ 64/27.

/ 1