پيدا كرده است به حادثه اى كه براى انسان ناراحت كننده و به اصطلاح حادثه اى سو باشد
حادثه اى كه در
آن سختى و رنج و ناراحتى باشد
ديگر به حادثه خوب مصيبت گفته نمى شود . ماده " اصاب و يصيب " در مورد
خوبيها هم اطلاق مى شود ولى كلمه " مصيبت " اختصاص پيدا كرده است به حادثه هايى كه به انسان مى رسد و
رنجآور و ناراحت كننده است .ضمنا معلوم شد كه قرآن كريم در اين تعبيرى كه در باب نعمات و در باب بلايا و شدائد و سختيها و حوادثى
كه به انسان مى رسد كرده است
به اعتبار انتسابى كه به خداوند متعال دارد خداوندى كه قاهر است و هو
القاهر فوق عباده (1) و بالاى همه اشيا قرار گرفته است نه بالاى مكانى و همه چيز در تحت قدرت و
فرمان اوست هم چيزهايى كه خوشايند است حسنات و هم چيزهايى كه ناخوشايند است سيئات
همه را به اين
تعبير ذكر مى كند:آنچه از بالا به پايين فرود مىآيد .
معناى كلمه " اذن "
كلمه ديگرى كه احتياج به توضيح دارد كلمه " اذن" است . ما معمولا در فارسى به جاى كلمه " اذن " كلمه "اجازه" و يا "جواز " را به كار مى بريم كه تا اندازه زيادى با هم فرق دارند و من به خاطر ندارم كه درقرآن به جاى كلمه اذن
ماده جواز به كار رفته باشد .اذن يعنى چه ؟ريشه اين لغت را اينچنين بيان مى كنند
مى گويند اذن اعلام رخصت است . كسى مى خواهد كارى
انجام دهد و احتياج دارد كه
شخص ديگرى موافقت يا عدم مخالفت خود را اعلام كند . اين را " اذن " مى گويند .
1. انعام 18