اداره كل پشتيباني علمي، فرهنگي
تهيه و تدوين: سيد محمد امامي ميبدي تقديم به پيشگاه حضرت ولي عصر روحي له الفداء (عجل ا... تعالي فرجهالشريف) و مقام عظماي ولايت آيتالله خامنهاي (دامت ظله العالي) و شهداي گرانقدر اسلام از صدر تاكنون و پدر و مادر عزيزم و همسر همراهم. سيد محمد امامي ميبدي
مقدمه
موقعيت جغرافيايي, استراتژيكي اندونزي:
پيش از جنگ جهاني دوم اندونزي را هندشرقي هلند ميخواندند, نامي كه اربابان استعماري برآن نهاده بودند. اندونزيايها خود سرزمين خويش را يا به نام جزاير گوناگون مجمعالجزاير به ويژه جاوه و سوماترا بعضا آن را تاناه آيو(آب وخاك,وطن) يا نوسانتارا(مجمعالجزاير) ويابه نام سلسلههاي حاكم بر آن سرزمين ميخواندهاند.اصطلاح يا نام اندونزي را كه به معناي جزاير هنداست براي اولين بار قومشناسي آلماني به نام آدولفباستيان به كار برد كه از سال 1884 به بعد مورد استفاده قرار گرفتهاست. نهضت ملي اندونزي اين اصطلاح را انتخاب كرد .و به عنوان نام مملكت به كار برد, هر چند به كار بردن اين نام در زمان سلطه هلند ممنوع بود, پس از استقلال بر سراسر مجمعالجزاير اطلاق گرديد. نام اندونزي در ابتدا اصطلاحي جغرافيايي بود كه كليه جزاير واقع در بين آسيا و استراليا از جمله فيليپين را شامل ميشد. كشور اندونزي مجمعالجزايري است مشتمل بر پنج جزيره بزرگ و اصلي سوماترا(473606 كيلومترمربع) جاوه(132187 كيلومترمربع) كاليمانتان(539460كيلومترمربع) سولاوسي(189216كيلومترمربع) و ايريانجايا(4219891 كيلومترمربع) وسي گروه جزيرهاي ديگر كه روي هم بر 13667 جزيره بالغ ميشوند كه بيش از 6000 جزيره از آنها مسكوني است. اين كشور كه بزرگترين مجمعالجزاير جهان ميباشد بين دو اقيانوس هند و آرام واقع گرديده و دو قاره آسيا و اقيانوسيه را به يكديگر مرتبط ميسازد. اندونزي كه سومين كشور پرجمعيت در حال توسعه و پرجمعيتترين كشور اسلامي است فقط با دو كشور گينه نو پاپوآ از طريق ايريان جايا و با مالزي از طريق ايالات صباح و ساراواك همسايه بوده و مرز خشكي دارد. اندونزي از شرق به غرب بيش از 5 هزار كيلومتر و از شمال به جنوب بيش از 2 هزار كيلومتر فاصله دارد. اين كشور داراي 54716 خطوط ساحلي بوده و همسايههاي آبي اين كشور عبارتند از سنگاپور در شمال غرب، فيليپين در شمال شرق، برونئي در شمال و استراليا در جنوب شرقي. مساحت كل آب و خاك اندونزي 5193250 كيلو مترمربع و مساحت خاك آن 2027087 كيلومترمربع ميباشد. موقعيت اندونزي در دو طرف خط استوا و وجود اقيانوسها و درياهاي گوناگون در اطراف آن موجب گرمي و رطوبت بالا و ريزش باران بسيار در اين كشور گرديده و جزاير آن از جنگلهاي انبوه استوايي پوشيده شده است. بيشتر جزاير اندونزي آتشفشاني است و دهها كوه فعال آتشفشان اين جزاير وجود دارد. اندونزي مانند پلي است بين دو قاره آسيا و اقيانوسيه و همچنين به خاطر دارا بودن تنگه مالاكا كه يكي از مهمترين تنگههاي جهان از لحاظ بازرگاني و نظامي شمرده ميشود از موقعيت استراتژيكي بالايي برخوردار ميباشد كه كنترل بر اين تنگه نقش تعيينكنندهاي در اوضاع منطقه دارد. اندونزي تا قبل از تقسيم تيمور شرقي به بيست و هفت ايالت تقسيم شده بود كه از نظر جغرافيايي به چهار گروه تقسيم ميشود: جزاير بزرگتر سوندا كه شامل سوماترا، جاوه، كاليمانتان و سولاوسي است. جزاير كوچكتر سوندا كه از بالي تا تيمور شرقي ادامه دارد. مالوكو كه شامل همه جزاير بين ايريان جايا و سولاوسي ميشود. ايريان جايا كه شامل يك گروه جزاير مجزاي ديگر است.اديان و مذاهب
هندوئيسم
در حدود قرن دوم ميلادي مراودات فراوان بين تجار هندي و مردم اندونزي باعث ترويج فرهنگ و اديان هندي در اين كشور شد. كهنترين آثار هنري هندو به قرن سوم ميلادي تعلق دارد، از سنگ نبشتههايي كه يافت شده است ميتوان نتيجهگيري كرد كه در حدود سال 400 ميلادي مملكتي اندونزيايي كه تقريباً جذب فرهنگ هندو گشته بود در بورنئوي شرقي وجود داشته است. مهاجرت فراوان هنديها به اين سرزمين و آشكار شدن وضعيت برتر امرا و فرمانروايان هندي موجب بيداري شوق اقتباس و تقليد در بين همتايان اندونزيايي آنان شد. از نظر اندونزيايها رهبري نوع بشر و قدرت سحر و افسون با يكديگر بستگي نزديك داشتند چنانچه دستيابي به وضعيت برتر پادشاهان هند مد نظر قرارداشت اينان بايد به دانش مقدسي دسترسي پيدا ميكردند كه سبب قدرت و عظمت پادشاهان ياد شده گرديده بود از اينرو آنان از بازرگانان هندي خواستند نه تنها كالاهاي مادي بلكه در وهله اول رهبران روحاني را نزدشان بياورند در نتيجه برهمنها با امرا و حكام محلي و منطقهاي واقع در سواحل آسياي جنوب شرقي ديدار كردند و بدين ترتيب دنياي كهن اندونزيايي به دست گروه كوچكي از برهمنان و برخي از بازرگانان به زير سلطه فرهنگي هند درآمد.بودائيسم
اين مذهب نيز همانند هندوئيسم از قرن دوم ميلادي وارد اندونزي گرديد و با فعاليت ميسيونرهاي بودائي هر دو مذهب آيين بودائي يعني هينايانا و ماهايانا در اين كشور رواج يافت و نفوذ بودائيها در سوماترا بيشتر از ديگر نقاط اندونزي بود سپس مراكزي براي آموزش تعاليم بودا در اندونزي تأسيس شد كه باعث رشد هنر و فرهنگ اين مذهب گرديد به نحوي كه بزرگترين معبد بودائي جهان موسوم به بوروبودور در جاوه مركزي واقع در نزديكي شهر كنوني جوك جاكارتا بنا گرديد.اسلام
در تاريخ ورود اسلام به اندونزي اختلاف است، عدهاي تاريخ ظهور اسلام را در اين سرزمين سال 494 هجري قمري مطابق با 1100 ميلادي ميدانند و دليلشان سنگ قبري است كه در جاوه بدست آمده كه روي آن فاطمه بنت ميمون فوت 1082 ميلادي نوشته شده است. برخي تاريخ ورود اسلام را سال ششم هجري ميدانند اما آنچه مورد اتفاق است ترويج وسيع اسلام از قرون ششم و هفتم هجري است. در اوائل قرن سيزدهم ميلادي گروهي از مسلمانان گجرات وارد شماليترين نقطه جزيزه سوماترا يعني پاساي و پرلاك شدند و اولين شهرهايي كه اسلام در آنجا رونق يافت همين دو شهر بود و يكي از قديميترين كتيبههاي اسلامي در سوماترا سنگ قبري است به تاريخ 1297 ميلادي مربوط به سلطان ملك صالح اولين فرمانرواي مسلمان آنجا و اين سنگ كه از گجرات وارد شده و مشابهتهاي مذهبي مسلمانان هند و اندونزي تأييد اين ميباشد كه اسلام از هند وارد اندونزي شده است. يكي از علل گسترش اسلام در اندونزي ورود پرتقاليها به اين كشور و تصرف مالاكا بود، توضيح اينكه چون پرتقاليها از يك طرف بازرگانان مسلمان مستقر در اندونزي را رقيب خود ميدانستند و از طرف ديگر چون هنوز تفكرات تضاد بين مسيحيان و مسلمانان كه منجر به جنگهاي صليبي شده بود بر پرتقاليها حاكم بود سبب گرديد كه مسلمانان در محدوديتهاي مختلف قرار گيرند و علت مهاجرت آنان به نقاطي كه در تصرف پرتقاليها نبود بشود و همين امر سبب گسترش اسلام بخصوص در نقاطي كه كمتر تحت تاثير فرهنگ هندئيسم قرار گرفته بود شد. از جمله بازرگاناني كه به اندونزي رفت و آمد داشتند ايرانياني بودند كه مذهب تشيع داشتند و به وسيله آنها مذهب تشيع در بين مردم اين سرزمين رواج يافت اما مسافرت مسلمانان اندونزي به عربستان و تبليغات وسيع مبلغين عربستاني موجب آن شد كه از تعداد شيعيان كاسته شود اما هنوز شبه برخي از آداب و رسوم تشيع در بعضي از شهرهاي اندونزي بخصوص شهرهاي جزيره سوماترا مشاهده ميشود مثلاً به مناسبت تاسوعا و عاشورا و به ياد سالار شهيدان تابوتي را با آداب خاصي حمل ميكنند و دو نوع شير برنج به رنگهاي سفيد و قرمز طبخ ميكنند كه شير برنج سفيد به نام امام حسن مجتبي عليهالسلام و شير برنج قرمز به نام امام حسين عليهالسلام تهيه ميشود. در حال حاضر حدود 90 درصد جمعيت اندونزي مسلمان و اكثراً شافعيمذهب ميباشند.مسيحيت
ورود مسيحيت به اندونزي تقريباً بيست و پنج سال بعد از ورود اسلام گزارش شده است. گسترش اين دين بخصوص در جزاير ملوك از زمان ورود پرتغاليها به اندونزي مشاهده ميشود و هلنديها هم براي مقابله با مسلمانان در ترويج مسيحيت فعاليت فراواني نمودند. در حال حاضر هم تبليغات گستردهاي كه با حمايتهاي مالي همراه است جهت ترويج مسيحيت در اندونزي انجام ميپذيرد بطوريكه در نقاط محروم اندونزي مروجين اين دين يكسري امكانات رفاهي و آموزشي براي مردم تهيه ميبينند كه بدينوسيله باعث گسترش مسيحيت بشوند و در زمان سوهارتو دولت هم كه نميخواست مسلمانان فعاليتهاي سياسي داشته باشند و محدوديتهاي مختلفي براي آنان ايجاد ميكرد حمايتهاي گوناگوني براي رشد مسيحيت انجام ميداد. مسيحيان اكنون حدود 8 درصد جمعيت اندونزي را تشكيل ميدهند.جغرافياي انساني
كشور اندونزي از لحاظ جمعيت در جهان در رتبه چهارم قرار دارد و در بين كشورهاي مسلمان پرجمعيتترين كشور محسوب ميشود. طبق آخرين آمار جمعيت اندونزي بالغ بر 210 ميليون نفر ميباشد كه حدود 90 درصد آن مسلمان هستند، به همين علت آمار حجاج اندونزي بالنسبه به ديگر كشورهاي مسلمان بيشتر ميباشند و سالانه حدود 200 هزار نفر زائر جهت حج عازم عربستان ميشوند. نژاد مردمان اندونزي تركيبي از مردم بومي مهاجران آسيايي شبهمغولي و به ميزان كمي هندي عرب و اروپايي (پرتقالي و هلندي ) است به طوري كه 336 گروه نژادي بواسطه يك زبان مختلط مشترك و ازدواجهاي آزادانه بين گروهي ارتباط پيدا كردهاند كه در اين گوناگوني داراي وحدت و يگانگي ميباشند و همانطور كه خود مردم اندونزيايي ميگويند« همه و يك,اتحاد در تنوع» بزرگترين گروه نژادي خارجي چينيها ميباشند كه حدود 5 درصد از كل جمعيت اندونزي را تشكيل ميدهند ولي همين گروه بيش از 75 درصد سرمايه بخش خصوصي را دارا ميباشند. در بين جزايرمهم اندونزي جزيره جاوه با وجود آنكه حدود 7 درصد از كل خاك اين كشور را تشكيل ميدهد به تنهايي حدود 60 درصد از كل جمعيت را در خود جاي داده است. مردم اين كشور به حدود 200 زبان محلي كه داراي بيش از 380 لهجه ميباشند تكلم ميكنند. حزب ملي اندونزي كه در ژوئيه 1927 بوسيله سوكارنو و ساير رهبران مردمي بنيانگذاري شده بود زبان اندونزيايي را كه از لهجههاي زبان ملايو است را در سال 1928 به عنوان زبان رسمي كشور انتخاب كرده و به صورت زبان همگاني در بين مردمان و جزاير مختلف اندونزي رواج داد، اين زبان ابتداء در جزاير ريائو واقع در بين سوماترا و شبه جزيزه مالايا رواج داشت.بخش اول
فصل اول استقلال اندونزي
اندونزي در ابتدا بخاطر مطامع بازرگاني و سپس بخاطر موقعيت استراتژيك خود همواره مورد توجه قدرتهاي استكباري واقع شده است. پرتغاليها به دنبال تجارت اويه و به دستآوردن منابع تهيه و صدور آن پس از فتح گوا در هند و تصرف مملكت اسلامي مالاكا در شبهجزيره مالايا در سال 1511 ميلادي به اندونزي رسيدند و چون نتوانستند در جاوه و سوماترا جاي پايي پيدا كنند جزاير ملوك يا جزاير ادويه را تصرف ميكردند. تسلط پرتقاليها بر اندونزي در قرون بعد به موازات ورود استعمارگران اسپانيايي، هلندي، انگليسي و ژاپني به استثناي تيمور شرقي كمرنگ شده و پرتقال تا شهريور 1354 بر تيمور حكومت ميكرد كه به علت مبارزات فراوان مردم منطقه از تيمور خارج گرديد سپس به علت درخواست برخي از احزاب تيمور اين منطقه در 16 تيرماه 1355 به عنوان بيست و هفتمين ايالت به اندونزي ملحق شد. پس از پرتقاليها اسپانياييها و سپس هلنديها به اين جزاير چشم دوختهاند. هلنديها به دنبال تجارت ادويه در سال 1602 ميلادي به اندونزي رسيده و اقدام به تأسيس تشكيلات تجاري كمپاني هند شرقي هلند نمودند و كشتيهاي نظامي هلند هم جهت حفاظت از ناوگان بازرگاني آن كشور وارد منطقه گرديدند. با ورود هلنديها به تدريج ساير رقبا از ميدان بيرون رانده شدند. هلنديها پس از متصرفشدن سراسر اين جزاير مدت سه قرن بر آن حكمراني كردند، فقط در طي سالهاي 1816 1811 چون هلند به تصرف نيروهاي ناپلئون درآمده بود كشور انگلستان توانست بر اندونزي استيلا يابداما پس از شكست ناپلئون و خاتمه اشغال هلند توسط فرانسه مجدداً حاكميت هلنديها بر اين مجمعالجزاير برقرار شد. با بروز جنگ جهاني دوم ژاپنيها توانستند در سال 1943 بيشتر مناطق شرق و جنوب شرق آسيا از جمله اندونزي را به تصرف درآورند اما با شكست و تسليم ژاپن در 14 اوت 1945 مردم اندونزي فرصتي براي اعلام استقلال پيدا كردند و رهبران ملي اين كشور سوكارنو و هتا در 17 اوت 1945 استقلال اين كشور را اعلام كردند كه با مخالفت هلنديها روبرو شد و در نتيجه درگيريهاي متعددي بين نيروهاي هلندي و نيروهاي مردمي رويداد كه سرانجام هلنديها در اثر فشارهاي جهاني و مبارزات پيگير مردم حاكميت يك اندونزي آزاد را در 27 دستامبر 1949 پذيرفت.فصل دوم: ظهور و سقوط سوكارنو و روي كار آمدن سوهارتو
بعد از پذيرفتن استقلال، سوكارنو به عنوان رياست جمهوري اندونزي برگزيده شد، وي يكي از فعالين نهضت جهت استقلال اندونزي و رهبر حزب ناسيونال اندونزي و جزء ناسيوناليستهاي بيتفاوت به مذهب بود كه دين را از سياست جدا ميدانست او تركيهاي را كه كمال اتاترك ساخته بود به عنوان الگو معرفي ميكرد و به اين گفته آتاترك استناد ميكرد كه تركيه اسلام را از قيد سياست آزاد كرد تا اسلام بتواند قدرتمند شود و تركيه نيز از قيد اسلام آزاد شده است تا سياست بتواند قدرت پيدا كند. سوكارنو دموكراسي و نظام پارلماني غربي را تاييد ميكرد، وي دمكراسي را بعنوان هدف طبيعي تلاش اندونزي براي استقلال ذكر ميكرد. سوكارنو در مدت رياست جمهوري با مشكلات متعددي روبرو بود از جمله اختلافات مرزي با مالزي كه منجر به جنگ با مالزي گرديد و همچنين شورشهاي مختلفي كه در سلبس شمالي و سوماتراي غربي واقع شد. به اعتقاد وي بهترين راه حل براي رفع اختلافها و تضادهاي موجود در جامعه دموكراسي نوين بود كه او آن را به عنوان اصل واقعي حكومت اسلامي و به عنوان ايدئولوژي نوين تلقي ميكرد. وي معتقد بود در كشوري مثل اندونزي فقط براي سياست دو راه چاره باقي است: وحدت دين و سياست اما بدون دموكراسي يا دموكراسي اما همراه با سياست بدون مذهب، بخاطر همين اعتقادات بود كه او در سال 1957 ميلادي دموكراسي هدايت يافته را رسماً اعلام كرد اين دموكراسي خواهان يك كابينه همكاري متقابل بود كه در آن نمايندگان كليه احزاب لازم بود در يك شوراي ملي شركت كنند كه بايد از نمايندگان كارگران، كشاورزان روشنفكران، پيشهوران، پروتستانها، كاتوليكها، محققان، زنان و به اصطلاح نسل 45 (يعني گروهي كه در سال 1945 انقلاب را عليه هلند آغاز كردند) علاوه بر پارلمان معمولي تشكيل ميشد. يكي از مشكلات سوكارنو فعاليت حزب كمونيسم اندونزي بود، اين حزب عليه دولت فعاليتهاي فراواني داشت كه در نهايت منجر به كودتاي آنان در 30 سپتامبر 1965 شد اما اين كودتا توسط سوهارتو كه فرمانده نيروهاي استراتژيك بود سركوب گرديد. سوهارتو بعد از سركوبي كودتا حزب كمونيست را منحل نمود و خود يك كابينه جديد تشكيل داد ولي به خاطر اختلافاتي كه با سوكارنو داشت و سوكارنو از برنامههاي كابينه حمايت نميكرد مجمع مشورتي مردم سوكارنو را از مقام رياست جمهوري بركنار و سوهارتو را به عنوان كفيل رياست جمهوري انتخاب نمود. سوهارتو در سال 1967 به عنوان رئيسجمهور انتخاب و دولت نظم نوين وي آغاز به كار كرد. دولت وي طبق قانوني در همين سال براي ساده كردن سيستم سياسي كشور خطمشيهايي را تعيين كرد كه: جهت به حداقل رساندن درگيريهاي عقدتي ميان سازمانهاي سياسي، تمام اين سازمانها بايد از پانچاسيلا ( اعتقاد به خداي واحد ـ انسانيت ـ وحدت اندونزي ـ دموكراسي ـ عدالت اجتماعي ) را به عنوان اصل اساسي خود بپذيرند. جهت ساده كردن نظم سياسي بخصوص به منظور انتخاب سازمان سياسي توسط مردم در انتخابات عمومي تعداد سازمانها و احزاب از طريق ادغام با يكديگر كاهش يابند. به دليل تاثيرات منفي فعاليتهاي سياسي بر روستاها و حيات اجتماعي اقتصادي روستانشينان، روستاها بايد از فعاليتهاي بدور باشند.با توجه به اين مطالب احزاب متعدد اندونزي به سه حزب تقليل يافتند: الف ـ حزب گلكار كه اتحاديه گروههاي نماينده كشاورزان، جوانان، سربازان، تعاونيها و بازرگانان بوده كه بيشترين قدرت را در زمان سوهارتو به دست داشت. ب ـ حزب متحد توسعه كه از بهم پيوستن چهار حزب نهضتالعلما، حزب مسلمين اندونزي، حزب اسلامي شركت اندونزي و حزب اسلامي پرتي تشكيل شده بود.ج ـ حزب دمكراتيك اندونزي كه در اثر ادغام احزاب سياسي مليگرايان، مسيحيان، كاتوليك، حاميان استقلال و مردم تشكيل شده بود.