كاربرد حربه‌انگارانه‌ واژگان‌ - آسیب‌ شناسی ادبیات اجتماعی معاصر با درنگی در باب خشونت و مدارا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آسیب‌ شناسی ادبیات اجتماعی معاصر با درنگی در باب خشونت و مدارا - نسخه متنی

علی ‌اکبر رشاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كاربرد حربه‌انگارانه‌ واژگان‌

براى اين‌ كه‌ حداقل‌ به‌ سه‌ نوع‌ آفت‌ اشاره‌ شده‌ باشد، مورد ديگري‌را هم‌ مطرح‌ مىكنم‌؛ يكي‌ديگر از آفات‌، «سياست‌زدگي‌اصطلاحات‌»، و به‌ تعبير دقيق‌تر «كاربرد حربه‌ انگارانه‌ واژگان‌» درمحاورات‌ اجتماعى سياسى است‌.

كاربرد حربه‌وار و تبليغاتى واژگان‌، له‌ يا عليه‌ شخصيت‌ ياجمعيتي‌، امروز از جمله‌ آفات‌ رايج‌ است‌. نسبت‌ «چپ‌» و «راست‌»دادن‌ دو رقيب‌ سياسى درون‌ انقلاب‌ به‌ همديگر نيز در اوائل‌ انقلاب‌، شايد از همين‌ قبيل‌ بوده‌ است‌! يعنى راستي‌ها به‌ انگيزه‌ تخطئه‌ جريان‌موسوم‌ به‌ چپ‌ آنها را ماركسيست‌ گونه‌ خواندند و چپي‌ها نيز جريان‌موسوم‌ به‌ راست‌ را به‌ انگيزه‌ تخريب‌، بورژوا گونه‌ ناميدند! و چه‌ بسا ازهمين‌ قبيل‌ باشد، اطلاق‌ «محافظه‌ كار» و «اصلاح‌ طلب‌»، «تكثرگرا» و«انحصار طلب‌»، «ليبرال‌» و «خشونت‌ طلب‌» و امثال‌ اينها. امروز البته‌ ممكن‌ است‌، اطلاق‌ برخى از اين‌ عناوين‌ به‌ برخى از مصاديق‌ خارجي‌صادق‌ هم‌ باشد، امّا اكثراً از سر افتراء يا تبليغات‌، اين‌ اصطلاحات‌ به‌اين‌ و آن‌ بسته‌ مىشود! اصلا توجه‌ داريم‌ كه‌ ليبراليسم‌ چه‌ مباني‌اي‌دارد و برخى شخصيت‌ها و جمعيت‌ها واقعاً به‌ مبانى فلسفي‌معرفت‌ شناختى ليبراليسم‌ باور دارد؟ هرگز چنين‌ نيست‌؛ ليبراليسم‌ بامسلمانى نمىسازد، ليبراليسم‌ مىگويد هر آنچه‌ كه‌ اكثريت‌ بخواهند، ولونقض‌ صريح‌ احكام‌ قطعى الهى باشد، حق‌ يا مجاز است‌ و بايد محقق‌ شود!

گهگاه‌ گفته‌ مىشود: در غرب‌، «دين‌» در مقابل‌ «آزادى» ايستاد، شكست‌ خورد، در شرق‌ (مشرق‌ غرب‌) هم‌، «عدالت‌» در مقابل‌ آزادي‌ايستاد شكست‌ خورد! اين‌ حرف‌ سخنى بسيار نسنجيده‌ و عاميانه‌اي‌است‌! كدام‌ دين‌؟ كدام‌ عدالت‌؟ كدام‌ آزادي‌؟ مسيحيت‌ محرَّف‌، دين‌است‌ و قابل‌ قياس‌ با اسلام‌؟ و ماركسيسم‌ عدالت‌طلبى است‌؟ وليبراليسم‌ حقيقتاً «آزادى خواهى» است‌؟ آيا اصولاً مصداق‌ ايراني‌دين‌ كه‌ اسلام‌ است‌، مىتواند با آزادى به‌ مفهوم‌ حقيقى آن‌، در تقابل‌باشد؟ يا اگر منظور از آزادى اباحي‌گرى باشد ـ به‌ بهانه‌ خطر شكست‌ ـبايد اسلام‌ را تسليم‌ آن‌ كرد؟ !

از آن‌ جمله‌ است‌، اصطلاح‌ «پلوراليسم‌» كه‌ نوعاً برخى آن‌ را به‌جاى تولرانس‌ و بردبارى به‌ كار مىبرند! درحالي‌كه‌ پلوراليسم‌ معنا ومبناى خاصى دارد، اگر كسى پلورال‌ باشد، اصالت‌ را با تكثر مىداند ومىگويد: در عين‌ متناقض‌ بودن‌ عقايدش‌ با تو، هر چه‌ مىگويى حق‌است‌ و حق‌دارى و من‌ هم‌ هرچه‌ مىگويم‌ حق‌ است‌ و حق‌ دارم‌!

اين‌ نگرش‌ متناقض‌ نما و خودشكن‌ است‌، هيچ‌ عاقلى حقيقتاً چنين‌حرفى را نمىزندتا چه‌ رسد به‌ يك‌ مسلمان‌! البته‌ در عالم‌ شعار ونوشتار ممكن‌ است‌، چنين‌ ادعاها مطرح‌ شود، ولى در مقام‌ مواجهه‌ باحقيقت‌ مطلب‌، هرگز! به‌ نظر من‌ هيچ‌ كس‌ واقعاً نمىتواند پلورال‌ باشد.

حتى اگر با نظريه‌پردازان‌ پلوراليسم‌، مثلا جان‌ هيك‌ اِمريكايى (كه‌ نظريه‌ او، مدل‌ پلوراليسم‌ دينى مورد تبليغ‌ در ايران‌ به‌ حساب‌مىآيد و مروجان‌ وطنى تكثرگرايى اين‌ ايده‌ را از او الهام‌ و الگوگرفته‌اند) پرسش‌ و چالش‌ كنيد، خواهيد ديد، حقيقتاً پلورال‌ نيستند وبه‌ لوازم‌ عقلى آن‌، تن‌ در نمىدهند؛ دليلش‌ هم‌ اين‌ است‌ كه‌ با تعصب‌ وتصلب‌ تمام‌ از مواضع‌ و عقايد خود، دفاع‌ مىكنند! چرا دفاع‌ مىكند؟ چرا با مخالفين‌ عقايد خود (از جمله‌ عقيده‌ پلوراليسم‌) مناظره‌ مىكندو مخالفت‌ مىورزد؟ اصولا به‌ محض‌ اين‌ كه‌ شما از پلوراليسم‌ دفاع‌مىكنيد، پلوراليسم‌ بدل‌ مىشود، به‌ يك‌ مشرب‌ در كنار ديگرمشرب‌ها و وقتى به‌ رد و قبول‌ مشرب‌هاى رقيب‌ دست‌ مىيازيد، عملاًاصالت‌ تكثر را نقض‌ مىكنيد؟ (بگذريم‌ و به‌ هرحال‌)، برخى اين‌ اصطلاح‌را به‌ كار مىبرند، امّا به‌ مبانى و لوازم‌ و معناى دقيق‌ آن‌، توجه‌ ندارند واحياناً به‌ معناى تساهل‌ و تحمل‌ عملى عقايد مخالف‌ استعمال‌ مىكنند.

/ 10