بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سر آغاز





  • به نام خدايى كه جان آفريد
    خداوند بخشنده ى دستگير
    عزيزى كه هر كز درش سر بتافت
    سر پادشاهان گردن فراز
    نه گردن كشان را بگيرد بفور
    وگر خشم گيرد به كردار زشت
    دو كونش يكى قطره در بحر علم
    اگر با پدر جنگ جويد كسى
    وگر خويش راضى نباشد ز خويش
    وگر بنده چابك نيايد به كار
    وگر بر رفيقان نباشى شفيق
    وگر ترك خدمت كند لشكرى
    وليكن خداوند بالا و پست
    اديم زمين، سفره ى عام اوست
    وگر بر جفا پيشه بشتافتى
    بري، ذاتش از تهمت ضد و جنس
    پرستار امرش همه چيز و كس
    چنان پهن خوان كرم گسترد
    مر او را رسد كبريا و منى يكى را به سر برنهد تاج بخت
    يكى را به سر برنهد تاج بخت



  • سخن گفتن اندر زبان آفريد
    كريم خطا بخش پوزش پذير
    به هر در كه شد هيچ عزت نيافت
    به درگاه او بر زمين نياز
    نه عذرآوران را براند بجور
    چو بازآمدى ماجرا در نوشت
    گنه بيند و پرده پوشد بحلم
    پدر بى گمان خشم گيرد بسى
    چو بيگانگانش براند ز پيش
    عزيزش ندارد خداوندگار
    بفرسنگ بگريزد از تو رفيق
    شود شاه لشكركش از وى برى
    به عصيان در زرق بر كس نبست
    چه دشمن بر اين خوان يغما، چه دوست
    كه از دست قهرش امان يافتي؟
    غني، ملكش از طاعت جن و انس
    بنى آدم و مرغ و مور و مگس
    كه سيمرغ در قاف قسمت خورد
    كه ملكش قديم است و ذاتش غنى يكى را به خاك اندر آرد ز تخت
    يكى را به خاك اندر آرد ز تخت


/ 272