بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و استمداد از ساحت حق و استقامت و ثبات در كار. در بعضى روايات صبر روزه معنى شده است در تفسير عياشى از ابا عبد اللّه عليه السّلام نقل كرده «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» فرمود:صبر روزه است. و از ابى الحسن عليه السّلام نقل كرده «الصّبر الصّوم. اذا نزلت بالرّجل الشّدة او النّازلة فليصم» قال:اللّه يقول «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ الصّبر الصّوم».بنظر ميايد: منظور از روايت بيان مصداق باشد نه انحصار و اللّه العالم.«فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» بقره:175. راغب از ابو عبيده نقل كرده:صبر در آيه بمعنى جرئت است و آن لغتى است در صبر. در مجمع فرموده:آن عقيده حسن و قتاده است و على بن ابراهيم آنرا از حضرت صادق عليه السّلام نقل كرده.«وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا» طور: 48. راغب آنرا انتظار معنى كرده. يعنى منتظر حكم خدا باش كه بر له تو و عليه كفّار حكم كند. در وجه آن گفته: چون انتظار از صبر منفك نيست بلكه آن نوعى صبر است.
اصبع:
انگشت. جمع آن اصابع است. «يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ» بقره: 19. ايضا «جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ» نوح: 7. اصابع فقط دو بار در قرآن آمده و مفرد آن در كلام اللّه بكار نرفته است. در اقرب گويد: اين كلمه مؤنّث است. گاهى نيز مذكر آمده گاهى آن بمعنى اثر ميايد «فلان من اللّه اصبع حسنة» فلان اثر نعمت خوب خداست.
صبغ:
بفتح اول رنگ كردن و بكسر آن بمعنى رنگ شده است (مصبوغ) ولى اقرب هر دو را مصدر گفته است «صبغ الثوب ... صبغا:لونه».«صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ» بقره: 138. صبغه دلالت بر نوع دارد بنظرم آن مفعول فعل محذوف است مثل «اعنى و الزموا» اين آيه بيان آيه 136 است در آيه 135 از اهل كتاب نقل شده كه ميگفتند