آيا در ميان اهل علمي كه خود را متصف به دانشگاه امام صادق ـ عليه اسلام مي دانند، راهي به آساني متصوفه وجود دارد كه فراگير باشد؟ - آيا در ميان اهل علمي كه خود را متصف به دانشگاه امام صادق عليه السلام مي دانند، راهي به آساني متصوفه وجود دارد كه فراگير باشد؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آيا در ميان اهل علمي كه خود را متصف به دانشگاه امام صادق عليه السلام مي دانند، راهي به آساني متصوفه وجود دارد كه فراگير باشد؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا در ميان اهل علمي كه خود را متصف به دانشگاه امام صادق ـ عليه اسلام مي دانند، راهي به آساني متصوفه وجود دارد كه فراگير باشد؟

پاسخ

براي رسيدن به خداوند راهي ساده تر از انجام واجبات و ترك محرمات و توجه به نوافل به ويژه نماز شب، وجود ندارد. منتهي آنچه كه مايه امتياز يك عارف رباني از ديگران است، كيفيت عبادت اوست كه با مراقبه و تفكر، به تدريج بهبود يافته است. به طور مثال اگر ما روح خود را طبق دستورالعمل هايي كه امام خميني(ره) در كتاب آداب الصلاة آورده اند چنان پرورش دهيم كه به هنگام نماز داراي حضور قلب و خشوع باشيم، به تدريج آثار نماز بصورت روياهاي صادقه و حتي استجابت دعا آشكار خواهد شد. در اين كه معنويت در اسلام از جايگاه والايي برخوردار است ترديدي نيست ولي بايد توجه داشت كه طريقة رسيدن به مقامات معنوي بايد مورد تأييد شرع باشد و به هر وسيله اي نمي توان به توحيد ناب و مقام يقين كه مورد نظر ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ بوده است دست يافت.

در اسلام صرف داشتن مكاشفه و قدرت خرق عادات امتيازي محسوب نمي شود، همچنانكه مرتاضان و تاركان دنيا مطرود اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بودند. مثلاً جوكيان هندي كه با خوردن برخي غذاهاي ناپاك و انجام برخي معاصي به بعضي كارهاي غير عادي موفق مي شوند، مورد تأييد شرع نبوده و نيستند. آنچه كه مورد نظر شرع اسلام است عمل به تكليف است كه از كتاب و سنت به وسيلة عالمان عادل استخراج مي شود. در زندگي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه خداوند به عنوان الگو براي مسلمانان معرفي فرموده است، از بدعت هاي صوفيه مانند سماع، آلات موسيقي، گوشه نشيني و امثال آنها، چيزي مشاهده نمي كنيم و در مقابل، دستوراتي براي مقابله با اين اعمال وارد شده مطالعات تاريخي اديان، ريشة اين بدعت ها را در عرفان گنوسي و مسيحي يافته است. كساني كه از بدعت هاي صوفيانه پيروي نمايند، اگر چه لاجرم به حال و لذتي دست خواهند يافت ولي مشخص نيست كه با اين روش از زمرة رستگاران باشند.

زيرا چنين نيست كه هر كسي شيوه اي در رياضت و خلسه پيدا كرد و از خود بيخود شد، لاجرم به عشق الهي رسيده باشد. و مطمئناً اگر ابزارهاي رسيدن به مقامات باطني مورد تأييد شرع نباشد، نتيجه مطلوب يعني يقين و توحيد نيز به دست نخواهد آمد و مرتاض در كشف روحي متوقف شده و به كشف غيبي و توحيد ناب نائل نخواهد شد. بسياري از متصوفه از معلومات اندكي برخوردار بوده و اغراض دنيوي دارند و به فرموده صدرالمتالهين شيرازي(ره) «كساني كه در اين زمانه خويشتن را به مقام مرشديت و خلافت منصوب نموده اند، احمق هايي نا آشنا به روش هاي معرفت و رستگاري و استكمال نفس مي باشند.»

در پايان به طور خلاصه به ذكر شيوة دو عارف معاصر شيعي يعني امام خميني و علامه طباطبايي در تزكية نفس مي پردازيم و تفصيل آن را به مطالعة كتابهايي كه در اين زمينه ذكر خواهد شد ارجاع مي دهيم. كتاب چهل حديث امام خميني(ره) كتابي عملي براي مشتاقان سير و سلوك است.

در اين كتاب شگفت، امام راحل، ابتدا مختصري از لوازم سير و سلوك يعني تفكر، عزم، مراقبه و محاسبه و مانند آن را توضيح مي دهند و سپس به بررسي رذايل اخلاقي مانند عجب و ريا و تكبر و راه علاج آنها مي پردازند و پس از آن فضايل اخلاقي را تبيين مي كنند و سرانجام سالك را در مباحث معرفت اسماء حق، صفات حق، معرفت الله و توحيد غرقه مي سازند. اين مباحث در عين دارا بودن حيثيت علمي والا، نظر به جنبة عملي موضوعات دارند و كسي كه مشتاق سير الي الله باشد، با تدبر و تعمق منظور نويسنده را متوجه خواهد شد. امام خميني(ره) دربارة كليد اصلي ارتباط عبد و معبود يعني نماز، دست به تاليف در كتاب جداگانه زده اند كه اين عمل حكايت از جايگاه رفيع نماز در عرفان عملي دارد اگر سالك دستور العملهاي اين كتاب را به كار بندد به اين حقيقت مي رسد كه «نماز عبادتي است كه دست عبد را در دست معبود مي گذارد».

طريقة ديگري كه در اينجا قابل ذكر است شيوة مرحوم علامه طباطبايي است كه بازتاب آن در سه جلد كتاب مقالات به قلم استاد محمد شجاعي به نگارش درآمده است. در جلد اول به بيان نظري تزكيه و خودسازي پرداخته است و در دو جلد ديگر كتاب مقالات، بيان شيريني از تزكية عملي دارند. آنچه در مجموع اين كتابها آمده است برگرفته از آيات و روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ است و ذره اي از آن تخلف نمي كند. استاد اخلاق و سير و سلوك در دانشگاه امام صادق ـ عليه السلام ـ خود بايد ابتدا مجتهد باشد و توان استنباط حكم شرعي و بررسي روايات را داشته باشد تا بتواند با بررسي روايات اخلاقي با اطمينان خاطر آن را به شاگردان توصيه كند. در حوزه هاي علميه، پيوسته اساتيد اخلاق و عرفان به تربيت نفوس مستعده اشتغال داشته و دارند ولي از آنجا كه صداقت شاگرد از اصرار او بر استفاده از استاد مشخص مي شود، شايد در ابتدا روي خوش به طالب سلوك نشان ندهد. روشن است كه ميان شاگرد و استاد فرق بسيار است. چو يار ناز نمايد...

امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: خجسته باد بر بنده اي كه با نفس و هوسهاي آن پيكاري مداوم كند. هر كه سپاه هوي و هوس را شكست دهد، به مقام رضاي الهي قدم گذارد، آن كه به عبوديت، دل شكستگي و خضوع و فروتني بر بساط حق كمر به خدمت او بندد و از اين راه خود و عقلش را بر نفس وادارنده به بدي سيطره بخشد، قهراً به پيروزي بسيار بزرگي رسد. هيچ حجابي تاريكتر و وحشتناكتر بين بنده و پروردگارش از نفس آدمي و خواستهاي او نيست. بهترين وسيله براي كشتن نفس اظهار نياز به درگاه بي نياز، خشوع دل و گرسنگي، روزه و تشنگي در روز و بيداري و تهجد در شب مي باشد. چنين فردي اگر در همين حال بميرد. مقام والاي شهيدان را دارد و اگر زنده ماند در اين راه استقامت ورزيده و بر اين نمط و شيوه زيست، فرجام او «رضوان اكبر الهي» است همان گونه كه خداي عزوجل فرمود: «كسي كه مجاهده كند در راه ما ، هر آينه هدايت مي كنيم او را به راههاي خود و همانا خداوند با نيكوكاران است.»

در پايان اين نكته قابل توجه است كه از كجا معلوم كه راه متصوفه به آساني انسان را به كمال رسانده و نجات و رستگاري ابدي را نصيب او مي كند. بلكه با ابهامي كه درين عرصه مشاهده مي شود و نيز به علت غير مشروع بودن اكثر برنامه هاي سير و سلوكي صوفيان، چه بسا احتمال دارد كه هواهاي نفساني انسان را به سوي اين فرقه ها و برنامه هاي سرّي آنان مي كشاند چه اينكه تمايل به سوي تكاليف الهي و مجالس ديني و انجام وظيفه شرعي بر اكثر انسان ها سخت مي نمايد چنانچه قرآن مي فرمايد: «و انها لكبيره الا علي الخاشعين»[1] در حاليكه تمايل به مجالس خلاف شرع و لهو و لعب جاذبيت شيريني داشته و باعث مي شود كه انسان هيچ نوع سنگيني و خستگي را از انجام و شركت در اين نوع برنامه ها احساس نكند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. جستجو در عرفان اسلامي، داوود الهامي، ص 80.

2. سير تصوف، نورالدين چهاردهي.

3. ترجمة كراصنام الجاهليه صدرالمتالهين شيرازي.

4. بحارالانوار، محمد تقي مجلسي، ج67، ص 69.



[1] . بقره/45.




/ 1