آيا عوامل معنوي بر عوامل طبيعي غلبه دارد؟ - [آیا عوامل معنوی مثل دعا برای باران بر عوامل طبیعی مثل نبود ابر بارانی غلبه دارد؟] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[آیا عوامل معنوی مثل دعا برای باران بر عوامل طبیعی مثل نبود ابر بارانی غلبه دارد؟] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا عوامل معنوي بر عوامل طبيعي غلبه دارد؟

مثلاً هواشناسي بر اساس بررسي هاي طبيعي مي‌گويد فردا باران نمي‌بارد، ولي عوامل معنوي مثل دعا باعث باريدن باران مي ‌شود. اينها چگونه تفسير مي‌شوند؟

پاسخ

در حوادثي که در محيط زندگي انسان رخ مي دهد از ديدگاه قرآن دو گونه عوامل نقش دارند:

1. عوامل طبيعي

همان چيزهايي كه در طبيعت به عنوان سبب وقوع حوادث ديده مي‌شوند و همه آن را قبول دارند، مثل نزول باران كه سبب رويش گياهان مي‌شود. «و از ابرهاي باران‌زا آبي فراوان نازل كرديم، تا به وسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم».[1]

2. عوامل معنوي

عواملي كه قابل رؤيت و اندازه‌گيري طبيعي و مادي نمي‌باشند، عواملي كه ممکن است تابع اعمال انسان باشد، مثل تأثير گناه يا تقوي بر كم يا زياد شدن نعمات و روزي انسان؛ «و اگر اهل آباديها ايمان مي‌آوردند و تقوي پيشه مي‌كردند بركات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشوديم ولي تكذيب كردند ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.»[2] يا مثل دعا و استغفار و ساير عوامل. گناه يا تقوي يا دعا چيزي نيست كه مثل پديده‌هاي طبيعي، قابل كشف و سنجش و مشاهده تجربي باشد، ولي در حوادثي كه براي انسانها پيش مي‌آيد نقش دارد.

حال كه اين نكته روشن شد، بايد گفت: عوامل معنوي در بروز چنين حوادثي مي تواند نقش داشته باشد. عامل معنوي سبب مي‌شود مجموع شرايط و عوامل طبيعي لازم براي وقوع يك حادثه فراهم بشود يا فراهم نشود: گناه سبب مي‌شود كه مجموعه شرائط لازم براي آمدن باران فراهم نشود يا اگر اين شرايط هستند، مانعي بوجود آيد و در نتيجه باران نبارد. و برعكس، ايمان و تقوي سبب مي‌شود مجموعه شرايط لازم براي نزول بركات الهي فراهم شود.

در اين جا بايد گفت: آنچه را علمي مثل هواشناسي پيش‌بيني مي‌كند، شرايط جوي است كه براي آمدن باران در اثر اعمال صالح بندگان (البته نسبت به بندگاني كه باران براي آنها نعمت حساب مي‌شود) يا به خاطر اعمال زشت آنها (نسبت به كساني كه باران براي آنها به شكل سيل و بلا به حساب مي‌آيد) ايجاد شده است.

البته اين را متذكر مي‌شويم كه اين پيش‌بيني‌ها به صورت صد درصد و حتمي نيست، بلكه فقط به صورت احتمال يا احتمال خيلي زياد مي‌باشد. چون اولاً علم مي‌تواند فقط به بعضي شرائط يا حداكثر به بيشتر شرائط لازم براي وقوع يك حادثه علم پيدا كند و البته روز به روز به دانسته‌هاي دانشمندان افزوده مي‌شود. ثانياً علم يك قاعده و قانون را به صورت كلي بيان مي‌كند. مثلاً با وجود فلان شرائط خاص جوي، باران مي‌آيد، امّا اين كه در فلان منطقه و نقطه از زمين دقيقاً همين شرايط خاص در آينده وجود خواهد داشت و اوضاع به صورت حتمي تغيير نخواهد كرد، و مانعي نيز ايجاد نخواهد شد، در نتيجه باران خواهد آمد يا حادثه‌اي ديگر اتفاق خواهد افتاد، نه اين چنين نيست، بلكه فقط به صورت احتمال است كه مي‌توان پيش‌بيني كرد. و اين چيزي است كه خود دانشمندان طبيعي پذيرفته‌اند.[3]

سؤالي مطرح شده با مطالبي كه گفتيم قابل پاسخ است، و آن اين كه: فرض مي‌كنيم علم هواشناسي پيش‌بيني مي‌كند كه فردا باران نمي‌آيد، ولي انساني مؤمن و مستجاب الدعوة دعا مي‌كند و باران مي‌آيد. آن چه علم هواشناسي مي گفت فقط يك پيش‌بيني بوده.

به صورت احتمال، يا احتمال زياد، مطرح شد. به اين معنا كه خود هواشناس اين احتمال را كه ـ ولو احتمال ضعيف ـ شرائط جوي عوض شود، بادي شديد برخيزد و ابرهاي باران‌زا را از نزديك درياها به فلان منطقه ببرد و باران بيايد، نفي نكرده است. او مي‌تواند بگويد طبق شرايط موجود فردا باران نمي‌آيد. امّا او نمي‌تواند بگويد كه اين شرائط به نحو صددرصد تغيير نخواهد كرد. پس ممكن است با دعاي مؤمن شرايط عوض شود. حالا ما سؤال را به نحو ديگر و دقيق‌تر آن مطرح مي‌كنيم و فرض را مي‌بريم به جاهايي كه پيش‌بيني‌هاي علمي از قوت بيشتري برخوردار است و تقريباً به صورت حتمي بيان مي‌شوند. مثلاً بيماري داريم كه پزشكان بيماري او را لاعلاج تشخيص داده‌اند و بستگان او نااميد شده‌اند، ولي او به خاطر اثرگذاري يك عامل معنوي از قبيل دعاهاي مخلصانه يا عنايت يكي از اولياء الهي مثل كراماتي كه از مرحوم نخودكي نقل شده است[4] يا توسل به ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ ، شفا پيدا مي‌كند.

در اين جا چه بايد گفت؟ براي آنها كه به واقعيتي غير از عالم طبيعت اعتقاد ندراند، توجيه اين مسئله دشوار است، ولي ديدن اين حوادث و اتفاقات يك حقيقت است، ‌امّا براي ما كه به غيب، خدا، عوامل معنوي و تأثير نفوس اولياء الهي اعتقاد داريم اين مسئله به راحتي تبيين مي‌شود و آن اين كه ما ضمن اين كه قوانين كشف شده علوم را مي‌پذيريم، ولي مي‌گوييم اولاً اين قوانين مبين تمام واقعيت‌هاي موجود در طبيعت نيست، بسياري از عواملي موثر در پديده هاي طبيعي هنوز براي بشر کشف نشده. بنابراين يك حادثه نادر كه در عالم طبيعت اتفاق مي‌افتد و برخلاف روال عادي است، چون در عالم ماده است حتماً يكسري علل مادي نيز داشته است، و لو اين علل به شكل موقت و غيردائمي باشند[5] و علم نيز آنها را كشف نكرده باشد.

ثانياً در عالم غير از عوامل طبيعي كه توسط علم كشف مي‌شوند، عوامل معنوي نيز وجود دارند كه آنها مي‌توانند در طبيعت حوادث نادر و برخلاف عادت و روال طبيعي را به وجود آورند. البته همانطور كه در بالا گفتيم چون اين حادثه در عالم ماده و طبيعت است، يك سري علل مادي نيز دارد و لو به نحو موقت اثرگذار باشند و آن علل معنوي به كمك همين علل موقت مادي يك حادثه را در عالم طبيعت به شكل نادر و خارق العاده به وجود مي‌آورند.

البته معلوم است كه كاري كه عوامل معنوي انجام مي‌دهند، نياز به اذن الهي دارد. همان طور كه در دعا مي‌گوييم: خدا اگر مصلحت بداند مستجاب مي‌كند، كرامات اولياء الهي و معجزات انبياء نيز نياز به اذن الهي دارد:

«من از گل چيزي به شكل پرنده مي‌سازم، سپس در آن مي‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌اي مي‌شود. به اذن خدا كور مادرزاد و مبتلايان به برص را بهبودي مي‌بخشم».[6]

بنابراين، در صورتي كه خداوند اجازه دهد عامل معنوي مي‌تواند بر عامل طبيعي غلبه كند. در تبيين آن به نحو مختصر مي‌گوييم: خداوند در عالم طبيعت وقتي مي‌خواهد يك موجودي را خلق كند، آن را با واسطه يك سري علل مادي به وجود مي‌آورد، يك بچه از طريق پدر و مادر به وجود مي‌آيد، يك گل و گياه از طريق باران و باد و... به وجود مي‌آيد واين يك روال طبيعي است و علم مي‌آيد اين روال طبيعي را كشف مي‌كند و آن را به شكل قانون بيان مي‌كند. امّا خدا مي‌تواند يك حادثه را در عالم طبيعت از طريق يك علت مادي موقت ايجاد كند و اين ممكن است به خاطر دعاي يك بنده شايسته با عنايت به يكي از اولياء خودش باشد.

«خداوند بر هر كاري تواناست»[7] مي‌تواند حوادث را از راه طبيعي خلق كند، يا از راهي خارق العاده و نيز مي‌تواند عامل معنوي را بر عامل مادي غلبه دهد. چرا كه «خداوند فرمان و امر خود را به انجام مي‌رساند»[8] چه از راه طبيعي چه غيرطبيعي. فرجام سخن اين که اسباب طبيعي را هم خداوند سبب قرار داده است، پس او مي تواند همين اسباب از سبب بودن بياندازد و يا سبب ديگري را بر آن غالب سازد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

ـ علامه طباطبايي، مجموعه رسائل، نشر فرهنگ اسلامي، چ 3، 1370، رسالة اعجاز و معجزه.



[1] . نبأ/ 14 و 15.

[2] . اعراف/ 96.

[3] . ر.ك: رودلف كارناپ، فلسفه علم، ترجمه يوسف عفيفن، انتشارات نيلوفر، چاپ دوم، 1373، ص 39.

[4] . ر.ك: مقدادي، علي، نشان از بي‌نشانها، انتشارات جمهوري، چاپ دوم، 1372، ص 45 ـ 102.

[5] . طباطبايي،سيد محمد حسين،تفسير الميزان،ترجمه ناصر مكارم،بنياد علمي و فكري علامه،چاپ پنجم،1370،ج1،ص 95.

[6] . آل عمران/ 49.

[7] . آل عمران/ 165.

[8] . طلاق/ 3.



/ 1