آيا مطابق با اين آيه شريفه «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها؛ هر آنچه براي انسان اتفاق مي‎افتد، قبل از خلقت او در لوح محفوظ مكتوب نشده است؟ - [آيا مطابق با آيه «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» هر آنچه براي انسان اتفاق مي‎افتد، قبل از خلقت او در لوح محفوظ مكتوب شده است؟] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[آيا مطابق با آيه «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» هر آنچه براي انسان اتفاق مي‎افتد، قبل از خلقت او در لوح محفوظ مكتوب شده است؟] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا مطابق با اين آيه شريفه «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها؛ هر آنچه براي انسان اتفاق مي‎افتد، قبل از خلقت او در لوح محفوظ مكتوب نشده است؟

پاسخ

خداوند بخشنده مي فرمايد: «مصائبي كه در زمين رخ مي‎دهد مانند: زلزله، سيل، طوفان و آفات مختلف و نيز مصائبي كه در نفوس انسان‎ها واقع مي‌شود، مثل مرگ و ميرها و انواع حوادث دردناكي كه دامان انسان‎ها را مي‎گيرد همه آن‌ها از قبل مقدر شده و در لوح محفوظ ثبت است. مصائب مورد اشاره در اين آيه تنها مصائبي است كه به هيچ وجه قابل اجتناب نيست و مولود اعمال انسان‎ها نمي‌باشد.»

شاهد اين سخن آن كه در سورة شوري آية 30 مي‎خوانيم: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ، هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است كه انجام داده‎ايد و بسياري را (خداوند) عفو مي‌كند.»

با توجّه به اين‌كه آيات يكديگر را تفسير مي‎كنند هنگامي كه اين دو آيه را در كنار هم قرار دهيم، روشن مي‌شود كه مصائبي كه دامنگير انسان مي‎شوند، دو گونه‎اند:

1. مصائبي كه مجازات و كفاره گناهان اوست، مانند ظلم‎ها، بيدادگري‎ها، خيانت‎ها، انحرافات و ندانم‎كاري‎هايي كه سرچشمه بسياري از مصائب است، زيرا قرآن سرچشمه اصلي همة سعادت‎ها و شقاوت‎ها را خود انسان و اعمال او مي‎شمرد:

«و ما ظلمناهم و لكن كانوا هم الظالمين»[2]

هم‎چنين غرور، لجاجت، سركشي و فاصله‎گرفتن از حق را از اسباب بدبختي و گمراهي انسان مي‎داند.[3]

از منظر قرآن هر كس مسئول گناهان و حسنات خويش است و بهره هر كس در آخرت همان سعي و كوشش اوست،[4] لذا قرآن مي‎فرمايد: «انسان بايد بنگرد تا كدامين ذخيره را از پيش براي قيامت خود فرستاده است»،[5] زيرا در حقيقت سرمايه اصلي انسان در صحنه قيامت كارهايي است كه از پيش فرستاده است. نيز از ديدگاه قرآن براي نجات در قيامت نبايد در انتظار ديگران نشست و تنها راه، بهره‎گيري از سرمايه‎هاي موجود و تلاش در اين تجارت بزرگ است كه در آنجا همه چيز را به بها مي‎دهند، زيرا زيانكاران واقعي كساني هستند كه سرمايه عمر و جان خويش و حتي بستگان خود را در روز قيامت از دست بدهند.[6]

قرآن عذاب دردناك دوزخ را از آن كساني مي‎داند كه با اعمال ناشايست خود زمينه اين عذاب را فراهم آورده‎اند اعمالي از قبيل كفر، نفاق،[7] ممانعت مردم از راه يافتن به حق؛[8] ترك اطاعت خدا،[9] استهزاء آيات الهي،[10] به كار نگرفتن ابزار شناخت و معرفت،[11] پيروي از شيطان،[12] طغيان و استكبار[13] و... كه همه زمينه‎ساز عذاب الهي است.[14] در اين باره امام علي ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايد: «ما كان قوم قطّ في غض نعمة من عيش فزال عنهم بذنوب اجترحوها لان الله ليس بظلام للعبيد؛ هيچ ملتي از آغوش ناز و نعمت زندگي گرفته نشد، مگر به واسطة گناهاني كه انجان داده‎اند، زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمي‎دارد»[15]

2. مصائبي كه ما هيچ گونه نقشي در آن نداريم و به صورت يك امر حتمي و اجتناب‎ناپذير دامان فرد يا جامعه را مي‎گيرد. حساب اين گونه مصائب از مصائب دسته اوّل جدا است، لذا بسياري از پيامبران، اولياء و صالحان گرفتار اين گونه مصائب مي‎شدند، فلسفه اين مصائب در مباحث خداشناسي و عدل الهي، و مسئلة آفات و بلاها قابل بررسي است. در حديثي مي‎خوانيم: هنگامي كه امام علي بن الحسين ـ عليهم السّلام ـ را با غلّ و زنجير وارد مجلس يزيد كردند، يزيد رو به امام كرد و آيه سوره شوري را خواند: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» و مي‎خواست چنين وانمود كند كه مصائب شما خانواده نتيجه اعمال خودتان است و از اين طريق زخم زبان بزند، امّا امام فوراً كلام او را نفي كرد و فرمود: «كلا ما نزلت هذه فينا، اِنّما نُزلت فينا: «ما اصاب من مصيبةٍ في الارض و لا في انفسكم الا في كتاب من قبلِ اَنْ نَبْرَأها؛ چنين نيست، اين آيه دربارة ما نازل نشده است، آنچه دربارة ما نازل شده است آية ديگري است كه مي‌گويد: هر مصيبتي در زمين يا وجود شما رخ دهد، پيش از آفرينش شما در لوح محفوظ ثبت شده است ( و فلسفه و حكمتي دارد).»[16]

شاگردان مكتب اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز همين معني را از آيه فهميده‎اند، چنان‌كه نقل مي‎كنند هنگامي كه «سعيد بن جُبير» را نزد «حجاج» آوردند و تصميم به قتل وي گرفت، مردي از حضار گريه كرد، سعيد گفت: چرا گريه مي‎كني؟ در پاسخ گفت: به خاطر مصيبتي كه براي تو پيش آمده. سعيد گفت: گريه نكن اين در علم خدا بوده است كه چنين شود. آيا نشنيده‎اي كه خداوند مي‌فرمايد: «ما اصابَ مِن مصيبةٍ في الارض و لا في انفسكم الا في كتاب من قبل آن نَبرأها»؟
شايان ذكر است كه منظور از «لوح» محفوظ علم بي‎پايان خداوند است و يا صفحه جهان خلقت و نظام علّت و معلول مي باشد، كه آن نيز از مصاديق علم خداوند است.

افزون بر اين بايد گفت که مصائب زنگ بيدارباشي براي غافلان و ارواح خفته و رمزي از ناپايداري جهان و اشاره‎اي بر كوتاه بودن عمر اين زندگي است. زيرا مظاهر فريبنده دنيا زود انسان‎ها را به خود جذب و سرگرم مي‌كند و از ياد خدا غافل مي‎نمايد ناگهان بيدار مي‎شوند كه كاروان رفته و او در خواب و بيابان در پيش دارد، حوادثي كه پيش‌رفت‎هاي عظيم علم هم نتوانسته و نخواهد توانست جلوي آن را بگيرد، زلزله، سيل، و بيماري‎ها، درسي است براي بيدارباش ما تا اسير دنيا نشويم.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. آيه الله مکارم شيرازي، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1368 ش، ج 4، ص 20 تا 23 و ج20 ص440 ـ 447 و ج16 ص457 و ج19، ص301 و395 و ج17، ص 160.

2. ترجمه تفسير الميزان، ج 19، نوشته: علامه طباطبايي و ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ناشر: قم، دفتر انتشارات اسلامي، ذيل آية مورد سؤال.

3. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج 14، نويسنده: الطبرسي، ذيل آية مورد سؤال ترجمه: علي كرمي، ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

4. پژوهشي در عصمت معصومان ـ عليهم السّلام ـ نوشته: احمد حسين شريفي و حسن يوسفيان، ناشر: قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.

5. پيام قرآن جلد 6، آيت الله مكارم شيرازي، از ص 369 ـ 395.


[1] . حديد/ 22.

[2] . زخرف/ 76.

[3] . ملك/ 20، 21.

[4] . نجم/ 39 و 40.

[5] . حشر/ 18.

[6] . زمر/ 15.

[7] . نساء/ 14.

[8] . نساء/ 55.

[9] . جن/ 23.

[10] . كهف/ 106.

[11] . اعراف/ 106.

[12] . اعراف/ 179.

[13] . زمر/ 60 و اعراف/ 36.

[14] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، انتشارات مدرسه امام علي بن ابيطالب، چاپ چهارم، ج 6، ص 369 ـ 395.

[15] . نهج‎البلاغه، خطبة 178.

[16] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهاردهم، 1377، ج 23، ص 361 ـ 364.



/ 1