[سندشناسی دعای عرفه] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[سندشناسی دعای عرفه] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
در روايات زيادي ملاحظه مي شود كه توجه خاصي به زنان شده است، به طوري كه گرامي داشتن آنان از نشانه هاي ايمان دانسته شده. آيا اين مسأله با فمينيسم ارتباطي دارد يا خير؟


پاسخ :

پاس داشتن از مقام زن و احترام به آنها، مورد سفارش مؤكّد و مكرّر حضرت ختمي مرتب و ائمه اطهار(ع) بوده است كه در ذيل به چند نمونه از آن اشاره مي نمائيم:
1ـ قال رسول اللّه(ص): «كلّما ازداد العبد ايماناً ازداد حبّاً للنساء؛ به هر ميزان كه ايمان بندگان خدا افزايش يابد، محبت و دوستي آنان نسبت به زنان نيز ازدياد خواهد يافت».[1]
2ـ قال الصادق(ع): من اخلاق الانبياء حبّ للنساء. رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق(ع) مي فرمايند: از جمله اخلاق انبياء الهي (كه اسوه و الگوي ما در همه امور از جمله آداب معاشرت هستند) دوست داشتن زنان است».[2]
3ـ نيز در برخي روايات اهانت به زنان را شيوه افراد پست و فرومايه دانسته اند.
لكن اين دستورات ارتباطي با فمينيسم ندارد بلكه اصولا تفكر فمينيستي در تغاير با تفكر و دستورات اسلامي بلكه ديني است و اين حقيقت با توضيح درباره فمينيسم و نمودهاي تفكر فمينيستي، روشن خواهد شد.
فمينيسم (Feminism) واژه اي فرانسوي است به معناي مكتبي كه اعتقاد به برابري زن با مرد و مبارزه در اين راه دارد، و به آن چه كه در قرن نوزدهم تحت عنوان «جنبش زنان» معروف بوده، اطلاق مي شد. فمينيست هاي اوليّه از «حقوق» و «برابري» زن سخن مي گفتند، اما در دهه 60 ميلادي، «ستم» و «آزادي» در فعاليت هاي سياسي چپ نو، كلماتي كليدي به شمار مي رفت.[3] تفكر فمينيستي به عنوان يكي از جريانات مدعي انحصاري دفاع از حقوق زنان، مجموعه متنوعي از گروه ها با گرايش گوناگون فكري و سياسي بود كه هر يك به نحوي ادعا مي كردند كه در پيشبرد موقعيت زنان تلاش مي كنند كه به نحو بسيار مختصر به پنج تلقي مهم آن اشاره مي نمائيم:
1ـ ليبرال فمينيسم: كه هدفِ اصلي آنان كاربرد اصولِ آزادي خواهانه در مورد زنان و مردان به صورت يكسان و مساوي بوده است، به اين معني كه قوانين بايد براي زنان حقوقي كمتر از مردان قائل شوند. آنان معتقد بودند كه سرشت زنان و مردان، كاملا يكسان است و تنها انسان وجود دارد، بدون جنسيت.[4]
2ـ فمينيسم ماركسيستي: ماركسيسم با نفي جامعه طبقاتي به عنوان سرچشمه ستم به زنان، پايه مادي ستم زنان را در تقسيم جنسيتي كار جستجو نموده و اولين شرط رهايي زن خانه دار را در آن مي بيند كه كلّ جنس مؤنث به فعاليت عمومي بازگردانده شود.[5]
3ـ راديکال فمينيسم: اين گرايش با تلاش براي از بين بردن ساختار مبتني بر تمايزات جنس گونگي (Gender) مبتني بر جنس (Sex) قصد دارد، تمايزات ميان دو جنس را نه تنها در عرصه­هاي قانون و اشتغال بلکه در روابط شخصي، در خانه و حتي در تصورات دروني نسبت ما نسبت به خودمان آشکار سازد.[6]
4ـ سوسيال فمينيسم: سوسياليسم با اعتقاد به نقش اساسي نظام جنسيتي و نظام اقتصادي در ستم بر ضدّ زنان معتقدند كه بايد در هر بُعد مبارزه طبقاتي و مبارزه زنان، فعاليت كرد.[7]
5ـ فمينيسم فرامدرن: اين گروه متأثر از ديدگاه هاي پست مدرنيستي و با تأكيد بر حفظ ويژگي زنانگي معتقدند كه زن نيازمند خانواده، همسر و فرزند است، از اين رو نه نقش ازدواج و مادري، بلكه دسته اي خاص از روابط تحميل شده بر زنان و وجود رفتارهايي كه از بدو تولد ميان دختر و پسر، تفاوت ايجاد مي كند، موجب زير سلطه رفتن زنان شده است، لذا معتقد به تشابه حقوق زن و مرد در خانواده و محيط اجتماعي هستند.[8]
برخي از نمونه هاي تفكر فمينيستي عبارتند از: نفي ارزش هاي ديني و بسياري از مقررات مذهبي، مانند حجاب، ممنوعيت سقط جنين، محدوديت هاي روابط جنسي و احكام مربوط به خانواده و اخلاق را مصداق ستم به زنان معرفي نموده و در راستاي محو آن تلاش مي كنند، چنان كه در كنوانسيون رفع هر گونه تبعيض عليه زنان، هر گونه قيد و بندي در روابط بين زن و مرد با عنوان «تبعيض عليه زنان» محكوم شده است. بر اساس اين كنوانسيون، هيچ مكاني نبايد مختص به جنس مشخص باشد و هيچ رشته علمي نبايد مخصوص زنان يا مردان باشد، مراكز علمي همچون دبيرستان و دانشگاه ها بايد مختلط باشد تا امكان بهره­وري همه به طور يكسان فراهم آيد. سقط جنين و ازدواج هاي مختلف از جمله ازدواج با همجنس نيز آزاد و مشروع خواهد بود. تلاش جوامع غربي در علمي جلوه دادن و طبيعي شناخت رفتار همجنس بازي در همين راستا ارزيابي مي شود.[9]
هم چنان كه فمينيست هاي ليبرال ترتيب جنسي آرماني را آن ترتيبي مي دانند كه طي آن هر فردي مناسب ترين سبك زندگي را براي خود برگزيند و گزينش او از سوي ديگران پذيرفته و مورد احترام قرار گيرد، اعم از خانه داري يا خانه شوهري، زندگي مجرّدي يا زندگي خانوادگي، بچه دار يا بي بچه (كورتاژ و...) و يا نوعي ارضاء جنسي انعطاف پذير و... آن چه كه در روابط زناشويي اصل است، همانا شادكامي و رضايت خود محورانه زن و شوهر مي باشد، به هر قيمتي ولو با هر گونه ابتذال اخلاقي و اجتماعي، نه تشكيل خانواده و تربيت فرزند.[10]
گفتار «سيمون دوبوار» در نفي نهاد ازدواج و خانواده و معرفي آن به عنوان نوحي فحشاء عمومي و عامل بدبختي زنان و طرح جايگزيني نظريه «زوج آزاد» و «همزيستي مشترك» ولي بدون هيچ گونه تعهد و مسؤوليتي ميان زن و مرد، براي تأمين آزادي مطلق زن و مرد و تصريح به «سوسياليسم جنسي» كه بدان وسيله جامعه اي به وجود مي آيد كه در آن زن و مرد بتواند هر دو آزاد باشند[11] و نيز داشتن استخرهاي شناي مختلط براي زن و مرد، حضور زن و مرد در همه مجامع و اماكن در كنار همديگر و بدون هيچ محدوديت و قيد و بندي آن چنان كه در كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان آمده است، ارزش هاي ليبرال مي باشند.
بنابراين فمينيسم در تمامي شاخه ها و جلوه هايش، هدف و نتيجه اي جز ايجاد اختلاف و ناسازگاري بين دو جنس و تشديد بحران عدم تفاهم انسان­ها ندارد. آنان با ناديده گرفتن نقش ها و كاركردهاي ويژه زنان و مردان، سعي در ايجاد يك همانندي مصنوعي و بعضاً حتي انقياد مردان توسط زنان (زن سالاري) دارند.
انديشه فمينيستي محصول رنسانس و از آفات تفكرات سكولاريسم، ليبراليسم و اومانيسم بوده، و فقط در قلمرو «انسان مداري» و «آزادي مطلق» و «عدم تعبد به وحي و احكام ديني» قابل طرح است، لذا همان گونه که مي­بينيم اين امور به هيچ وجه با حقيقت و ماهيت اسلام نسبتي ندارد. اما متأسفانه برخي با ارائه تفسيرهاي ناصواب و غير تخصصي از متون ديني هستند، نوعي فمينيسم اسلامي را مطرح نموده­اند که با اين کار به دامان التقاط يا عوام فريبي در غلتيده اند. هر چند که ستم به زنان، يكي از سياه ترين نقطه هاي تمدن بشري است، ولي عامل اين ستم احكام و مقررات ديني و ارزش هاي مذهبي و اخلاقي نيست و راهبرد آن زدودن هرگونه قيد و بندي در روابط زن و مرد و تن دادن به هر گونه ابتذال اخلاقي نخواهد بود.[12][1] . محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، قم، مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامي، چاپ اول، 1404ق، ج9، ص106، ح18347.
[2] . همان، ص 107، ح 18350.
[3] . Walter Dill Scott and Franklin j.Meine; The American Peoples Encyclopedia, V.B;P.4442
[4] . Abott and Wallace; An Introdoction to Sociology Feminist Prespectives; london, Routledage,1992; And Mandel, Nancy; Feminist Issues; Race, Calss and sexuality;YOIURk University, 1995.
[5] . آليسون جَگر (Alison jaggar); سياست هاي فمينيستي و سرشت انسان، به نقل از مجله زنان، شماره 28، سال پنجم، فروردين 1375، ص 51.
[6] . همان، شماره 31، آذر ماه 1375ش، ص41.
[7] . معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي در نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، تازه هاي انديشه، شماره 2، نگاهي به فمينيسم، قم، چاپ اول، آذر 1377، ص18ـ19.
[8] . همان، ص 20.
[9] . مصاحبه خانم معصومه ابتكار، مباني فكري سند پكن، مجله فرزانه، دوره دوم، ص 131ـ137.
[10] . ريترز جورج، نظريه جامعه شناسي در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، انتشارات علمي، چاپ دوم، 1374، ص277؛ و تازه هاي انديشه، همان، ش2، ص12.
[11] . رك: آليسون جگر، مجله زنان، همان، ش28، ص50؛ و نيز: تازه هاي انديشه، همان، ص16ـ17.
[12] . حسيني، سيد ابراهيم، کتاب نقد، مقاله مباين نظري حقوق فمينيسم، ش15.

/ 1