[امر به معروف و نهی از منکر] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[امر به معروف و نهی از منکر] - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
در شهرستان گناباد فرقة صوفية نعمت اللهيه به شدت فعاليت دارند، مردم در اين شهر كه صوفي نيستند در مقابل اين جريان چه وظيفه اي دارند؟


پاسخ :

شكي در اين نيست كه فرقة صوفيه بر اساس برخي از اعتقادات منحرف و باطل از مسير اصلي دين خارج شده و با آداب و اعمالي كه انجام مي دهند و سند و مدركي در دين اسلام ندارد، مرتكب بدعت شده، و خرافات را ترويج نموده، و موجب گمراهي بسياري از افراد ساده لوح و خوش باور مي گردند، و به خاطر همين در زبان ائمه ـ عليهم السّلام ـ مورد نكوهش قرار گرفته اند، و مردم را بر حذر داشته اند از اين كه، افكار آنان را قبول يا حتي با آنان رفت و آمد و معاشرت داشته باشد.
موضع ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ :
براي اينكه تكليف مسلمين در قبال اين فرقه منحرف روشن تر گردد، به يك روايت در اين خصوص اشاره مي كنيم:
علامه حلي (ره) در كتاب «النافع يوم الحشر» از محمد بن ابي الخطاب نقل مي كند كه: با امام هادي ـ عليه السّلام ـ در مسجد النبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ نشسته بوديم: كه گروهي از صوفيه وارد مسجد شده و به صورت دايره وار نشستند و شروع به لا اله الا الله گفتن نمودند، امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: به اين گروه حيله گر توجه نكنيد،[1] آنان خلفاء شيطان اند، و خراب كنندگان پايه هاي دين، براي راحتي جسم خويش زهد مي ورزند، و براي شكار حيوانات تهجد مي ورزند،[2] آنان جز براي فريب مردم لا اله الا الله نمي گويند، در مقابل مردم غذا كم مي خورند، وِرد آنان رقص و سوت، و ذكر آنان ترانه و غناست، جز ابلهان كسي از آنان تبعيت نكند، و به آنان جز احمقان معتقد نگردند، هر كسي كه به زيارت آنان رود مثل اين است كه به زيارت شيطان رفته، و كسي كه آنان را كمك كند، مانند اين است كه يزيد و معاويه و ابوسفيان را كمك كرده، (در اين حين) يكي از اصحاب امام پرسيد: اگرچه به حقوق شما (اهل بيت ـ عليه السّلام ـ ) اعتراف كند، راوي مي گويد: امام با نگاهي غضب آلود به او نگريست و فرمود: رها كن اين را كسي كه حقوق ما را قبول داشته باشد، به سمت عاق و نفرين ما نمي رود، آيا نمي بيني كه اينان نيكو ترين طايفه هاي صوفيه اند،[3]و حال اينكه صوفيه همگي مخالف ما هستند، و راه و رسم آنان مخالف راه و روش ما است، آنان همان مجوس و نصاراي اين امتند، آنان كساني اند كه در خاموش نمودن نور خدا تلاش مي كنند، و خداوند كامل كنندة نور خويش است ولو كافران خوش ندارند.[4]
آنان عقايد شرك آلود ديگري نيز دارند، مانند «حلول» يعني اينكه خداوند در بدن صوفيان حلول كرده، كه اين فكر سر از تشبيه و تجسيم خداوند در مي آورد، از طرف ديگر حلول و اتحاد خدا در انسان، احتياج را از براي خدا ثابت مي كند در حالي كه خداوند واجب و بي نياز از هر جزئي است، و انديشه هاي باطل ديگري دنبال اين فكر پيدا خواهد شد كه به منابع اعتقادي مراجعه گردد.[5]
با توجه به اشارة خيلي كوتاهي كه به برخي از اعتقادات و آداب صوفيه گرديد، حال موضع ما در مقابل اين ها چگونه بايد باشد.
قبل از اينكه به اين تكاليف اشاره كنيم، توجه به اين نكته لازم است كه: حفظ آرامش جامعة اسلامي و انساني از وظايف همه است، و نبايد رفتارها و اعمالي صورت گيرد كه ايجاد تشنج نموده و مورد سوء استفادة دشمنان دين گردد، لذا بايد از برخوردهاي فيزيكي و جنجالي پرهيز نمود، ولي در عين حال به طرز خيلي دقيق و سنجيده از اشاعه افكار باطل آنان جلوگيري كرده و با روشنگري افراد و بيان اعتقادات باطل آنان، مردم را در مقابل آنان روشن كرد، و بهترين الگو خود ائمه ـ عليهم السّلام ـ بوده اند كه، در زمان آنان بسياري از اين افكار منحرف و حتي بدتر نيز بوده اند،[6] ولي ضمن رعايت حساسيت ها، موضع مردم را نيز در مقابل آنان روشن كرده اند، و نمونة آن نيز در روايات زياد است.
در اينجا به برخي از توصيه هاي ائمه ـ عليهم السّلام ـ در مقابل آنان اشاره مي گردد:
1.اقتداء نكردن به آنان و همشكل نشدن با آنان:
شبيه دشمنان دين شدن و اقتداء كردن به آنان حتي در شكل ظاهري لباس و سر و وضع ظاهري نيز در منابع دين حرام شمرده شده و در قرآن كريم مي فرمايد: «مانند اهل كتاب و آنان كه موسي را اذيت و آزار كردند، و دنباله رو گفتار كافران اند، نباشيد، خدا آنان را نابود كند، اهل آتش و اهل بهشت با هم مساوي نيستند»[7]اعمال و رفتار صوفيه نيز مانند يهود و نصاري منافات با مباني دين اسلام دارد. در من لايحضره الفقيه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل كرده كه خداوند به پيامبري از پيامبران وحي نمود كه به مؤمنين بگو، لباس هاي دشمنانم را نپوشند، و غذاي آنان را نخورند، و راه و روش آنان را در پيش نگيرند، چراكه همانند آنان دشمنم خواهند گشت.[8] بنابراين توصيه اول اين است كه حتي در رفتار ظاهري و لباس و غذا و چگونگي زندگي ظاهري نيز با آنان همشكل نشده و موافق نگردند.
2. بدعت در دين حرام است، لذا خيلي از اعمالي كه آنان انجام مي دهند، مانند رقص و سوت و غنا و ... و بسياري از اعمال و آدابي ديگري آنان كه هيچ سندي در دين براي آنها نيست، بلكه مخالف آيين توحيدي و اسلام است، همگي بدعت بوده و لازم است در همراهي با آنان پرهيز شود، چرا كه بدعت در دين آنقدر جرم سنگيني دارد كه طبق روايت هر كسي از آن بدعت ها پيروي كرده و گمراه شود، گناهش به گردن بدعت گذاران است، و برگرداندن آنان از بدعت لازم است، و در خيلي موارد نيز افرادي با عمل به بدعت از دنيا رفته اند كه امكان هدايت آنان ديگر نيست.[9] لذا بايد مراقب بود در دام اين بدعت ها نيافتيم.
3. اعلام برائت و بيزاري از آنان، و لزوم امر به معروف و نهي از منكر:
يكي از كارهايي كه در مقابل اين گروه منحرف لازم است اين است كه در مقابل انحرافات آنان بي تفاوت نبوده و به طرق مختلف و دقيق و سنجيده از آنان اعلام برائت كرده، تا اينكه مبادا سكوت در برابر اين انحرافات مهر تأييدي بر آنها باشد. و اين تأكيد ائمه در مقابل انحرافات است. مقدس اردبيلي در حديقة الشيعه با سند صحيح از امام رضا ـ عليه السّلام ـ نقل نموده كه آن حضرت فرمود: كسي كه در نزد او صوفيه را ياد كنند و او آنان را با زبان يا قلب انكار نكند از ما نيست، وكسي كه آنان را انكار كند، گويا با كفار در كنار رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ جهاد كرده است.[10] و در مقابل سكوت نسبت به اين انحرافات نيز فرمودند: «واي به حال قومي كه امر به معروف و نهي از منكر را جزء دين نمي داند،[11] و در روايت ديگر از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ سؤال مي كنند: كدام عمل نزد خداوند بدترين عمل است فرمود: شرك به خدا، سپس سؤال كردند: بعد چه عملي؟ فرمود: ترك امر به معروف و نهي از منكر»[12] و امير المؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: كسي كه منكر را با انكار قلبي و زباني ترك كند (و از آن نهي نكند) مرده اي ميان زندگان است.[13]
4. ترك معاشرت و رفت و آمد با آنان:
معاشرت با گروه هاي منحرف ممكن است تأثيرات منفي بر افكار متديّنين و اطرافيان آنان گذاشته و با فريبكاري و ترفندهاي اوليه، تحت تأثير رفتارهاي آنان قرار گيرند. چنانچه در روايات نيز دستور داده شده «كه وقتي اهل بدعت را ديديد از آنان اظهار برائت كنيد، و لعن و نفرين كنيد و زشتي هاي آنان را آشكار سازيد تا مبادا طمع فساد در دين اسلام كنند و مردم را از آنها بر حذر داريد، تا از بدعت هاي آنان نياموزند، كه خداوند در عوض اين عمل براي شما حسناتي نوشته و درجاتي را در آخرت بالا خواهد برد.»[14] و باز فرمودند: «با اهل بدعت همنشيني نكنيد و همراهي نكنيد، تا مبادا نزد مردم يكي از آنان به حساب بياييد، چرا كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: انسان بر دين دوست و نزديكان خويش است.»[15]
بنابراين ضمن حفظ آرامش و عدم تشنج و درگيري، در رفت و آمد با فرقة هاي منحرف بايد ضوابط اسلامي را رعايت نموده، و به هر نحو ممكن مردم را از فريبكاري و انحرافات آنان آگاه نموده، و در صدد زدودن بدعت ها و انحرافات آنان بر آمده، و اهداف آنان را در زمينة فعاليت هاي اجتماعي و عمراني براي مردم تبيين كرده، تا مبادا از اين طريق در صدد انحراف عقيدتي مردم متدين بر آيند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.رسالة اثني عشريه در رد صوفيه، شيخ حر عاملي.
2. تصوف در يكصد پرسش و پاسخ، نوشته عبدالباقي گولپينارلي، ترجمة دكتر توفيق.
3. تاريخ صوفي و صوفيگري، مبلغي آباداني.[1] . گويا با ورود پر سر و صدا و ذكرشان توجه مردم به سوي آنان جلب شده بود.
[2] . منظور از حيوانات ممكن است انسان هايي باشند كه فكر بالاي انساني ندارند و سطح فكرشان در حد شكم و شهوت است.
[3] . با توجه به ذكر و وِرد و حال و هواي به ظاهر معنوي كه مردم از آنان مشاهده كردند.
[4] . حلّي، النافع يوم الحشر، نشر دارالامنوا، 1417ه‍ ق، ص 54.
[5] . شرح تجريد الاعتقاد (تحقيق زنجاني)، انتشارات شكوري، 1373ه‍ ش، ص 318.
[6] . نمونه آن همين روايتي است كه در ابتداي بحث اشاره شد، و يا افراد متعدد و منحرف با تفكر الحادي كه مي آمدند و حتي با ائمه ـ عليهم السّلام ـ مناظره هم مي كردند.
[7] . حديد/16، احزاب/69، توبه/30، حشر/30.
[8] . من لايحضره الفقيه، قم، نشر جامعه مدرسين، 1404ه‍ ق، ج1، ص252.
[9] . همان، ج 3، ص 572، نهج الحق و كشف الصدق: نشر دارالهجره، ص 57.
[10] . حديقة الشيعه، نشر دارالكتب الاسلاميه، ص 562.
[11] . تهذيب، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1365ه‍ ش، ج 6، ص 176 ـ 177.
[12] . همان.
[13] . حديقه الشيعه، ص562.
[14] . كافي، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، ج 2، ص 375.
[15] . همان.

/ 1