1- به ظن سيد نعمت الله جزايرى، دليل اين فرمايش امام عدم تناسب ميان صدر و ذيل آيه مى باشد در حاليكه چنانكه بسيارى از مفسرين بيان داشته اند: براى اين آيه شأن نزول خاصّى نقل شده و آن اينكه قبل از اسلام معمول بود كه بسيارى از مردم حجاز، دختران يتيم را به عنوان تكفل و سرپرستى به خانه خود مى بردند، و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنها را هم تملك مى كردند، چون همه كار دست آنها بود حتى مهريه آنها را كمتر از معمول قرار مى دادند، و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آنها پيدا مى كردند به آسانى آنها را رها مى ساختند و در حقيقت حاضر نبودند حتى به شكل يك همسر معمولى با آنها رفتار نمايند. در اين هنگام آيه فوِ نازل شد و به سر پرستان ايتام دستور داد در صورتى با دختران يتيم ازدواج كنند كه عدالت را به طور كامل در باره آنها رعايت نمايند و در غير اين ذصورت از آنها چشم پوشى كرده و همسران خود را از زنان ديگر انتخاب نمايند.«و ان خفتم الا تقسطوا» با توجه به آنچه گفته شد تفسير آيه كاملاً روشن است زيرا صدر و ذيل آيه هر دو درباره ازدواج است. مفسران در اين زمينه سخن بسيار گفته اند. امّا در هر صورت همگى اقوالرواياتى كه از اميرالمؤمنين (ع) نقل شده منافات دارد و نادرست بودن آن روشن است.2- اين روايت در هيچ يك از كتب معتبر شيعه وجود ندارد و تنها در كتاب احتجاج طبرسى -از مؤلفين ناشناخته ميان محققين- و بدون ذكر سند آمده است علاوه بر آنكه خود طبرسى در مقدمه احتجاج ذكر مى نمايد كه من اين كتاب را به اين هدف نوشتم كخ احتجاجاتى را كه در جامعه تشيع متداول بوده جمع كنم و هدفم نقد حديث نيست و كتاب احتجاج، اعتبار به متن است و نه سند و لذا اين كتاب را با حذف سند نوشتم و خود را نيز معرفى نمى نمايم. لازم به ذكر است كه طبرسى صاحب احتجاج غير از مرحوم طبرسى صاحب مجمع البيان مى باشد. 3- كل قرآن شامل 6236 آيه است، حال چگونه ممكن است كه بيشتر از ثلث قرآن كه بيش از 2000 آيه مى شود در يك آيه جمع بوده و از آيه اسقاط شده باشد!!