مجموعه مقالات الزهراء (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجموعه مقالات الزهراء (س) - نسخه متنی

سید عبدالرزاق کمونه حسینی، علی اکبر نهاوندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


قرينه ى بر اين مدّعى، قول بارى تعالى است كه درباره ى بنى اسرائيل فرمود: يا بنى اسرائيل اذكروا تعمتى التى انعمت عليكم و انى فضلتكم على العالمين.

___________________________________

سوره بقره، آيه 44.

چه بديهى است كه هركز بنى اسرائيل را بر مؤمن و مسلم به پيغمبر آخرالزّمان فضيلتى نباشد. و از باب مصدوقه ى «ان القران يفسر بعضه بعضا»،

___________________________________

در نهج البلاغه خطبه 133 (شرح مرحوم فيض الاسلام، ص 414) آمده است: كتاب الله... ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض. مراد از زنان عالمين هم كه مريم بر ايشان فضيلت دارد، زنان زمان خود او است. و اما حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره ى مليكه ى دو سرا فرموده است: فاطمه سيدة نساء العالمين من الاولين والاخرين. و انها لتقوم فى محرابها، فيسلم عليها سبعون الف ملك من المقربين و ينادونها بما نادت به الملائكه مريم، فيقولون: يا فاطمه ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفلك على نساء العالمين.

___________________________________

نورالثقلين ج 1 ص 338- 337 ح 135 به نقل از امالى صدوق.

دوم آن كه اگر چه به مفاد آيه ى: ان الله يبشرك بكلمه منه اسمه امسيح عيسى بن مريم وجيها فى الدنيا والاخرة و من المقربين.

___________________________________

سوره آل عمران، آيه 40.

خداوند بشارت داد مريم را به ولادت عيسى، وليكن بشارت داد فاطمه را به ولادت حسن و حسين عليهماالسلام، چنان كه در حديث وارد است:

ان النبى بشرها عند ولاده كل منهما يعنى رسول خدا صلى الله عليه و آله بشارت داد آن مخدّره را در ولادت حسن و حسين، به اينكه در تهنيت او مى فرمايد: اى فاطمه، مهنّا باد تو را ولادت امامى كه سيّد اهل بهشت

است.

___________________________________

مراجعه شود: بحار الانوار ج 43 ص 260- 237 باب ولادتهما و اسمائهما- صلوات الله عليهما-.

و خداوند تكميل اين نعمت را نمود بر فاطمه عليهاالسلام كه از اولاد او ائمه هدى عليهم السلام، از پس يكديگر متولّد شدند.

سوم: آن كه اگر چه مدّت حمل مريم به عيسى نُه ساعت بود، چنانچه در روايت صافى است كه: كانت مده حملها تسع ساعات و ولدت فاطمه الحسن والحسين بينهما سته اشهر.

مدت حمل مريم نُه ساعت بود

___________________________________

نور الثقلين ج 3 ص 328 ح 43 به نقل از مجمع البيان.، و ميان ولادت حسن و حسين به روايتى شش ماه است

___________________________________

بحار الانوار ج 43 ص 245 ح 20، به نقل از علل الشرايع.، وليكن اين خود يك فضيلت و شرفى است از براى حضرت صديقه، چه نظر به فرمان افضل الاعمال احمزها، اين واجب مى كند كه زحمت حمل بر حضرت فاطمه، زيادتر بوده است از حضرت مريم.

چهارم: آن است كه اگر مريم دختر عمران است، اما فاطمه عليهاالسلام دختر محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله) است. و شرف مردمان با پدر است. و شرافت عمران كجا و شرافت خاتم النّبييّن كجا؟

پنجم: آن كه اگر چه مريم منذوره ى مادر بود كه محرّر گردد، و خالص از براى عبادت و معتكف در طاعت باشد، و اين نشايد مگر مردان را نه زنان؛ وليكن خداوند متعال نذر او را پذيرفته و مريم را به جاى مردان محرّر قبول نمود.

اما اگر رسول خدا صلى الله عليه و آله با آن فضلى كه بر آفرينش

داشت، نذرى در حقّ فاطمه فرمودى، به اضعاف فاضل تر بودى بر آنچه مادر مريم بر ذمّت نهاد.

و ديگر آن كه نذر مريم از قبل مادر بود. و نذرى كه از قبل پدر باشد، در فضيلت و منزلت دو چندان است، علاوه بر اينكه حضرت خديجه در وقت حامله بودنش به صديقه ى كبرى، همين مسئلت را از بارى تعالى نمود. و خداوند، ارفع و امشخ از مقام تحرير، مقامى به آن مليكه ى دو سرا عنايت فرمود كه آن، مادر بودنش از براى اصفياء و امامان است.

چنانچه ثعلبى در تفسير خود آورده كه: چون خديجه عليهاالسلام به فاطمه صلوات الله عليها حامله شد، عرض كرد: اى خداوند آفريننده، قربت من در نزد تو از زوجه ى عمران افزون است، و فزونى منزلت محمد صلى الله عليه و آله از عمران، از حوصله ى حساب بيرون. من اين فرزند را محرر كردم.

خداوند، رسول خويش را وحى فرستاد كه با خديجه بگوى: دست بازدار از وى كه او صفى من و برگزيده ى من، و آزاد كرده ى من از دوزخ است، و مادر امامان است. خديجه گفت، بدان شادم، چه مادر اصفياء و امامان است

___________________________________

ناسخ التواريخ، مجلد حضرت فاطمه عليهاالسلام، چاپ سنگى 1294 قمرى، ص 26 بنقل از تفسير ثعلبى.

كلام مكرر فى بيان المحرر: اين ناچيز گويد كه از آنچه ذكر كرديم، اگر چه معنى محرر فى الجمله معلوم مى شود، وليكن من باب التوضيح گفته مى شود كه: محرر، آن كس را مى گويند، كه از مسجد بيرون نشود. و بدين واسطه است كه دختر نتواند محرر شد، چه شرط ملازمت مسجد، طهارت است. و آن ايام كه زنان خون آلوده شوند، مطهر نباشند. و از اين جاست كه انّائى مادر مريم، كه عرب او را «حنّه» گويند، چون نذر

كرد كه فرزندش را محرر كند، شوهرش عمران گفت: اى انائى، تو چه دانائى كه در شكم چه دارى؟ شايد كه دخترى آوردى. چون بر زبان او گذشته بود محرر بودن آن جنين، فتقبّل منى در ساحت عزّ بارى عرض كرده بود، لذا خداوند مسئلت او را به اجابت مقرون فرموده، چنانچه مى فرمايد: فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا

___________________________________

سوره آل عمران، آيه 37. يعنى پس پذيرفت او را خداوند، نيكو پذيرفتنى كه مريم مقيم مسجد باشد، و ملازمت مسجد نمايد. و او را به بهترين وجهى نشو و نماء داد.

ششم: آن كه اگر چه كفالت مريم را حضرت زكريا نمود- كه از پيغمبران جليل القدر است- اما كفالت حضرت صديقه، با حضرت ختمى مرتبت صلى الله عليه و آله بود. و بديهى است كه كفالت حضرت خاتم، افضل است از كفالت هر كسى.

و ديگر آنكه كفالت يتيم، واجب نيست بالذّات، بلكه مندوب است، وليكن كفالت ولد واجب است.

هفتم: آنكه اگر چه مريم، عيسى عليه السلام را بى پدر زائيد- كه اين خود آيتى است از آيات الهيّه- اما تولد او در زمان جاهليت بود؛ اما حضرت حسن و حسين عليهماالسلام بر فطرت اسلام، از فاطمه متولد شدند.

هشتم: آنكه خداوند، مريم را به سلامت او و سلامت جنينى كه در شكم داشت، آگاهى داد، و هيچ خوف و خشيتى در خاطر او راه نمى كرد، وليكن فاطمه عليهاالسلام را آگاهى نرسيد از حال حمل و وضع آن، كه آيا طريق سلامت مى سپارد يا هلاكت؟.

و از اينجاست كه مسلمانان را در يوم بدر، بر فرشتگان كه در آن روز از آسمان به مدد ايشان آمده بودند، فضيلت و برترى باشد؛ چه ايشان در بيم و

اميد بود، وليكن بر فرشتگان مكشوف بود كه مقتول نخواهند شد.

نهم: آنكه اگر چه درباره ى مريم عليهاالسلام خداوند مى فرمايد: و التى احصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا و جعلناها و ابنها آيه للعالمين.

يعنى چون مريم از هر ناشايست خويشتن دار بود، بعضى از روح خويش را دميديم در وى و فرزندش را آيتى كريم از براى عالميان.

___________________________________

سوره انبياء، آيه 91.

اما درباره ى فاطمه، تشريف زياده از اين شده است، چه آن مخدّره خامس اصحاب كساء است كه جبرئيل، فخر و مباهات مى نمايد به هر يك از آن بزرگواران، چنانكه مى گويد: من مثلى و انا سادس خمسه.

___________________________________

مراجعه شود به كتاب: آيه التطهير، تاليف سيد على موحد ابطحى، چاپ قم 1406، در دو مجلد؛ و ديگر كتب مربوط به حديث كسا و آيه ى تطهير.

و به تقرير آخر، آنكه اگر چه از جبرئيل كه نام او روح است، نفخه اى در مريم دميده شد؛ اما خود روح كه جبرئيل است، بتمامه در فرود منزلت هر يك از آل عبا است، چنانچه در مفاخرات خود گفت: من ششم اصحاب كسايم.

دهم: آن كه اگر چه از شئونات مريم است كه خرما او را نثار شد كه:

هزى اليك بجذع النخله تساقط عليك رطبا جنيا يعنى فراكش خود خوشه ى درخت خرما را تا سبز و بارور شود و فرو ريزد بر تو خرماى تازه را فكلى واشربى و قرى عينا يعنى پس بخور و بياشام از او خرما و آب گوارا، و روشن دار چشم را، و خرّم دار خاطر را، به فرزند ارجمند و سبزى نخل خشك و آوردن خرماى تازه.

___________________________________

سوره مريم، آيات 26- 25.

وليكن از براى فاطمه سلام الله عليها است حديث تمر صيحانى و قدس الماء، چنانچه در خبر است كه روزى امّ ايمن با ديده ى گريان عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله، فاطمه را به شوهر دادى و او را نثارى كه تشريف عروسان است، نفرمودى. حضرت فرمود: اى امّ ايمن، از در كذب سخن مگوى. وقتى كه خداوند، فاطمه را با على كابين بست، فرمان داد تا فزون از حساب، از حلى و حلل و ياقوت و در و زمرد و استبرق بر ايشان نثار كردند.

___________________________________

امالى شيخ صدوق، ص 237، مجلس 48، حديث 3.

يازدهم: آنكه اگر مريم عليهاالسلام محدثه بود، چنان كه خداوند مى فرمايد، و اذ قالت الملائكه يا مريم ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين

___________________________________

سوره آل عمران، آيه 42.

فاطمه ى زهرا عليهاالسلام هم محدّثه بود. و ملائكه همان خطاب را كه به مريم نمودند، به فاطمه نمودند، چنانكه در ذيل خبرى كه در وجه اوّل از وجوه شرافتش بر مريم نقل شده، دارد كه در وقت ايستادن آن مخدّره در محراب عبادت، هفتاد هزار ملك بر او سلام نموده، و به او مى گفتند آنچه ار كه به مريم مى گفتند كه: يا فاطمه ان الله اصطفيك- الايه

___________________________________

نورالثقلين ج 1 ص 337 ح 131، تاويل الآيات الظاهره ج 1 ص 111 ح 17 و 18.

دوازدهم: آنكه اگر مريم را روزى خدايى و رزق من عندالله بود، كما قال الله: كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم انى لك هذا قالت هو من عندالله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب.

___________________________________

سوره آل عمران، آيه 37.

مى فرمايد: هرگاه زكريا بر مريم وارد مى شد، در نزد او چند كه در بايست بود، از خورش و خوردنى مى ديد. زكريا تعجب مى نمود. مى گفت: اى مريم، اين طعام را از كجا به دست آوردى؟ مريم مى گفت: از نزد خداى تعالى، و خداوند روزى مى دهد بيرون از حساب، آن كه را كه مى خواهد.

علامه ى مجلسى رضوان الله عليه مى فرمايد: نفس اين آيه ى مباركه، دلالت ندارد كه خداوند اين رزق را ابداع و اختراع فرموده باشد، و ناگاه در آن حل بيافريده؛ بلكه دلالت بر كفرت شكرگذارى مى كند، چنانكه مردى گويد: امروز خداوند، مرا به درهمى روزى داد؛ به خلاف حضرت صديقه، كه علاوه بر آن كه او را روزى خدايى و رزق من عندالله بود، روزى او ابداعى و اختراعى بوده و در همان حين حاجت و مسئلت ايجاد مى شد، نظر به اخبار متواتره، مثل حديث مقداد، خبر طائر و رمّان و عنب و تفّاح و سفر جل و غير اينها. و آن مخدّره از اين اشياء تناول مى فرمود. و بعد از آدم و حواء، هيچ آفريده را از زنان اين مكانت نبود، و از اين اشياء نتوانست رزق يافت.

___________________________________

كلام علامه مجلسى در ناسخ التواريخ، مجلد حضرت فاطمه عليهاالسلام، چاپ سنگى، ص 30 نقل شده است.

و از جمله ى آن اخبار، خبر جفنه است چنانچه در بحار و ناسخ و كتب معتبره ى ديگر است كه وقتى حضرت رسول خدا بر فاطمه وارد شد و آن مخدّره در مصلاى خود بود، و در قفاى او جفنه اى در جوشش و غليان بود، و دخان از او بالا مى رفت. پس فاطمه آن جنفه را برداشت، و نزد رسول خدا و على گذاشت. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: از كجا اين طعام را بدست آوردى؟ فاطمه عرض كرد. از فضل خدا و رزق او، همانا خداوند بيرون از حساب

روزى مى دهد، هر كه را كه مى خواهد.

___________________________________

سعد السعود ص 91- 90. در تفاسير برهان و نورالثقلين و تاويل الآيات الظاهره، ذيل آيه ى «ان الله يرزق من يشاء بغير حساب» (سوره آل عمران، آيه 37) مدارك فراوانى براى اين روايت آمده است.

سيزدهم: آنكه اگر مريم رزق الهى و روزى خدايى داشت از بهشت، فاطمه سلام الله عليها خود خلقتش از رزق بهشتى بود، چنانچه در احاديث متظاهره است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله در كيفيّت انعقاد نطفه فاطميّه فرمود: فناولنى جبرئيل رطبه من رطبها فاكلتها فتحولت ذالك نطفه فى صلبى

___________________________________

مراجعه شود به: احقاق الحق ج 10 ص 11- 1 و ج 19 ص 1-3. يعنى جبرئيل خرمايى از خرماهاى بهشتى داد و آن را خوردم و آن نطفه اى گشت در صلب من

يعنى فاطمه از آن نطفه صورت بست.

چهاردهم: آنكه اگر خداوند مريم را مى ستايد، در آنجا كه مى فرمايد: التى احصنت فرجها

___________________________________

سوره انبياء آيه 91، سوره تحريم آيه 12. و اراده مى كند بدين ستودن، عفاف مريم را فقط، و نظر به شوهر نمودن و فرزند آوردن را ندارد؛ و حال آن كه احاديث متكاثره اى وارد است در مدح مزاوجت و طلب ولد، و هم چنين اخبار متظافره اى صادر شده است در مذمّت عزوبت.

اما فاطمه و اولاد او را خداوند به آيه ى تطهير مى ستايد، و مى فرمايد: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا

___________________________________

سوره احزاب، آيه 33.، و ايشان را از هر آلايشى و ناستوده اى پاك و پاكيزه ساخت.

___________________________________

درباره ى استدلال به آيه ى تطهير بر عصمت خمسه ى طيبه ى طاهره صلوات الله عليهم اجمعين مراجعه شود به رساله ى مختصر مرحوم ميرزا محمد بن حسن شيروانى در تعليقات همين كتاب.

و نعم ما قال حسان بن ثابت شاعر رسول الله فى هذا المقام.

عربيه:






و ان مريم احصنت فرجها و جآءت به عيسى كبدر الدجى

فقد احصنت فاطم بعدها- و جاءت بسبطى نبى الهدى.

.

و به اين عدد مبارك و ميمون، ختم مى نمائيم وجوه شرافت فاطمه عليهاالسلام را بر مريم، اگر چه وجوهى بسيا و مزايايى بى شمار، از براى شرافت آن حبيبه ى كردگار بر مريم بنت عمران، در نزد متأمّل هويدا و آشكار است.

ختم ذكره حتم: و اگر كه بگويى كه خداوند، در بيست موضع از قرآن، مريم را خطاب نموده و مدح فرموده است، اين خود شرف و مزيّتى است از براى آن مخدّره كه حضرت صديقه آن را فاقد است.

جواب گوئيم كه:

اولا نام بردن مريم را در قرآن و تصريح نمودن به اسم آن، با آنكه زنان را نبايد به تصريح اسم برد- على الخصوص كه از كرائم باشند- به واسطه ى جبر كسر قلب آن مخدّره است كه او را در وقت زائيدن به عيسى- نستجير بالله- نسبت به عمل نامناسب دادند.

و ثانيا فاطمه ى صديقه را هم در قرآن، در آيه ى مباهله

___________________________________

سوره ى آل عمران، آيه 61.

خداوند منان اسم برده است، به نحو كنايت، نظر به همان نكته ى با ملاحت.

و ثالثا آن مخدّره را در اخبار بيست نام است. و هر نامى دلالت مى كند بر فضيلتى، چنان كه صدوق عليه الرحمه در كتاب مولد فاطمه آن ها را نقل فرموده.

___________________________________

اين كتاب، از كتب مرحوم صدوق- عليه الرحمه- است كه در دسترس ما نيست. اما در قرون گذشته نزد علماى سلف موجود بوده، و در كتب خود از آن نقل قول كرده اند.

از جمله، مطلبى را كه مصنّف رضوان الله عليه بدان اشارت دارد، در مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 357 چاپ قم آمده است، كه اسماء حضرتش به شرح زير است:

فاطمه، بتول، حصان، حره، سيده، عذراء، زهراء، حوراء، مباركه، طاهره، زكيّه، راضيه، مرضيه، محدثه، مريم كبرى، صديقه كبرى، نوريه، سماويه، حانيه، كه سه اسم اخير، اسماء آسمانى آن مخدّره است- صلوات الله عليها و على ابيها و بعلها و بنيها.

شمع فيه جمع: فان قلت: ما ذكر فى ذيل رايت الجفنه الّتى رواها السيد بن طاوس فى كتاب سعد السعود، ينافى بعض ما ذكرت و هو هذا: فقالت فاطمه: يا ابه، انا خير ام مريم؟ فقال رسول الله، انت فى قومك، و مريم فى قومها.

___________________________________

سعد السعود، چاپ نجف، ص 91.

قلت: قال بعض ارباب الحديث: لا ينافى هذا الكلام من النبى، الاخبار الّتى وردت فى ان مريم سيدة نساء العالمين جميعا، بل هما عبارتان عن معنى واحد، فان قوم مريم قوم خاص. واما قوم فاطمه، فهو عام جميع الاولين والاخرين، كما دلّت عليه صحاح الأخبار و صراح الاعتبار.

و تذكر فى ذالك، قول ابى عبدالله (عليه السلام) حيث قال فى حق جدّتها: و هى الصّدّيقه الكبرى و على معرفتها دارت القرون الاولى و قوله تعالى: انها لاحدى الكبر نذيرا للبشر، و هى فاطمه. والبشر، شامل

/ 55