مقدمه اى بر مديريت اسلامى
عظمت مديريت
1. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: من ولى على عشره كان له عقل اربعين، و من ولى اربعين له عقل اربعماه.
[
نهج الفصاحه: ص 573.]
هر كسى كه متولى امورد ده نفر بشود بايد انديشه چهل نفر را داشته باشد و كسى كه مسئوليت اداره چهل نفر را بر عهده بگيرد بايد عقل و انديشه چهار صد نفر را دارا باشد.
2. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: ان شئتم انباتكم عن الاماره و ماهى ؟ اولها ملامه و ثانيها ندامه و ثالثها عذاب يوم القيامه.
[
نهج الفصاحه، ش 5607.]
اگر بخواهيد شما را از رياست خبر مى دهم كه چيست ؟ اولين مرحله آن ملامت است و دومين مرحله آن ندامت و سومين مرحله ى آن عذاب روز قيامت است.
رياست طلبى
3. لاتسال الاماره فانك ان اعطيتها عن مساله و كلت اليها و ان اعطيتها عن غير مساله اعنت عليها.
[
صحيح بخارى، جلد 9 ص 114، "طبع بيروت".]
رياست و فرمانروايى مخواه زيرا اگر با درخواست خود به آن نائل شوى به آن واگذار خواهى شد و اگر بدون درخواست به تو داده شود امدادهاى الهى ترا يارى خواهند كرد.
4. زمانى كه براى لقمان حكيم، پيشنهاد حكومت كردند بر مردم را كردند از آنها پرسيد: آيا اين يك تكليف است و
يا يك پيشنهاد ؟ پاسخ دادند صرفا يك پيشنهاد است.
لقمان گفت: نمى پذيرم! و فرمود:
ان خيرنى ربى قبلت العافيه و لم اقبل البلاء و ان عزم على فسمعا و طاعه فانى اعلم انه ان فعل بى ذلك اعاننى و عصمنى.
[
مجمع البيان، ج 8 ص 315 و 316.]
اگر در انتخاب مخير باشم، عاقبت را اختيار مى كنم و بلا را نمى پذيريم و اگر تكليف است اطاعت مى كنم زيرا ميدانم كه در اين صورت قطعا خداوند مرا كمك خواهد كرد و از لغزشها مصون خواهد داشت.
5. اميرالمومنين عليه السلام: حب الرياسه شاغل عن حب الله سبحانه.
[
ابن ابى الحديد307:20.] حب رياست باز دارنده از حب به خداى سبحان است.
6. امام صادق عليه السلام من طلب الرئاسه هلك.
[
اصول كافى ج 2/ ص: 297، نسخه تهران.]
7. امام صادق عليه السلام: من اراد الرئاسه هلك.
[
اصول كافى ج 2/ ص: 372.]
8. امام جعفر صادق عليه السلام: حب جاه و شهرت، در قلب شخصى كه از خدا ترسان و هراسان است، وجود ندارد.
[
اصول كافى ج3 ص 189.]
9. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: انا و الله لا نوتى هذا العمل احدا او ساله او احدا حرص عليه.
[
نظام الحكم و الاداره فى الاسلام : ص 352 به نقل از الامامه و السياسه 42:1.]
به خدا سوگند ما به كسى كه درخواست اين شغل "پستهاى مديريتى" را داشته باشد و بر تصدى آن حريص باشد اين شغل را واگذار نمى كنيم.
10. مردى نزد ابوالحسن عليه السلام يادآورى كرد و گفت رياست را دوست دارد پس آن حضرت فرمود: ماذئبان ضاريان فى غنم قد تفرق رعاوها باضر فى دين المسلم من الرئاسه.
[
اصول كافى ج 2/ ص: 297.]
چنين رياستى براى ديانت و اعتقاد مسلمان زيانمندتر از اين است كه دو گرگ گرسنه در ميان گله گوسفندى بيفتد كه چوپان نداشته باشند.
11. عبدالله بن مسكان: سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول: اياكم و هولاء الروساء الذين يتراسون، فو الله ما خفقت النعال خلف رجل الا هلك و اهلك.
[
اصول كافى، ج 297:2.]
عبدالله بن مسكان گويد شنيدم امام صادق "ع" مى فرمود: بپرهيز از اين رئيسان رياست طلب، بخدا سوگند تق تق كفشها دنبال مردى بلند نشود جز اينكه خود او هلاك شود و ديگران را هم هلاك كند.
12. امام صادق عليه السلام: ملعون من تراس، ملعون من هم بها، ملعون من حدث بها نفسه.
[
مبانى مناسبات انسانى در مديريت اسلامى/ سيد محمود سياهپوش/ ص 317.]
ملعون است كسى كه رياست را بخود
ببندد، ملعون است كسى كه نسبت به آن قصد و همت كند، و ملعون است كسى كه راجع به آن بينديشد.
مديريت امانت است
13. اميرالمومنين عليه السلام: فقد بلغنى عنك امر ان كنت فعلته فقد اسخطت ربك و عصيت امامك و اخزيت امانتك...
[
ابن ابى الحديد ج 16/ ص: 164، نسخه آل البيت.]
همانا درباره ى تو گزارشاتى به من رسيده است كه اگر چنين خبر تاسف بارى درست باشد همانا پروردگارت را به خشم آورده اى و از فرمان پيشواى خود سرباز زده اى و امانت خويش را تباه و خوار ساخته اى.
14. اميرالمومنين "ع": فانى كنت اشركتك فى امانتى و جعلتك شعارى و بطانتى.
[
ابن ابى الحديد ج 16/ ص: 167.]
من تو را در امانت خود "حكومت بر مردم" شريك ساختم و تو را پيراهن و آستر جامه ام گردانيدم.
15. ان الله يامركم ان تودو الامانات الى اهلها.
[
نساء/ 58.]
همانا خداوند شما را فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش باز گردانيد.
16. امام صادق عليه السلام: امر الله الامام ان يودى الامانه الى الامام الذى بعده.
[
الميزان ج 4/ ص 410.]
خداوند امام قبل را فرمان داده است تا امانت را "كه همان امانت و مديريت جامعه اسلامى باشد" به امام بعد از خود تسليم كند.
17. اميرالمومنين عليه السلام: و ان عملك ليس لك بطعمه و لكنه فى عنقك امانه.
[
ابن ابى الحديد ج 14/ ص: 33.]
مديريت و حكمروائى براى تو طعمه نيست ولى آن مسئووليت در گردن تو امانت است .
18. يا ابت استاجره ان خير من استاجرت القوى الامين.
[
قصص، آيه 26.]
اى پدر اين مرد را براى خدمت در دستگاه خود اجير كن زيرا بهترين معيار براى كسى كه بايد بخدمت برگزيد توانا بودن و امانت دارى است.
19. اجعلنى على خزائن الارض انى حفيظ عليم.
[
يوسف/ 55.]
مرا بر خزائن و دارائيهاى مملكت مدير كن زيرا من از دو ويژگى امانتدارى و دانش لازم برخوردارم.
20. پيامبر اكرم "ص" خطاب به ابوذر فرمودند:
حكومت در دست حاكم، امانت است و آن در روز قيامت مايه خوارى و
پشيمانى است مگر اينكه آن را به حق و از راه مشروع تصاحب كرده باشد و به وظيفه ى خود عمل نمايد.
21. امام سجاد عليه السلام مى فرمايد:
حق كسى كه تحت مديريت و سرپرستى تو قرار دارد اينست كه بدانى او هم آفريده پروردگار توست و... خداوند تو را بر او تسلط داده است و در حوزه ى اين سرپرستى تو را امين او قرار داده، و او را همچون امانتى به تو سپرده است.
[
صحيفه سجاديه.]
اصول و مبانى مديريت
ضرورت مديريت و رهبرى
1 /1. و لكل قوم هاد
[
سوره رعد آيه 7.]
براى هر ملتى راهنما و رهبر ضرورى است.
1 /2. انه لابد للناس من امير بر او فاجر.
[
ابن ابى الحديد ج 2/ ص: 307.]
مردم بايد رهبر داشته باشند، نيكوكار يا تبهكار.
1 /3. اميرالمومنين عليه السلام: ايها الناس، انه لايصلحكم الا امير بر او فاجر.
[
رهبرى در اسلام، محمد رى شهرى/ ص 28.]
اى مردم "بدانيد كه تنها با داشتن حكومت و" با وجود فرمانرواست كه مصالح شما تاميت مى شود خواه نيكوكار باشد يا تبهكار.
1 /4. اميرالمومنين عليه السلام: اسد حطوم خير من ظلوم و سلطان ظلوم خير من فتن تدوم.
[
رهبرى در اسلام/ ص: 30.]
شير سرزه ى بيشه، بهتر است از فرمانرواى ستم پيشه، و فرمانرواى ستم پيشه از فته و آشوب مداوم بهتر است.
1 /6. اميرالمومنين عليه السلام: انا لا نجد فرقه من الفرق و لامله من الملل بقوا و عاشوا الا بقيم و رئيس لما لابد لهم منه فى امرالدين و الدنيا.
[
علل شرايع، شيخ صدوق/ 253.]
در مطالعه احوال بشر هيچ گروه و ملتى را نمى يابيم كه در زندگى موفق و پايدار باشد مگر بوجود مدير و سرپرستى كه امور مادى و معنوى آنانرا مديريت نمايد.
1 /7. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم: اذا كان ثلاثه فى سفر فليومر احدهم.
[
كنزل العمال، ج 6، ص 717، خ 17550.]
هر گاه در مسافرت تعداد مسافران به سه نفر رسيد بايد يكى از آنها مديريت گروه را بعهده گيرد.
1 /8. امام صادق عليه السلام: لو بقيت الارض بغير امام لساخت.
[
غيبت نعمانى ص 138.]
هر گاه زمين بدون ''''پيشوا'''' باشد از بين مى رود.
1 /9. امام صادق عليه السلام: لا يستغى اهل كل بلد عن ثلاثه يفزع اليهم فى امر ادنياهم و اخرتهم، فان عدموا ذلك كانوا همجا: فقيه عالم ورع و امير خير مطاع، و طبيب بصير ثقه.
[
تحف العقول ص 321.]