مدیریت و رهبری با سیری در نهج البلاغه جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مدیریت و رهبری با سیری در نهج البلاغه - جلد 2

محمد اصلی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


در مقابل، سنت هايى را كه با اصول اسلامى مخالفت نداشته باشند 'سنت هاى مشروع' مى گويند و وظيفه حكومت اسلامى در مقابل اين گونه سنت ها، سنت شكنى نيست، بلكه وظيفه اش حفظ و نگهدارى اين سنت ها و جهت دادن به آداب و رسوم مثبت و سودمند در جامعه است.

عيد نوروز از مدتها قبل از اسلام، در ايران يكى از سنت هاى متداول بوده و هم اكنون نيز در ايران اسلامى رايج و متداول است. در اين روز مردم جامه ى نو مى پوشند و از يكديگر ديد و بازديد مى كنند. اين سنت علاوه بر اينكه مخالف با اسلام و مقررات اسلامى نيست، باعث ايجاد الفت و دوستى و همبستگى نيز مى باشد. در اينجا وظيفه ى حاكم سنت شكنى نيست، بلكه وظيفه اش نگهدارى اين سنت و جهت دادن به اين روش ديرينه و هر نوع روش مشروع ديگر است.

شيوه ى رهبرى و مديريت، تابعى از ارزش هاى حاكم بر بافت يك جامعه است و بديهى است چگونگى ماهيت عناصر تشكيل دهنده يك جامعه، خود نوع خاصى از 'نظام ارزشى' را اقتضا مى كند. جوامع مغرب زمين در مفاهيم ارزشى، گرفتار نسبيت شده اند، بدين معنى كه تحليل هاى آنها در تعيين ميزان و نوع ارزش 'پديده ها' تابعى از وضعيت 'زمان' و 'مكان' موجود است و آشكار است كه نقش اصلى را در اين رابطه قدرت هاى زمينى مسلط بر اين جوامع دارند و تاريخ گواه راستين 'تحول ارزش ها' در جهت منافع آنان است. از طرف ديگر، جوامع كمونيستى، اصالت را به جامعه داده و فرد را فداى طبقه خاصى مى كنند- بديهى است اگر چه در شعارها منابع طبقه هاى زحمت كش قلمداد مى نمايند ولى در عمل اين

شعارها در جهت خواسته هاى هيات حاكمه است- اما در مكتب اسلام بر خلاف ديگر مكاتب، ارزش ها نسبى نيستند و زمان و مكان در مفاهيم ارزشى دخالتى ندارند.

هر چار چوب تئورى يا قالب ذهنى و شناخت و تشريحى از ماهيت علم مربوط را عرضه نموده و ارزش هاى بنيادى آن را مشخص مى كند و بر پايه ى آن، روش هاى پژوهشى كه به متدلوژى علمى موسومند و نقش اساسى در شناخت مسايل و كشف راه حل هاى مربوط را دارند، ارايه مى كند. با اين كه تئورى، چارچوب منظم و اساسى عمل را تامين مى كند، مع هذا در عرف امروز، نقش اساسى تئورى در بررسى و ارايه راه حل مشكلات تا حدود زيادى بدست فراموشى سپرده شده و بسيار ديده شده است كه الگوها و مدل هاى عرضه شده در زمينه هاى مختلف علوم اجتماعى و انسانى بدون توجه به مبانى تئوريك و نگرش در باب ارزش هاى بنيادين آنها به كار گرفته مى شود.

اين موضوع به ويژه در مورد متخصصان و كارشناسان كه درگير مسايل كاربردى هستند، مصداق دارد، كه نيازى به شناخت علمى ارزش ها و روندهاى پژوهشى را احساس نمى كنند، غافل از اين كه كاربرد موثر فنون و روشها تنها در يك قالب مشخص نظرى و نظام ارزش هاى ويژه اى كه منطبق با نياز ابداع فنون باشد امكان پذير خواهد بود و الا هر تكنيك و فنى ولو به علمى ترين وجه به دست آمده باشد در شرايط نامتناسب، كاربرد موثر نداشته و شايد نتيجه ى منفى هم بدهد.

[برومند زهرا، بهبود و بازسازى سازمان، ص 59.]

مدير اسلامى نبايد هرگز سنتى را كه افراد با صلاحيت به آن عمل كرده اند، بشكند:

در اين مطلب جاى هيچ ترديد نيست وقتى كه يك قضيه به عنوان سنت شايسته ى حيات فردى و اجتماعى تلقى شد، لازمه اش اين است كه آن قضيه مورد آزمايش قرار گرفته و از فراز و نشيب ها عبور كرده و از جلو چشمان انتقاد گران بدون انتقادى كه آن قضيه را از پاى درآورد رد شده است.

اگر قضيه اى پس از نوسانات فراوان و گلاويز شدن با عوامل تصفيه و تنقيح حوادث طبيعى و محيطى و تمايلات و آرمان هاى مردم يك جامعه حالت سنت راسخ به خود بگيرد و صاحب نظران با صلاحيت آن جامعه، سنت مزبور را تصديق نمايند، قطعى است كه چنين سنتى مى تواند پاسخگوى مسايل آن جامعه در قلمرو شمول خود بوده باشد. لذا نقص چنين سنتى قطعا به ضرر جامعه تمام خواهد شد. به همين ملاك مى توان گفت:

هنگامى كه يك شخصيت در كار مديريت از هر نوع كه بوده باشد، ورزيده شد و با داشتن ورزيدگى و اطلاعات و معلومات لازم و كافى و با برخوردارى از تقواى مديريت، نبايد او را در كار خود متزلزل كرد و نبايد فكر و نظريات چنين شخصى را خواه زمامدار باشد و خواه مديريت مجموعه اى كوچك در اختيارش باشد كه فقط دو نفر حتى يك نفر عضو داشته باشد، ابهام انگيز نمود، زيرا متزلزل و ابهام انگيز ساختن يك سنت شايسته و شخصيت صلاحيت دار در جامعه نه تنها موجب از دست رفتن و منافع آن جامعه خواهد شد، بلكه منشا ضررهايى مى گردد كه چه بسا

جبران ناپذير باشد.

[جعفرى محمد تقى، حكمت اصول سياسى اسلام، ص 242.]

احترام به سنت هاى نيك


سنت از نظر اهل لغت، به معنى راه، روش، رفتار، عادت، آشكار و غيره مى باشد و در اصطلاح محدثين به معناى 'قول' و 'فعل' و 'تقرير معصوم "ع"' است و اگر با كلمه ى مقدس 'الله' تركيب شود 'سنت الله'، منظور قوانين و نظامات لايتغير عالم خلقت، و قضا و قدر خداوندى است 'فلن تجد لسنه الله تبديلا' "فاطر آيه 43"

از ديدگاه جامعه شناسى، سنت به آن 'رسم هاى ريشه دار عمومى كه به اقتضاى كهنگى خود از حرمت اجتماعى برخوردارند' گفته مى شود.

در يك نگرش كلى مى توان درباره ى سنت به معنى جامعه شناسانه اش چنين نتيجه گيرى كرد:

1- سنت جنبه ى تقدس دارد و از ديد ارزشى به آن نگريسته مى شود.

2- سنت ريشه ى تاريخى دارد.

3- سنت نمايانگر شخصيت جامعه است.

[تقوى دامغانى، سيد رضا، نگرشى بر مديريت اسلامى، ص 213.]

يك مدير توانا و مدبر هرگز سنت ها و شيوه هاى پسنديده و شايسته مديران قبلى را طرد نمى كند، بلكه بايد با به كارگيرى و تداوم بخشيدن به آن روش ها و سنت هاى حسنه كه چه بسا سال ها آزمايش خود را به خوبى داده، نفوذ معنوى و رهبرى خويش را بر افراد زير مجموعه و همكارانش عميق تر سازد.

يكى از بزرگترين آفت هاى مديريتى اين است كه مدير جديد، خط مشى و نحوه ى مديريت قبلى را به كلى رد نموده و بى دليل روش هاى اجرايى حاصل سال ها تجربه را كنار زده و با آزمايش و خطا و چه بسا با منحرف شدن از جهت نيل به اهداف موجب وقوع خسارات جبران ناپذيرى مى گردد. بهر حال مدير رهبر، هرگز روش ها و سنت هاى صحيح و شايسته اى را كه ارزان بدست نيامده، آسان از دست نمى دهد.

اصل تجزيه و تحليل و ريشه يابى


حضرت على "ع" در حكمت يكصد و بيست مى فرمايند:

لانسبن الاسلام نسبه

[معاديخواه عبدالمجيد، خورشيد بى غروب نهج البلاغه، ص 422.]

'اسلام را چنان تحليل و ريشه يابى كنم كه پيش از من كسى چنانش ريشه يابى نكرده باشد.'

اسلام همان تسليم است. و تسليم همان يقين، و يقين باور راستين، و باور راستين اقرار، و اقرار راستين، پرداختنى در خور آن اقرار و آن، كارى شايسته.

يك مدير موفق كسى است كه قدرت تجزيه و تحليل كردن مسايل پيرامون مديريتى خويش را داشته و بتواند عوامل موثر بر فرايند برنامه ريزى و اجراى آنها را ريشه يابى كند، و قادر باشد با رعايت تقدم هر يك بر ديگرى در صدد كشف رابطه علت و معلولى و ارايه بهترين راه حل و برخورد مناسب با آنها را بيابد.

مدير لازم است با مطالعه و بررسى، همواره بر اطلاعات مورد نياز خويش افزوده با طبقه بندى پردازش و تجزيه و تحليل اطلاعات بدست آمده، اطلاعات و راهكارهاى جديد و تازه اى كسب نموده، جهت بهبود و پيشرفت امور محول به كار بندد.

همه افراد بخصوص كسانى كه در جايگاه مديريت و رهبرى سازمان و موسسه اى قرار گرفته اند، بايد بدانند كه خداوند متعال به آنها قواى ذهنى عطا فرموده كه بايد از اين نعمت، بهره بردارى را بنمايند.

'فرنولوژيست' ها معتقدند كه در مغز بشر، يكصد و بيست قوه ى ذهنى موجود است. در مجموعه ى مغز آدمى، بيش از 60 ميليارد سلول عصبى مغز انسان وجود دارد.

مغز انسان در هر 10 ثانيه مى تواند 10 ميليون اطلاعات را جذب كند. چهار ميليون از طريق چشم، پنج ميليون از طريق دست و يك ميليون از طريق حس شنوايى، چشايى و بويايى. مغز به طور دايم اين مجموعه ى عظيم اطلاعات را تجزيه و تحليل كرده و آنها را در يك هزار تريليون قلم اطلاعات، كه خود مى تواند به عنوان حافظه آنها را بازيابى كند، فشرده مى سازد.

قدرتمندترين كامپيوترى كه در حال حاضر در جهان وجود دارد، نمى تواند بيش از يك ميليارد اطلاعات را در حافظه ى خود نگه دارد.

درك تمامى اين فرايندها در مغز بشر بسيار دشوار است. در انستيتوى فن آورى ماساچوست آمريكا برآورده شده است كه براى تشخيص مثلث از مربع در مغز انسان 20 تا 30 ميليون سلول عصبى به كار گرفته مى شود.

[شرفى محمد رضا، بينش هاى تربيتى، ص 76.]

مديران بايد توجه داشته باشند كه در مسئوليت سنگين مديريت، تنها نياز به افزايش معلومات و ذخاير ذهنى نيست، بلكه به كارگيرى و تقويت قوه ى تجزيه و تحليل در مسائل از اهميت خاصى برخوردار است.

مديرى كه توانايى تجزيه و تحليل مسائل را دارد، داراى ويژگى هاى زير است:

1- از چهار چوب ذهنى مشخص و منظمى برخوردار است.

2- در برابر هر مساله اى، جنبه هاى مختلف آن را بررسى نموده، راه حل ها و راهكارهاى مناسب را در نظر مى گيرد.

3- راه حل ها را دسته بندى و اولويت بندى مى كند.

4- مراحل آغاز و انجام و راهكارى را ترسيم و مورد بررسى قرار مى دهد.

5- جنبه هاى مثبت و مشترك راه حل ها را در ذهن خويش مورد پردازش قرار مى دهد.

6- بانو سازى فكرى و تركيب نكات مثبت، به راه حل جديد و ابداعى مى رسد.

بطور كلى، چنين مديرى هرگاه با مشكل و مساله اى مواجه شود كه نسبت به آن سابقه ذهنى نداشته باشد، مى تواند آن مساله را بر اساس اصول و معلومات خويش حل نمايد.

اصل سعه صدر


حضرت امير "ع" در حكمت يكصد و هفتاد و شش مى فرمايند:

آله الرياسه سعه الصدر

[امامى محمد جعفر و آشتيانى محمد رضا، نهج البلاغه با ترجمه گويا و شرح فشرده، جلد سوم، ص 289.]

'وسيله رياست سعه صدر است.'

سعه صدر چيست؟


در لغت 'سعه' به معناى طاقت و قدرت و 'صدر' به معناى سينه مى باشد، اصطلاح ديگرى كه به معناى 'سعه صدر' آمده است 'شرح صدر' مى باشد و 'شرح' هم در لغت به معناى توسعه و گستردگى آمده است و 'شرح صدر' به معناى گشادگى در سينه مى باشد.

بعضى بر اين باورند كه صدر- سينه- كه در آيات و روايات مطرح شده، كنايه از مركز ادراكات انسان مى باشد و اگر در مديريت، بحث از 'سعه صدر' يا 'شرح صدر' مى شود. مقصود توان بيشتر در درك مطالب و تحمل سختى ها و مشكلات مى باشد. اما با كمى دقت مطلب ديگرى براى انسان مشخص مى گردد كه در زير به توضيح آن مى پردازيم:

به طور كلى مساله اى كه براى همه انسان ها مشخص و ملموس است، تاثير مسايل روحى در سينه ى ظاهرى انسان مى باشد. آن چه در فكر انسان مى گذرد در سينه او موثر است. اگر جنايتى مرتكب شده باشد و يا بخواهد مرتكب شود، در سينه و قلب خود احساس خاصى خواهد داشت و اگر از مستمندى دستگيرى يا مظلومى را جوانمردانه كمك كرده

باشد، باز هم در سينه و قلب خود احساس ديگرى خواهد داشت.

اميرالمومنين على "ع" مى فرمايند:

القلب مصحف الفكر.

[غرر الحكم، ص 66.]

'قلب كتاب فكر است.'

همان گونه كه در كتاب، مطالب و يا مسائلى نوشته و نگهدارى مى شود، افكار انسان نيز در قلب او منعكس مى شود.

كسانى كه 'سعه صدر' داشته باشند، ظرفيت پذيرش رويدادهاى مختلف را دارند، اما كسانى كه كوچك دل و كم ظرفيت باشند، از 'سعه صدر' برخوردار نبوده و به قول امروزى ها 'با يك نخود سردشان مى شود و با يك كشمش گرم'. با اندك موفقيتى شاد و سرمست مى شوند و با كوچكترين شكست غمگين، پژمرده و نااميد مى گردند.

اميرالمومنين على "ع" مى فرمايند:

ان هذه القلوب اوعيه فخيرها اوعاها للخير

[غرر الحكم، ص 67.]

'بدرستى كه اين دل ها ظرف هايى هستند كه بهترين آن ها دلى است كه ظرفيت و گنجايش آن براى خوبى ها بيشتر باشد.'

شرح صدر و مديريت


سعه صدر يكى از مهم ترين ابزارهاى مديريت است. اگر كسى از اين نعمت و موهبت الهى برخوردار نباشد، هرگز نمى تواند رهبرى انسان ها را به عهده گيرد. حضرت موسى سلام الله عليه هنگامى كه براى هدايت

/ 24