افزون بر اين،اگر بپذيريم كه آيه در مقام برداشتن گمان و پندار است،با بودن آن در مقام گذاردن قانون، ناسازگارى ندارد.
بله،شايد از روايت شيخ صدوق و ديگر روايات استفاده شود كه حكم ناتمام بودن نماز مسافر،پيش از فرود آمدن اين آيه،گذارده شده بوده؛از اين روى، اين آيه در مقام گذاردن قانون قصر نيست.ولى اگر چنين مطلبى ثابت شود، نشانه خارجى خواهد بود و از آيه چنين چيزى فهميده نمىشود.
آيا پيمودن بخشى از راه، شرط واجب بودن«قصر»است؟
اين شرط بودن،از منطوق شرط،يعنى از «و اذا ضربتم»،استفاده مىشود.با اين حال،اندازه درازاى راه در اين آيه بيان نشده است.
2.«فمن كان منكم مريضا أو على سفر فعدد من أيام أخر»بقره / 184
پس هر يك از شما اگر بيمار باشد يا به سفر برود،بايد شمارى از روزهاى ديگر [غير از ماه رمضان]را روزه بگيرد.
اين آيه در مورد روزه نازل گرديده است، ولى با نماز پيوستگى كامل دارد،از اين روى،قطب رواندى، براى ادعاى خود:بر مسافر،واجب است نماز خود را ناتمام بگزارد، مىنويسد:
«در ميان امت اسلامى، اختلافى در اين نيست: هر مسافرتى كه سبب برداشته شدن روزه از عهده شود،سبب ناتمام گزاردن نماز نيز مىشود.»24
سيّد مرتضى هم، بر اين نظر است.25
از اين آيه، تنها يكى از دو مقدمه براى حكم واجب بودن كوتاه شدن نماز براى مسافر:،استفاده مىشود و آن، باطل بودن نماز مسافر است و اما پيوستگى بين باطل بودن روزه مسافر و«قصر»نمازهاى چهر ركعتى او،چيزى است كه از جز اين آيه استفاده مىشود.
خلاصه سخن:
1.از آيه سوره نسا فهميده مىشود كه ناتمام گزاردن نماز،به گونه «عزيمت»بر مسافر واجب است ؛ چه اين كه بيم از فتنه پديد بيايد يا نيايد اين نكته از ظاهر آيه به دست نمىآيد، بلكه با توجه به تفسير امام(ع)در پاسخ به پرسش زراره و محمد بن مسلم استفاده مىشود.در ضمن،از ظاهر آن فهميده مىشود كه حكم«قصر»به شمارى از نمازهاى روزانه مربوط است.2.از آيه سوره بقره، يكى از دو مقدمه حكم به واجب بودن قصر نماز براى مسافر فهميده مىشود.
3.اندازه مسافرت شرعى و اين كه واجب بودن«قصر»مربوط به كدام نماز بوده و كدام يك از ركعتهاى نماز را نبايد گزارد و نيز شرايط و احكام ديگر قصر نماز،نه از اين دو آيه استفاده مىشود و نه از آيههاى ديگر و براى اين هدفها، بايد دليلهاى ديگرى را بررسى كرد.
بررسى ديگر دليلها
از آن جا كه سخن درباره قاعده و دستور شرعى سفرى است كه حكم ناتمام گزاردن نماز و باطل شدن روزه به آن بسته شده، از اين روى،در بررسى دليلهاى ديگر نبايد از اين مدار دور شد و بايد به اين نكته نيز توجه داشت كه اين موضوع در كتابهاى فقهى و سخنان فقيهان، به عنوان سفر شرعى كه نماز بايد در آن ناتمام گزارده شود و شرط نخست از شرطهاى هشتگانه آن،مطرح است.بررسى آراى فقيهان
پيش از آن كه وارد دومين دليل از دليلهاى ثابت كردن احكام بشويم، بايسته است آراى فقيهان شيع و سنى را در موضوع بحث به بوته بررسى بنهيم ؛ زيرا آرا و سخنان آنان در نتيجهگيرى نقش مهمى دارد.1.در فقه نسبت داده شده به امام رضا (ع) آمده است:«هر كس مسافرت كند، ناتمام گزاردن نماز بر او واجب مىشود، اگر سفر او هشت فرسخ و يا دو بريد باشد و آن بيست و چهار ميل است.»26
2.شيخ صدوق،مىنويسد:
«ميزان راهى مه در آن، ناتمام گزاردن نماز واجب مىشود،دو بريد رفت و برگشت است و آن يك روز راه باشد و بريد چهار فرسخ است.»27
3.سيد مرتضى مىنويسد:
«سفرى كه در آن، ناتمام گزاردن نماز واجب است، دو بريد و بريد چهر فرسخ و فرسخ سه ميل است.»28
4.شيخ طوسى مىنوسيد:
«كوتاه كردن نماز در مسافرت واجب است،اگر در ازاى آن هشت فرسخ باشد.»29
5.سلاّر مىنويسد:«ميزان راهى كه در آن، ناتمام گزاردن نماز واجب مىشود،دو بريد، برابر با چهار فرسخ است.»30
6.در «الهداية بالخبر»آمده است:
«ميزانى كه مسافر نماز را بايد ناتمام بگزارد، هشت فرسخ است.»31
7.ابن براج مىنويسد:
«سفرى كه مسافر نماز را بايد ناتمام گزارد،هشت فرسخ راه،يا بيش از آن و يا چهار فرسخ است،اگر بر آن باشد كه در همان روز برگردد.»32
8.ابن ادريس مىنويسد:
«ميزان سفرى كه در آن،ناتمام گزاردن نماز واجب مىشود، دو بريد است و بريد چهار فرسخ و فرسخ،سه ميل است.»
9.شيخ مفيد مىنويسد:
«سفرى كه هر كس آن را اراده كند، بر او واجب مىشود ناتمام گزاردن نماز،دو بريد رفت و برگشت و بريد چهار فرسخ و فرسخ سه ميل است.»33
10.محقق حلى مىنويسد:
«نماز مسافر،شش شرط دارد،شرط نخست درازاو آن يك روز راه،برابر با دو بريد و بيست و چهار ميل است.»34
11.علامه حلى مىنويسد:
«درازاى راهى كه بايد نماز را ناتمام گزارد، هشت فرسخ و هر فرسخ، دوازده هزار ذارع است.»35
همو،در جاى ديگر مىنويسد:
«علماى ما اتفاق دارند كه درازا،شرط ناتمام گزاردن نماز است و بر اين نظرند، همه اهل علم و همانا اختلاف، تنها در اندازه درازا است.پس آنچه را كه علماى ما برآنند،بيست و چهار ميل،مسير يك روز تمام و برابر با هشت فرسخ و نيز دو بريد است.»36
همو در جاى ديگر مىنويسد:
«درازاى كوتاه كننده نماز، هشت فرسخ است.پس اگر كمتر از آن را رهگذر قصد كند،ناتمام گزاردن نماز جايز نيست و درازاى بازگشت، از ميزان درازا به شمار نمىآيد، مگر اين كه قصد بازگشت، در همان روزِ رفت باشد.»37
12.محقق سبزوارى مىنويسد:
«علماى ما اتفاق دارند كه شكسته گزاردن نماز در سفرى كه مسير آن يك روز تمام، برابر با دو بريد و نيز هشت فرسخ باشد،اعتبار دارد.»38
13.نراقى مىنويسد:
«تمامى علماى ما اتفاق دارند كه بيش از هشت فرسخ اعتبار دارد.»39
14.در رساله بحر العلوم آمده است:
«و اما علماى ما(رض)بر اين رأى اتفاق دارند كه ناتمام گزاردن نماز در دو بريد، برابر با هشت فرسخ...واجب است و در معناى هشت فرسخ است پيمودن مسير يك روز عادى، مانند سير حيوانهاى باربر و قطار شتر.»40
15.صاحب مدارك الاحكام مىنويسد:
«علماى ما اتفاق دارند ناتمام گزاردن نماز،واجب مىشود در مسير يك روز تمام، برابر با دو بريد، كه جهار فرسخ و نيز بيست و چهار ميل است.
درازا،به دو چيز فهميده مىشود: يكى به وسيله ذارع و ديگر به مسير يك روز و مقصود روزه گرفتن است.»41
16.آقاى محمد عبدالحى، از علماى اهل سنت مىنويسد:
«سفرى كه احكام آن تغيير مىيابد،سفرى است كه در آن پيمودنِ راهى به درازاى سه روز،و شبهاى ميان آن روزها قصد بشود،به سير شتر و راه پيمودن با پاها. ابو يوسف، درازا را به دو روز و بيش از نيمي از روز سوم، اندازه گيرى كرده است.و شافعى ميزان آن را بنا بر يك قول، يك روز و يك شب دانسته و سير ياد شده سير ميانه است.
و ابو حنيفه اندازه درازا را به مراحل دانسته است.كه اين قوله به قول او نزديك است و به فرسخها اعتبارى نيست و اين قول صحيح است.»42
و در حاشيه كتاب ياد شده نوشته شده است:
«اندازهگيرى درازاى راه به پيمودن راه در سه روز و شبهاى ميان آنها،نزديك است؛زيرا برابر عادت، در هر روز مىتوان يك مرحله راه پيمود.»
از نقل اين ديدگاهها به دست آمد،هفت ديدگاه درباره درازايى كه سبب ناتمام گزاردن نماز مىشود، وجود دارد:
1.مسير يك روز تمام.
2.هشت فرسخ، يا چهار فرسخ رفت و برگشت.
3.بيست و چهار ميل.
4.دو بريد.
5.مسير سه روز با شبهاى ميان آنها.
6.مسير دو روز و بيش از نيمى از روز سوم.
7.يك روز و يك شب.
سه رأى آخر، از آن علماى اهل سنت است و چهار رأى نخست از آنِ علماى اماميه.
بنابر رأى مشهور علماى اماميه،تمامى چهار رأى به يك قاعده بر مىردند و اختلاف، تنها در واژگان است و مقصود از «سير»در سخنان آنان،سير ميانه،يعنى سير شتر پياده روى، در روز و مكان عادى است.
بررسى روايات
پس از كتاب خداوند،مهم ترين دليل براى ثابت كردن احكام اسلامى، سنت،يعنى گفتار، رفتار و تقرير پيامبر(ص)و امامان (ع)است.تقرير،يعنى در حضور معصوم(ع)حكمى بيان شود و يا كارى كه بيانگر حكمى باشد صورت پذيرد،و وى، به گونهاى (همچون اشاره و....)آن حكم را مورد تأييد خود قرار بدهد.در مسأله مورد بحث نيز،روايات بسيارى از امامان (ع)وارد گرديده است كه شمارى از آنها را به بوته بررسى مىنهيم. اين روايات را تا آن جا كه به موضوع بحث،بستگى دارد، مىتوان به چهار دسته تقسيم كرد:
1.رواياتى كه به ظهور يا به صراحت اين نكته را مىفهمانند كه در ازاى سبب «قصر»نماز،پيمودن يك روز عادى،يا دوازده ميل راه است،بدون اين كه در ازاى بازگشت، در آن دخالت داده شده باشد.
2.رواياتى كه ظهور در اين دارند:چهار فرسخ تمام،موضوع براى ناتمام گزاردن نماز است، بدون بازگشت.
3.رواياتى كه مىفهمانند كه درازاى مورد بحث، چهار فرسخ، يا يك بريد و يا دوازده ميل است،با ياد كرد دخالت داشتن درازاى بازگشت كه در واقع، اين دسته از روايات راه جمع ميان دو دسته نخست است.
4.اخبار عرفات