مجدی فی أنساب الطالبین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجدی فی أنساب الطالبین - نسخه متنی

نجم الدین ابی الحسن علی بن محمد بن علی بن محمد العلوی العمری؛ مقدمه نویس: المرعشی النجفی؛ تحقیق: احمد المهدوی الدامغانی؛ اشراف: محمود المرعشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








بديگر سرزمينها كه دورتر از مركز حكم وسلطنت عباسي باشد كوچ كنند. زيرا در سند وهند وشمال افريقا وجبال ديلم وما وراء النهر وديگر بلاد اسلامي اينان في الجمله وتا حدى از مزاحمت ومراقبت مستمر حكومت بر خود خلاصى مى يافتند وبعلاوة بعلت انتساب به پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله مسلمانان پاك نهاد بديده تكريم واحترام بانها ميگريستند ومقدمشان را گرامى ميداشتند ورواق منظر چشم خود راآشيانه اين سادات عظام مى ساختند. آنچه را كه دعبل رحمة الله عليه ميگويد: لا أضحك الله سن الدهر ان ضحكت * وآل أحمد مغلوبون قد قهروا مشردون نفوا عن عقر دارهم * كأنهم قد جنوا ما ليس يغتفر مبالغه شاعرانه واغراق نيست وبلكه بيان يك واقعيت مسلم غير قابل انكاريست زيراهم چنانكه سرور آزادگان عالم حضرت سيد الشهداء صلوة الله عليه در آخرين ساعات زندگى فانى اين جهانى بدختر نازنين خود فرمود كه " لو ترك القطا النام " اگر اين جگر گوشكان أمير المؤمنين عليه السلام در وطن اصلى ومولد ومنشاء خود امنيت وآرامش احساس ميكردند همانجا مى ماندند ولى افسوس كه بقول ابى فراس رحمه الله الارض الا على ملاكها سعة * والمال الا على أربابها ديم وچون بسيارى ازسران علويان وطالبيان كه بنقاط دور دست شرق وغرب عالم اسلامي هجرت كرده بودند در سلامت ورخاء عيش وبعضا " بعنوان امير وحاكم ويا امام مفترض الطاعة در رأس آن جامعه ودر مقام حكومت تامه قرار ميگرفتند (في المثل ادارسه شمال افريقا ومراكش - داعيان طبرستان - سادات رسى يمن كه ائمه زيدي بوده ند - جعفر الملك در هند ودر پايان فاطميان در مصر). بنابر اين بنى اعمام آنها باخيال راحت تر وبا اميد وآرزوى وصول به آزادى














[ 88 ]






بيشتر بدان بلاد هجرت ميكردند كه: وفي الارض منأمى للكريم عن الاذى * وفيها لمن خاف القلى متحول (1) وگرچه باهمه فجايع وكشتارهاى هو لناكى كه امويان وعباسيان از اين ذريه طاهره كردند واز خنجر خون ريز ودل بى رحم آنان در اين راه قصور وكوتاهى ديده نشد، وباهمه كوشش پى گيرى كه اين دو سلسله حاكم در ريشه كن كردن شجره ء طيبه داشتند. از آنجاكه اين شجره اصلى ثابت داشت، طبعا " فروع ان بآسمان عزت وشرف ميرسيد، درحق تعالى وتقدس با اعطاى " كوثر " به حبيب خود محمد مصطفى صلى الله عليه وآله مقرر فرموده بود كه كثرت نسل وذريه ء أو بدانجا رسد كه: " لا يحصى عددهم ويتصل الى يوم القيامة مددهم " (مجمع البيان در تفسير سوره مباركه كوثر). وبگفته جرجاني (ره) ". أي محمد دل تنگ مكن از آنچه ايشان ترا " ابتر " ميخوانند كه ما ترا كثرتي در عقب ونسل فرزندان بدهيم كه بر زمين هيچ بقعه وخطه أي نماند، الاكه آنجا جماعتي از فرزندان تو باشند، نبينى، كه روز طف كربلا آن جماعت كافران كه اهل البيت را بكشتند از فرزندان حسين بن علي عليه السلام جز علي زين العابدين كسى ديگر نماند، خداى تعالى از نسل وى، تنها عالم را پركرد. " (تفسير گازر ج 10 ص 459). عدد علويان هر روز از روز گذشته بيشتر مى شد كه: إذا مقرم منا ذرا حدنا به * تخمط فينا ناب آخر مقرم (3) ولنعم ما قيل: أراد الجاحدون ليطفئوه * ويأبى الله الا ان يتمه













(1) از لامية العرب شنفرى (2) از اوس بن حجر. (*)














/ 493