بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
واحترام به آنان سلام كنيد، وبا دستى مملو از محبت دست آنان را بفشاريد، وسلام آنان را با گرمى پاسخ دهيد، ودر نماز جماعت آنان شركت كنيد وبه جماعت آنان اقتداء كنيد. پس چه بهتر كه به اين اصل اخلاقى: اتحاد ويگانگى ميان مسلمانان عمل نموده باشيد. بدان كه حج واجب بر مكلف در اصل شريعت يك مرتبه در تمام عمر است وآن راحجة الاسلام مىنامند. مسأله 1 - وجوب حج پس از تحقق شرائطش فورى است وبايد در سال استطاعت انجام شود، واگر كسى از [ 11 ] روى نافرمانى وعصيان يا به جهت عذرى آن را ترك كرد در سال آينده و هم چنين سالهاى بعد واجب خواهد شد و بعيد نيست كه تأخير آن بدون عذر از گناهان كبيره باشد. مسأله 2 - هر گاه استطاعت حاصل شد وبجا آوردن حج متوقف بر مقدمات وتهيه وسائلى بود، بايد فورا به تحصيل آن پرداخته وخود را آماده ومهيا نمايد، و هر گاه قافله هاى متعددى باشد كه يكى پس از ديگرى حركت مىكنند مكلف اگر اطمينان دارد با اولين قافله اگر حركت ننمايد، مىتواند با قافله بعدى به حج برسد تأخير جائز است، والا بايد در اولين فرصت حركت كند. مسأله 3 - هر گاه متمكن از رفتن با اولين كاروان و قافله بود ونرفت به اعتماد اين كه با تأخير نيز حتما درك خواهد كرد، ولى اتفاقا با قافله بعدى نتوانست برود، يا آن كه به علت تأخير حج را درك ننمود حج بر ذمه اش واجب و مستقر خواهد بود، هر چند در تأخير معذور باشد. [ 12 ] وجوب حج مشروط است به امورى كه اگر يكى از آنها نباشد، حج واجب نيست شرائط وجوب حج شرط اول بلوغ است، پس بر غير بالغ اگر چه نزديك به بلوغ باشد، حج واجب نيست. وچنانچه بچهاى حج كند جاى حجة الاسلام را نمىگيرد هر چند حجش صحيح است بنابر اظهر. مسأله 4 - هر گاه نا بالغ به حج رود وقبل از احرام از ميقات بالغ شود ومستطيع باشد، حجش بى اشكال حجة الاسلام خواهد بود، وچنانچه بعد از بستن احرام بالغ شد جائز نيست حجش را به عنوان استحباب تمام نمايد يا عدول به حجة الاسلام كند، بلكه واجب است به يكى از [ 13 ] ميقاتها رفته واز آنجا براى حجة الاسلام احرام ببندد، و هر گاه متمكن از رفتن به ميقات نباشد، جاى احرام بستن چنين شخصى تفصيلى دارد كه بعدا بيان خواهد شد انشاء الله تعالى. مسأله 5 - هر گاه به عقيده اين كه بالغ نشده حج استجابى به جا آورد وبعد از ادا حج معلوم شد كه بالغ بوده اين حج كافى از حجة الاسلام مىباشد. مسأله 6 - طفل مميز مستحب است حج نمايد، ودر صحت آن اذن ولى معتبر است. مسأله 7 - مستحب است ولى پسر بچه غير مميز را محرم نمايد به اين معنى كه جامه هاى احرام را به او پوشانده وتلبيه را به او تلقين كند اگر قابل تلقين باشد (به اين معنى كه بتواند هر چه بگويند، او بگويد) والا خود بجاى او تلبيه بگويد، وباز دارد او را از آنچه بر محرم لازم است از او اجتناب نمايد، وجايز است كندن رخت او را تا رسيدن به [ 14 ] (فخ) تأخير بيندازد اگر راهش از آن طرف باشد واو را وادارد كه آنچه از اعمال حج را مىتواند بجا آورد، وآنچه نمىتواند خود به نيابت او بجا آورد، واو را دور خانه خدا طواف داده وبين صفا ومروه سعى دهد ودر عرفات و مشعر نيز وقوفش دهد، ووادار كند رمى را شخصا انجام دهد اگر بتواند والا خود بجاى او رمى كند. و هم چنين نماز طواف وتراشيدن سر وبقيه اعمال، ولازم است براى طواف ونماز آن يا طفل وضو بگيرد وانجام دهد ويا ولى او را وضو دهد واگر هيچ كدام ممكن نيست، ولى به نيابت او را وضو بگيرد. مسأله 8 - نفقه (هزينه) حج بچه آنچه مازاد بر نفقه عادى است، بر ولى است نه بر خودش، بلى اگر حفظ بچه متوقف بر همراه بردن او است به سفر، يا سفر مصلحت او باشد، جائز است از مال خودش خرج كند. مسأله 9 - پول قربانى بچه بر ولى او است، و همچنين كفاره شكار، واما كفاراتى كه با بجا آوردن عمدى [ 15 ] موجباتشان واجب مىشوند، ظاهر اين است كه بر بچه واجب نمىشود نه بر ولى ونه در مال بچه. شرط دوم عقل است، بر ديوانه (هر چند ادوارى باشد) حج واجب نيست، بلى اگر در ماههاى حج ديوانه عاقل شد ومستطيع بود وتمكن از بجا آوردن اعمال حج داشت بر او واجب مىشود هر چند در اوقات ديگر ديوانه باشد. شرط سوم آزادى است، پس بر مملوك (غلام زرخريد) هر چند مستطيع ومأذون از قبل مولاى خود باشد، حج واجب نيست، هر گاه به اذن مولاى خود حج نمايد، حجش صحيح است، ولى كفايت از حجة الاسلام نمىكند، وبعد از آزادى چنانچه داراى شرائط باشد، بايد دوباره حج نمايد. مسأله 10 - مملوكى كه به اذن مولاى خود حج نموده هر گاه در حج كارى را كه موجب كفاره باشد انجام دهد، در شكار