بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وجوه شرعيه مانند: خمس [ 26 ] وزكاة وامثال اينها زندگى خود را اداره مىكند، بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت مضمون وحتمى باشد، در صورتى كه داراى مقدارى پول گردد كه وافى به هزينه حج و مخارج عيالش باشد، بعيد نيست حج بر او واجب باشد، و همچنين است كه شخص ديگرى در تمام مدت زندگى او مخارجش را متكفل باشد، و هم چنين كسى كه اگر آنچه دارد در راه حج صرف كند زندگى بعد از حجش با قبل از آن تفاوتى نكند. مسأله 30 - در استطاعت ملكيت لازم وثابت شرط نيست، بلكه ملكيت متزلزل نيز كافى است، پس هر گاه با كسى مصالحه اى كند كه طرف براى خود تا مدت معينى خيار گذاشته باشد ومال المصالحه به مقدار مصارف حجش باشد، حج بر او واجب خواهد بود، و هم چنين است در هبه جائزه. مسأله 31 - بر مستطيع لازم نيست كه حتما از مال خود به حج برود پس هر گاه به گدائى يا با مال ديگرى حج [ 27 ] كند، كافى است، بلى اگر جامه هاى احرام يا پول قربانيش غصبى باشد، كافى نخواهد بود. مسأله 32 - تحصيل استطاعت به كسب يا غير آن واجب نيست، پس هر گاه كسى مالى به انسان هبه كند كه در صورت قبول آن مستطيع خواهد شد قبولش لازم نيست، و همچنين است اگر از او بخواهد كه خود را براى خدمتى اجير كند كه با اجرتش مستطيع خواهد شد هر چند آن خدمت هم لائق به حالش باشد، بلى اگر خود را اجير خدمت در راه حج نمود وبدان مستطيع شد حج بر او واجب خواهد شد، ونيز اگر كسى مالى به انسان هبه كند به قيد آن كه با آن پول حج بجا آورد، حج واجب مىشود. مسأله 33 - اگر كسى خود را اجير نيابت حج كند وبا پول نيابت مستطيع شود، در صورتى كه حج نيابى مقيد به همان سال باشد حج نيابى را بايد مقدم بدارد، پس چنانچه استطاعتش تا سال بعد باقى ماند حج بر او واجب خواهد بود وچنانچه باقى نماند واجب نخواهد بود، واما [ 28 ] اگر حج نيابى مقيد به همان سال نباشد، حج خود را مقدم بدارد. مثال زيد به عمرو مىگويد: مبلغ بيست هزار تومان دارم كه مىخواهم براى پدر يا مادرم در حج نائب بگيرم و عمرو حاضر مىشود براى اين عمل اجير شود وفرض كنيم مصارف حج ده هزار تومان است كه عمرو با اين مبلغ مىتواند دو مرتبه حج كند، در اين صورت عمرو مستطيع خواهد شد، پس اگر زيد حج را مقيد به همان سال نمود عمرو همان سال را به نيابت پدر زيد حج مىنمايد وچنانچه استطاعتش تا سال بعد باقى ماند، لازم است سال بعد براى خود حج نمايد وچنانچه باقى نماند، چيزى بر او واجب نخواهد بود، ولى اگر زيد حج پدر خود را به همان سال مقيد نكرد عمرو اول بايد حج خود را بجا آورده وسال بعد به نيابت پدر زيد حج نمايد. مسأله 34 - هر گاه كسى مقدارى پول قرض نمايد كه آن پول به مقدار مخارج حج باشد، وقدرت پرداخت آن را بعد از آن داشته باشد حج بر او واجب خواهد بود. [ 29 ] مسأله 35 - هر گاه انسان هزينه حج را داشته باشد، وبدهكار نيز باشد وصرف آن مقدار در راه حج منافى با پرداخت بدهيش نباشد، حج بر او واجب است، ودر صورتى كه آن پول را صرف كند نخواهد توانست بدهى خود را بپردازد حج واجب نخواهد بود، وفرقى نيست بين اين كه بدهى وقتش رسيده باشد يا هنوز مدت داشته باشد وبين اين كه بدهى قبل از بدست آوردن آن پول باشد يا بعد از آن. مسأله 36 - هر گاه انسان خمس يا زكاة بدهكار باشد، ومقدارى پول داشته باشد كه اگر خمس يا زكاة را بدهد مابقى كفاف هزينه حج را نخواهد داد، واجب است خمس يا زكاة را بدهد وحج بر او واجب نيست. وفرقى نيست بين آن كه خمس يا زكاة در عين مالش باشد با بر ذمه اش. مسأله 37 - كسى كه حج بر او واجب شده، و خمس يا زكاة يا حقوق واجب ديگر بدهكار است، لازم [ 30 ] است آنها را بدهد وتا آنها را نپرداخته، جائز نيست به حج برود. مسأله 38 - هر گاه انسان مقدارى پول داشته باشد، ونداند كفاف مخارج حج را مىدهد يا نه حج بر او واجب نيست، ولازم نيست فحص وتحقيق كند هر چند فحص و تحقيق احواط است. مسأله 39 - هر گاه انسان مالى دارد كه در دسترس نيست، به تنهائى يا با مالى كه در دسترسش است كفاف مخارج حج را مىدهد اگر نتواند در آن مال هر چند با وكالت دادن در فروشش باشد، تصرف كند حج بر او واجب نيست، و چنانچه بتواند واجب است. مسأله 40 - هر گاه انسان مالى داشته باشد كه كفاف هزينه حج را بدهد، حج بر او واجب مىشود، وجائز نيست در آن مال تصرفى كند كه از استطاعت خارج شود و بتواند تدارك كند، واين تصرف پيش از تمكن از سفر باشد [ 31 ] يا بعد از آن فرقى ندارد، بلكه ظاهر اين است كه قبل از ماههاى حج تصرف جائز نيست، بلى اگر تصرف كرد وآن را فروخت يا بخشيد يا