استقلال فرهنگى و فرهنگ استقلال - استقلال فرهنگى و فرهنگ استقلال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

استقلال فرهنگى و فرهنگ استقلال - نسخه متنی

محمود مهدی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استقلال فرهنگى و فرهنگ استقلال

استقلال، يكى از شعارهاى اصيل و آرمان‏هاى عمومى مردم مسلمان در جريان انقلاب اسلامى بود. بسيارى از ما به ياد داريم كه پير و جوان و زن و مرد در خيابان و بيابان و شهر و روستاهاى ميهن بزرگ اسلامى با هم فرياد مى‏زديم: «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى‏». ياد آن روزها بخير و روح مقدس امام خمينى شادمان‏تر باد، كه زنجيرهاى بردگى و بيداد و استبداد را از دست و پاى ما گشود. آن روزها، طعم تلخ وابستگى و بردگى در كام و آثار يوغ شاهزدگى بر گردن داشتيم كوير سلطنت در پشت‏سر و باغ بهارى امام خمينى در چشم‏اندازمان بود و با مقايسه اين دو، نيازى به تحليل و تفسير استقلال و آزادى نبود. شعارهاى استقلال و آزادى و حكومت اسلامى از اعماق جانها برمى‏خاست و زن و مرد و عارف و عامى در اين شهر و ديار، مفهومى روشن از آن در ذهن داشتند و براى دستيابى بدان آرام و قرار نمى‏شناختند. اما اندك اندك كه جراحت‏هاى وابستگى رو به التيام مى‏رود و كمرها از زير بار آوار سلطنت مى‏آسايد و نسل جوان با نظام نوكرمنش وابسته به بيگانگان فاصله مى‏گيرد، بيم آن است كه تلخى زهر وابستگى را فراموش كنيم و قيمت‏بالاى استقلال را از ياد ببريم. استقلال گوهرى ثابت نيست كه اگر يكبار آن را بدست آوريم تا ابد مصون و محفوظ بماند. استقلال آب حيات زندگى ملت‏ها و خون جارى در رگهاى انسانهاست. زالوى استعمار هميشه در پى مكيدن اين خون است و استكبار جهانى هميشه به آب و نان ملت‏ها، چشم طمع دارد و ديو مدام در كمين انگشتر سليمان است. قيام عمومى و انقلاب شكوهمند اسلامى ايران، رشته‏هاى وابستگى سياسى - نظامى به غرب جنايتكار را قيچى كرد و تلاش شرقزدگان براى تنيدن تارهاى وابستگى به شرق و بستن دست و پاى ملت‏به زنجيرهاى «مسكو»نشان ناكام ماند اما هنوز هم مرفهان بى‏درد و مرعوبان و مجذوبان كفر جهانى، تلاش مى‏كنند پيوندهاى فكرى، فرهنگى، اقتصادى، اطلاعاتى، سياسى، ورزشى بين ايران اسلامى و دنياى كفر پديد آورند. و در مطبوعات رسمى كشور تبليغ مى‏كنند كه: «مامان با «امارات‏» از طريق لندن به امريكا ميام!»

استقلال يك امر قراردادى و اعتبارى صرف نيست كه با امضاى دبير و رئيس و مدير فلان نهاد بين‏المللى‏و منطقه‏اى پديد آيد و با انكار و لغو آنان محو گردد. استقلال مجموعه‏اى از «خودكفايى‏ها»، «خوداتكايى‏ها» و «بى‏نيازى‏ها» و «توانمندى‏ها»ست.

نخواستن + توانستن + داشتن استقلال

استقلال افراد و ملت‏ها حاصل جمع ميزان «قناعت‏»، «تلاش و كار» و «امكانات موجود» آنهاست. نخواستن مهمترين سلاح فرهنگى محرومان در برابر سرمايه‏دارى جهانى است كه «اشرف الغنى ترك المنى‏» و خودباورى و اعتماد به نفس شرط اول موفقيت در هر كار فردى و اجتماعى و دستيابى به هر آرمان بلند اجتماعى است. البته خودباورى كه از ايمان به خدا برخيزد و «اعتماد به نفس‏» كه با توكل و اعتماد به خدا پشتيبانى شود.

سازندگان رشته‏هاى منحوس وابستگى، سالهاست كه به ساخت دانه‏هاى زنجير مشغول‏اند و از «عموسام زنجيرباف‏» الهام و دستور مى‏گيرند. گاه خواهان «مذاكره و مراوده‏» با شيطان بزرگ مى‏شوند و ارتباطات ورزشى را مقدمه‏اى براى ساير روابط قرار مى‏دهند.

گاه عدالت و ارزشهاى مقبول «مكتب‏» و مردم در برابر كار عمرانى و آبادى رنگ مى‏بازد. و از «توسعه و سازندگى‏» كه با معيارهاى غربى همخوانى بيشترى دارد تقديس و تجليل مى‏شود. دوباره زبان و خط و اصطلاح و لباس و غذا و نشان و تاريخ فرنگى و فرهنگ و ارزش و اعتبار شناخته مى‏شود و لباس و لهجه و اصطلاح خودى علامت عقب‏ماندگى و روستازادگى و بيسوادى مى‏گردد. فرهنگ اسراف و «مصرف‏زدگى‏» در عمل تشويق مى‏شود و تبليغات به شيوه فرنگى به سيما و صدا و مطبوعات و در و ديوار شهر راه مى‏يابد و ساده‏پوشى و سخت‏كوشى و روح و صفاى بسيجى در لابلاى چرخهاى نظام ادارى و كاغذ بازى و مدرك‏گرايى خرد مى‏گردد. بيم آن است كه حوزه - تنها قامت راست آزادى و استقلال در برابر طاغوت و كفر جهانى - رنگ مدرك‏گرايى و دنيازدگى به‏نخواستن مهمترين سلاح فرهنگى محرومان در برابر سرمايه‏دارى جهانى است.

خود بگيرد و به مزار آبادى تبديل شود كه در برابر هر گونه انحراف فرهنگى، سياسى و اقتصادى و فشار روزافزون بر مسلمين جهان سر در لاك مدرك و منبر و كتاب و مركز خود «رفاه و آسايش خويشتن‏» فرو برند و هيچ امر به معروف و نهى از منكرى را وظيفه نبينند. در شرائطى كه وابستگان و پرورش‏يافتگان غرب مى‏كوشند، با گسترش آداب و سنن و اخلاق و زبان و لباس و افكار فرنگيان، فاضلاب غربى را در شهر و ديار اسلام جارى سازند و «تهاجم فرهنگى‏» يعنى گل آلود كردن آب و مسموم كردن فضاى زندگى ملت‏هاى جهان هر روز شديد مى‏شود. تا غرب هر چه بيشتر و بيشتر به صيد ماهيان مظلوم و شكار جوانان اين مرز و بوم پردازد. در روزگارى كه غربيان و غرب‏باوران و مزدوران غرب با مدد «اسلام آمريكايى‏» مى‏كوشند جويبار نعمت‏هاى اقتصادى ديار اسلام را بسوى خويش هدايت كنند و لوله‏هاى نفت و گاز را با فشار هر چه بيشتر و قطر هر چه افزون‏تر و قيمت هر چه كمتر تصاحب كنند و سلطه سياسى و فرهنگى خويش را بر جهان سوم استوارتر سازند، وظيفه پاسداران فرهنگ اهل بيت(ع) و مدافعان اسلام ناب محمدى است كه صلاى بيدارى برآورند و توطئه‏هاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى دشمن را كشف و خنثى سازند و در تمام جبهه‏ها به مرزبانى از «فرهنگ غدير» و «عاشورا» برخيزند.

راستى مسؤوليت پاسدارى از استقلال فرهنگى و فرهنگ علوى بر عهده كيست؟ و چه نهاد و ارگان و اشخاصى توان ايفاى اين رسالت‏بزرگ را دارند؟

راستى مسؤوليت پاسدارى از استقلال فرهنگى و فرهنگ علوى بر عهده كيست؟

آيا جز با سلاح قرآن و فرهنگ اهل بيت(ع) مى‏توان از استقلال فرهنگى كشورها دفاع كرد؟

آيا كاربرد تاريخ ميلادى، گسترش روزافزون واژه‏ها و اصطلاحات فرنگى، رواج تبليغات غربى و ترويج كالاهاى تشريفاتى و مصرف‏زدگى، نشر و تبليغ فلسفه سكولاريستى، اعلام نسبيت دين و قبض و بسط شريعت، تورم آثار ترجمه‏اى در قلمرو فلسفه و اقتصاد و روان‏شناسى و قصه و ... بجاى توليد و تاليف و يا نقد و بررسى و مباحث علوم انسانى وارداتى، زنگ خطر را در گوش پاسداران ارزشها به صدا درنمى‏آورد؟!

گسترش اعتياد و مواد مخدر، پخش و نشر برنامه‏ها و ديسكت‏ها و نوارهاى آنچنانى و ايجاد و حمايت از فرقه‏ها و نحله‏ها و گروهكهاى منقل و وافورى و هورو - قليائى، توسط استكبار جهانى بدون ترديد آهن اراده ملت‏ها را «ذوب‏» و شخصيت افراد را گرفتار «ميعان‏» و افكار نسل نو را مبتلا به «ترديد» و «تذبذب‏» مى‏سازد. آگاهى و اراده و عشق به ارزشها اضلاع مثلث استقلال فرد و جامعه است و دقيقا كارگزاران استكبار همين سه نقطه را هدف گرفته‏اند. از يك سو حساسيت‏سياسى‏» و «آگاهى سياسى‏» يعنى اطلاع از «شكمبارگى ظالمان‏» و «گرسنگى مظلومان‏» را از مردم دريغ مى‏دارند و با دهها كانال راديويى و تلويزيونى تب ورزش و شطرنج و اسكى و ژيمناستيك را در نسل جوان تشديد مى‏كنند و از سوى ديگر با رواج روزافزون مواد مخدر نسل نو را «سلب شخصيت‏» و «خلع اراده‏» و تبديل به بردگانى بى‏آزار مى‏سازند، تشكيك در آسمانى بودن دين و پيامبران، ايجاد ترديد در حكومت دينى و هجوم همه جانبه عليه انديشه مذهبى - سياسى ولايت فقيه و چاپ و نشر آثار فراوان عليه مكتب اهل بيت(ع)، گام سوم و زيربنايى استكبار در هت‏سلب استقلال ملتهاست.

فرهنگ استقلال

فرهنگ اهل بيت فرهنگ استقلال است و استقلال درختى است كه در سرزمين «توحيد» مى‏رويد و با آب قرآن و حديث رشد مى‏كند و با تبرى ابراهيمى توكل و ايثار عاشورايى سيد الشهدا(ع) پاسدارى مى‏شود. شجاعت‏برخورد با استكبار جهانى تنها در سايه سار توكل و اعتماد به خدا پديد مى‏آيد. شعار «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم‏» زيربناى فكرى استقلال ملتهاست و همين شعار مى‏تواند اعتماد به نفس را در انسان‏هاى محروم پديد آورد و آنان را در برابر تهديد و تطميع استكبار عالمى و «بانكداران جهانى‏» بيمه كند.

افراد «ضعيف النفس‏» و انفعال‏پذير تنها به بركت نيروى «ايمان‏» و «توكل‏» از بيماريهاى ترس و طمع و تملق و غرور شفا مى‏يابند و اينگونه اشخاص تا سلامت فكرى و روحى خود را باز نيافته‏اند، نبايد در راس امور مسلمين و طرف مذاكره و سخنگوى نظام اسلامى باشند.

تشبه به كفار، بزرگداشت كفار، گدايى و كمك بلاعوض خواستن از كفار، پذيرش داورى و قضاوت كفار در عرصه‏هاى گوناگون زندگى، دوستى و مودت كفار، معاشرت و هماهنگى با كفار، استخدام مشاوران كافر و هر گونه سلطه سياسى كفار بر مسلمين در فرهنگ اهل بيت(ع) محكوم است و خطرآفرين. اما بزرگترين خطر آن است كه معيارها، ملاكها، ارزشها و ضد ارزشهاى كفر جهانى بر ذهن و عقل و چشم مسلمانان و به ويژه مسؤولان جوامع اسلامى حاكم گردد. و خداى ناكرده عقل مسلمان و شيعه امام على(ع) زنجيرى افكار غير باشد و مسلمان از «چشم‏» «كفر» به جهان نگاه كند.

و به قول علامه اقبال لاهورى:

  • عقل تو زنجيرى افكار غير بر زبانت گفتگوها مستعار در دل تو آرزوها مستعار

  • غير در گلوى تو نفس از تار در دل تو آرزوها مستعار در دل تو آرزوها مستعار


ميزان قرار گرفتن «احسنت‏» و آفرين مؤسسات وابسته به كفر جهانى و باليدن و دلخوش كردن به آن، فاجعه‏اى پنهان است كه پاسداران استقلال فرهنگى با تمام توان بايد به جنگ آن برخيزند. آفرين و به‏به كفر جهانى در مساله جمعيت، در مسائل شهرسازى، در مسائل توسعه، بهداشت و درمان و در ورزش در نظام ادارى نه تنهاى درستى راه را نشان نمى‏دهد، بلكه نسبت‏به شيوه‏ها و عملكردها، ايجاد ترديد بيشتر مى‏كند. «و لن ترضى عنك اليهود و لا النصارى حتى تتبع ملتهم قل ان هدى الله هو الهدى و لئن اتبعت اهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من الله من ولى و لانصير».

بدون ترديد هيچ مسلمان و انسان متعهدى يكباره و بدون دليل با استقلال ملتهاى مسلمان مخالفت نمى‏كند. وابستگى فكرى، عاطفى، تبليغات دجال‏وار رسانه‏هاى كفر جهانى در زمينه‏ى رفاه و تمدن بزرگ و پرداخت رشوه‏هاى سياسى و تعريف و تملق وابستگان غرب و اعطاى مدال و مدرك‏ها وامتيازات اجتماعى، اقتصادى و تهديد و تطميع‏هاى شياطين پيدا و پنهان، افراد ضعيف‏النفس را به «نرمش‏» و «معامله‏» و «همكارى‏» و «وابستگى‏» و «بردگى‏» مى‏كشد و بر خرمن استقلال ملتها چوب حراج مى‏زند.

سخن در مورد ابعاد استقلال، و مفهوم هر يك و راههاى تقويت و عوامل تضعيف آن، اهميت استقلال روحى و فكرى كارگزاران و شيوه‏هاى تقويت استقلال روحى و اجتماعى، علائم و نمودهاى حركت‏به سوى استقلال و وابستگى، حد و مرز استقلال و همكارى بين‏المللى و صدها مساله ديگر، چيزى نيست كه با اطلاعات اندك و مجال محدود بتوان به آن پرداخت. ما به دليل هجوم فرهنگى استكبار، استقلال فكرى و فرهنگى و ايمان امت اسلام را در سطح جهانى در معرض يورش بيگانه مى‏بينيم و فريادهاى رهبر معظم و دلسوزان انقلاب اسلامى را در جهت پاسدارى از قبله قلبها و ايمان نسل جوان مى‏شنويم اما پاسخ نهادهاى اجرايى را هماهنگ و متناسب با ميزان خطر، احساس نمى‏كنيم و لذا حوزويان متعهد و دانشگاهيان مؤمن را به همفكرى و برنامه‏ريزى براى پاسدارى از استقلال فرهنگى فرا مى‏خوانيم. و سخنان امام بزرگوار را به هر آگاهى و اراده و عشق به ارزشها، اضلاع مثلث استقلال فرد و جامعه است و دقيقا كارگزاران استكبار همين سه نقطه را هدف گرفته‏اند.

دو يادآور مى‏شويم:

«دانشگاه كه در راس امور هست و تقديرات يك كشورى و مقدرات يك كشورى بسته به وجود آنهاست‏بايد جديت كنند كه روى خودشان را از غرب و شرق برگردانند و به صراط مستقيم به سوى كعبه آمال به سوى خداى تبارك و تعالى توجه كنند و جوانان را بسازند براى آتيه كشور»

«اسلام كوشش دارد كه علم را در مغزهاى مستقل، در مغزهايى كه به طرف شرق و غرب نيستند، در مغزهايى كه به اسلام فكر مى‏كند بار بياورد و اين استقلال است كه مى‏تواند كشور ما را مستقل كند. استقلال كشور ما منوط به استقلال همين دانشگاهها و فيضيه‏هاست دانشگاه و فيضيه دست‏به دست هم بدهند و استقلال كشور خودشان را حفط كنند.»

گسترش و عمق بخشى به ايمان و فرهنگ قرآنى و نشر انديشه‏هاى والاى اهل بيت(ع) بزرگترين حافظ استقلال ملتها و استوارترين دژ مصونيت در برابر غارتگريهاى داخلى و خارجى است. ما همه علاقمندان آزادى و استقلال و نظام اسلامى را به نوشيدن از زلال كوثر و غدير و عاشورا و سقايت فرهنگى فرزندان اسلام فرا مى‏خوانيم.

فول وجهك شطر المسجد الحرام

والسلام

سردبير

/ 1