مصاحبه با حضرت آيت‏الله سيد احمد خرازى - مصاحبه با حضرت آيت الله سيد احمد خرازى نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه با حضرت آيت الله سيد احمد خرازى - نسخه متنی

مصاحبه شونده: سيد احمد خرازى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با حضرت آيت‏الله سيد احمد خرازى

هنر دينى

كوثر: با تشكر از حضرت عالى، كه قبول زحمت فرموديد و مصاحبه با مجله ما را پذيرفتيد، لطفا در باره اهميت زيارت در اسلام بفرماييد.

× زيارت در كليه مذاهب و اديان، بخصوص اسلام، جايگاه والايى دارد. پيامبر گرامى اسلام در باره زيارت مطالب فراوانى بيان فرموده‏اند كه در كتابهاى برادران اهل سنت و شيعه آمده است، مانند اين جملات:

هر كس قبر مرا زيارت كند شفاعتم بر او واجب مى‏شود.

هر كس حج‏به جاى آورد و قبر مرا، بعد از وفاتم، زيارت كند مانند كسى است كه مرا در دوران حياتم زيارت كرده و همنشين من بوده است.

سيره ائمه اطهار(ع) نيز بر اين بوده است‏به زيارت قبر پيامبر(ص) و صالحان و امامان پيش از خود مى‏رفته‏اند.

رواياتى كه از پيامبر(ص) و ائمه طاهرين در اهميت زيارت رسيده بيش از حد تواتر است، به طورى كه انسان قطع پيدا مى‏كند كه زيارت در اسلام مطلوب است. زيارت آن قدر مهم است كه به ما توصيه فرموده‏اند: اگر نتوانستيد قبور ما را از نزديك زيارت كنيد از راه دور، هر جا كه هستيد، ما را زيارت كنيد، و در كتابهايى كه براى زيارت نوشته شده كيفيت زيارت از راه دور را نيز تعليم داده‏اند; و بالاتر از اين فرموده‏اند: اگر زيارت ما نصيبتان نشد به زيارت برادران صالح و با تقواى خود برويد كه ثواب زيارت ما را دارد.

مرحوم حضرت آيت‏الله‏العظمى بروجردى(ره) در كتاب جامع الاحاديث از امام كاظم(ع) چنين نقل مى‏فرمايد:

«من لم يقدر على زيارتنا فليزر صالح اخوانه يكتب له ثواب زيارتنا»كسى كه نمى‏تواند ما را زيارت كند، برادران صالح خود را زيارت كند كه ثواب زيارت ما برايش نوشته مى‏شود.

كوثر: چرا اين قدر به زيارت اهميت داده شده است و به بيان ديگر فلسفه زيارت چيست؟

× در مورد فلسفه زيارت به چند نكته مى‏توان اشاره كرد.

1. تجديد عهد و ميثاق با اولياء و رهبران دين

زائر وقتى به زيارت امام و رهبر خويش مى‏رود و كنار قبر او حضور پيدا مى‏كند، با عمل، گفتار و خضوع در برابر امام و پيشوايش مى‏خواهد بگويد آمده‏ام عهدى دوباره ببندم و چنان باشم كه ديگر پيمان‏داران و متعهدان شمايند. اميرمؤمنان على(ع) در روايتى بر اين نكته چنين اشاره دارد:

«ان زيارتنا انما هى تجديد العهد و الميثاق الماخوذ فى رقاب العباد.»

زيارت ما تجديد عهد و ميثاقى است كه از بندگان گرفته شده تا پيرو ما باشند.

و نيز مى‏فرمايد:

«سبيل الزائر ان يقول عند زيارتهم جئتك يا مولاى زائرا لك و مسلما عليك و لاحقا بك اجدد ما اخذ الله لكم فى رقبتى من العهد و الميثاق و الولاية لكم و البرائة من اعدائكم معترفا بالفرض من طاعتكم‏».

هنگام زيارت، روش زائر بايد اين باشد كه بگويد: مولاى من، به سراغت آمده‏ام در حالى كه زائر تو هستم; و بر تو درود مى‏فرستم; و به تو پناه آورده‏ام وپيرو تو مى‏باشم. پيمان ولايت‏شما و تبرى از دشمنانتان را، كه خداوند بر گردنم نهاده است، تجديد مى‏كنم و اعتراف مى‏كنم كه اطاعت از شما بر من واجب است.

امام(ع) ادامه مى‏دهد:

«ثم ضع يدك اليمنى على القبر و قل هذه يد مصافقة لك البيعة‏»دست راست را بر قبر بگذار و بگو: اين دست‏بيعت‏با توست.

بنابر اين، مطابق اين فرمايش مولايمان على بن‏ابى‏طالب(ع)، زيارت يعنى تجديد عهد و ميثاق با امامى كه به زيارتش رفته‏ايم. همين از امام رضا(ع) هم روايت‏شده است كه آن بزرگوار فرموده‏اند:

«ان لكل امام عهدا فى عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زيارة قبورهم. فمن زارهم رغبة فى زيارتهم و تصديقا بما رغبوا فيه كان ائمتهم شفعائهم يوم القيامة‏».

بدون ترديد براى هر امامى بر گردن دوستان و پيروانش عهدى است كه تماميت وفاى به آن خوب انجام دادنش با زيارت قبور آنان تحقق مى‏يابد. پس هر شخص با اشتياق به زيارت آنان رود و آنچه آنان مى‏پسندند تصديق كند، آنان نيز روز قيامت‏شفيعان او خواهند بود.

2. احياى تفكر دينى

نكته دوم در فلسفه زيارت احياى تفكر دينى است; حضور زائر در كنار قبر كسى كه به زيارتش آمده است تداعى خط فكرى، جهان‏بينى، عقايد و سيره اوست، بخصوص اگر اين حضور با خواندن زيارتنامه‏هاى ماثور همراه باشد. زيارتهايى مانند زيارت جامعه، كه از خود امامان(ع) رسيده است و مقام و اهداف و مقاصد آنها را تبيين مى‏كند، طبعا در روان زائر تاثير مى‏گذارد; به همين سبب آنهايى كه با زيارت سر و كار دارند خوى‏روش زائر بايد اين باشد كه بگويد: مولاى من، به سراغت آمده‏ام در حالى كه زائر تو هستم; و بر تو درود مى‏فرستم; و به تو پناه آورده‏ام و پيرو تو مى‏باشم. پيمان ولايت‏شما و تبرى از دشمنانتان را، كه خداوند بر گردنم نهاده است، تجديد مى‏كنم و اعتراف مى‏كنم كه اطاعت از شما بر من واجب است.

شهادت‏طلبى و ظلم‏ستيزى در آنها قوى است و براى عبادت و تهجد روحيه بهترى كسب كرده‏اند.

به همين مناسبت‏بنى‏اميه و بنى‏عباس از رفتن مردم به زيارت امام‏حسين(ع) بسيار هراس داشتند; چون زيارت امام حسين(ع) زائر را تحت تاثير راه و رسم آن بزرگوار قرار مى‏داد و داراى روح شهادت‏طلبى و ظلم‏ستيزى مى‏گرديد; به همين خاطر براى ممانعت از رفتن مردم به زيارت امام حسين(ع) تلاشهاى فراوان كردند: تخريب‏وقتى پدر و مادرى دست فرزند كوچكش را مى‏گيرد و به زيارتگاه مى‏برد، كودك نوعا اين سؤالها به ذهنش مى‏آيد: چرا اينجا آمديم؟ اين كيست؟ چه مقامى داشته؟ چرا اينجا دفن شده است؟ چرا اين اعمال را انجام مى‏دهيم؟ و ...

زيارتگاهها، بريدن دستها و غارت اموال و ... ولى موفق نشدند و همين زيارتها خط اصيل فكرى امامان(ع) را تا كنون حفظ كرده است.

3. سازندگى و تهذيب نفس

وقتى زائر به پيشگاه مولا و امام خويش مى‏رسد، سعى مى‏كند كارى كند كه او را خوشنود نمايد. باشد تا توجه او جلب شود، مى‏خواهد رفتارش به گونه‏اى باشد كه رضايت او را در پى داشته باشد; لذا يك نوع آمادگى روحى براى اصلاح و تهذيب نفس خويش پيدا مى‏كند. چه بسا افرادى كه به زيارت امامى رفتند و تا آخر عمر از كارهاى خلاف دست كشيدند و آدمهاى صالحى شدند. زائر وقتى كسى را كه به زيارتش آمده در اوج انسانيت و كمال مى‏بينند و خودش را با او مقايسه مى‏كند، و از اعمال و رفتار خويش‏شرمسار مى‏شود آن وقت است كه، مى‏كوشد آن صفات خوب و روش پسنديده امام را در خود به وجود آورد.

4. آموزش دين

نكته ديگر اينكه زيارتها بخصوص براى نسلهاى نو يك نوع راه آموزش دين است. وقتى پدر و مادرى دست فرزند كوچكش را مى‏گيرد و به زيارتگاه مى‏برد، كودك نوعا اين سؤالها به ذهنش مى‏آيد: چرا اينجا آمديم؟ اين كيست؟ چه مقامى داشته؟ چرا اينجا دفن شده است؟ چرا اين اعمال را انجام مى‏دهيم؟ و ...

پاسخ درست اين نوع سؤالها براى كودك آموزش اجمالى است; آن هم آموزشى كه با عشق، شور و جاذبه خاصى همراه است. اين آموزشهاى اجمالى پايه و اساس آموزشهاى تفصيلى آينده و چه بسا پايه و مايه ايمان هميشگى شخص شود. افراد بسيارى هستند كه نه سواد خواندن داشته‏اند و نه حتى پاى منبرها آمده‏اند اما همين زيارتها و كرامتها ايمان آنان را حفظ كرده است. بنا بر اين زيارت نوعى آموزش دين به نسلهاى بعدى است.

5. ايجاد اميد و پشتوانه در مشكلات زندگى

زندگى انسان فراز و نشيب، مشكلات ناكاميها دارد; در تمام اين موارد، انسان نيازمند نيرويى است كه او را يارى دهد. رفتن به زيارت و حضور پيدا كردن در كنار قبر كسى كه در پيشگاه خداوند مقرب و آبرومند است، به انسان روحيه مى‏دهد. زائر نقطه اتكا پيدا مى‏كند، با آن وجود نورانى درد دل مى‏كند، مشكلش را در ميان مى‏گذارد و بر اين باور است كه خداوند با دعاى آن انسان آبرومند مشكل او را از ميان برمى‏دارد. طبيعى است كه چنين زيارتى به زائر احساس آرامش مى‏دهد، اميد را در دلش زنده مى‏كند و او را به زندگى خوش‏بين مى‏سازد.

كوثر: لطفا در باره رابطه توحيد و زيارت توضيحاتى بفرماييد.

× زيارتى كه در اسلام بر آن تاكيد شده است و در سيره ائمه اطهار و صالحان مى‏بينيم عين توحيد است، نه منافى با توحيد. اين غلط است كه برخى فرقه‏ها دارند و چنان مى‏پندارند كه اين زيارتها شرك است. آنان در حقيقت معناى شرك و توحيد توجه نكرده‏اند و يا حقيقت زيارت را نفهميده‏اند چرا كه زيارت كسانى كه خود عاليترين نمونه‏هاى موحدين بودند و كلامشان جز توحيد نبود. آن هم با محتواى توحيدى زيارتها چگونه با توحيد منافات دارد و شرك است. بلكه توحيد در اين زيارتها ظهور پيدا مى‏كند. اگر از پيامبر(ص) و امامان(ع) چيزى درخواست مى‏شود به خاطر اين است كه آنها هر چه دارند از خداوند دارند; اگر علم دارند، اگر قدرت دارند و اگر مقامى دارند همه را خداوند به آنان داده است. اگر ما از آنها چيزى را درخواست مى‏كنيم، مى‏خواهيم به اذن خداوند به ما بدهند نه مستقلا. خداوند در قرآن كريم تصريح مى‏كند كه پيامبر ما، اگر گناهكاران پيش تو آمدند و در محضر تو از خدا طلب آمرزش كردند و تو هم برايشان طلب آمرزش كنى، خداوند توبه آنها را مى‏پذيرد:

«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما.»

اين استغفار پيامبر(ص) براى آنان همان شفاعت پيامبر اكرم(ص) است. بنا بر اين رفتن به در خانه پيامبر و او را واسطه آمرزش گناهان قرار دادن، چيزى است كه خداوند ما را به سوى آن دعوت مى‏كند. و در جاى ديگر به حضرت عيسى مى‏فرمايد: تو به اذن ما هم مى‏آفرينى و هم زنده مى‏كنى. بنا بر اين اگر اولياى خدا كارى را به اذن الهى انجام دهند، شرك نيست; بلكه عين توحيد است. اگر شرك بود كه خداوند دستور نمى‏داد پيامبر را واسطه قرار دهيد و اساسا شرك قابل استثناء نيست. و اگر نسبت‏به پيامبر شرك نيست نسبت‏به ديگران هم، كه واجد همان شرايط و ويژگيها باشند، شرك نخواهد بود.

كوثر: لطفا در اهميت زيارت حضرت معصومه(س) مطالبى بفرماييد.

× در كتابهاى معتبر روايى بر زيارت حضرت معصومه(س) تاكيد فراوان شده است. مرحوم صدوق در كتاب «ثواب الاعمال‏» و «عيون الاخبار» و ابن قولويه در «كامل الزيارات‏» از حضرت رضا(ع)نقل كرده‏اند كه آن حضرت فرموده است:

«من زارها فله الجنة‏»كسى كه او را زيارت كند براى او بهشت است.

و نيز در كامل الزيارات از امام جواد(ع) نقل شده است كه فرمود:

اگر از پيامبر(ص) و امامان(ع) چيزى درخواست مى‏شود به خاطر اين است كه آنها هر چه دارند از خداوند دارند.

«من زار عمتى بقم فله الجنة‏»آنكه عمه‏ام را در قم زيارت كند براى او بهشت است.

و يا در روايت ديگرى از امام رضا(ع) چنين آمده است:

«من زارها عارفا بحقها فله الجنة‏»هر كه او را از روى معرفت زيارت كند بهشت‏براى او است.

البته معرفت مراتب دارد، هر كس به اندازه خودش; آن كه به زيارتش آمده همين مقدار معرفت داشته است كه اين راه را پيموده است. بى‏ترديد هر چه معرفت‏بيشتر باشد ثواب بيشترى به او مى‏رسد.

در روايت ديگرى از امام صادق(ع) نقل شده كه آن حضرت خطاب به جمع حاضر كه اهل قم بودند فرمود: مرحبا به برادران قمى ما.

آنان ناراحت‏شدند و عرض كردند: ما اهل رى هستيم.

حضرت دوباره همان جمله را تكرار كرد و آنان نيز گفتند: «نحن من اهل رى‏».

امام بار ديگر سخن اول را تكرار كرد و سپس ادامه داد: خداوند حرمى به نام مكه دارد، پيامبر(ص) حرمى به نام مدينه دارد، اميرالمؤمنين(ع) حرمى به نام كوفه دارد، ما هم حرمى داريم و آن شهر قم است.

آنگاه فرمود:

«ستدفن فيها امراة من اولادى تسمى فاطمه فمن زارها وجبت له الجنة‏»بزودى زنى از فرزندان من، به نام فاطمه، در آن شهر مدفون مى‏شود. هر كس او را زيارت كند بهشت‏بر او واجب مى‏شود.

مى‏گويند اين حديث را امام صادق(ع) زمانى فرمود كه هنوز امام كاظم به دنيا نيامده بود; زيارت فاطمه معصومه(س) همواره مورد توجه بزرگان و صالحان و مؤمنان بوده است. در جلسه‏اى با توليت آستانه مقدسه قم خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامى رسيديم، ايشان فرمود: حضرت معصومه(س) مقام بزرگى دارد، خيلى بايد از ايشان بهره گيريم، نسبت‏به ايشان قصور داشته‏ايم، بايد به آن حضرت بيشتر توسل جوييم و بخواهيم عنايت‏بيشترى به ما داشته باشند.

بسيارى از بزرگان هر گاه به مشكلى برمى‏خوردند به زيارت حضرت مشرف مى‏شدند و حل مشكل مى‏كردند. مشهور است ملاصدرا معضلات علمى خودش را با حضور در كنار قبر كريمه اهل بيت‏حل مى‏كرد. حضرت آيت الله العظمى آقاى اراكى بخشى از تاليفات خود را در كنار مرقد مطهر ايشان نوشته‏اند.

كوثر: نسبت‏به زيارتنامه آن حضرت و محتواى آن اگر توضيحاتى داريد بفرماييد.

حضرت معصومه(س) زيارت ماثور، دارد. مرحوم مجلسى(ره) آن را با سندى خوب از كتب قدما نقل مى‏كند; اين همان زيارتى است كه در مفاتيح الجنان و در زيارتنامه‏هاى مخصوص آن حضرت، كه در حرم مطهر نيز خوانده مى‏شود، آمده است.

اين زيارت محتواى بسيار خوبى دارد و خط فكرى انسان را مشخص مى‏كند; ابتدا سلام بر انبيا و ائمه(ع) كه پيوند زائر را برقرار مى‏سازد و بعد اين جملات كه عمق اعتقاد و آرزوهاى او را بيان مى‏كند:

«عرف الله بيننا و بينكم فى الجنة و حشرنا فى زمرتكم و اوردنا حوض نبيكم و سقانا بكاس جدكم من يد على بن‏ابى‏طالب(ع). اسئل الله ان يرينا فيكم السرور و الفرج و ان يجمعنا و اياكم فى زمرة جدكم محمد(ص) ... . اتقرب الى الله بحبكم و البرائة من اعدائكم...»

خداوند ما را با شما در بهشت‏به شما آشنا كند، ما را با شما محشور بدارد، به ما توفيق دهد تا به دست اميرمؤمنان(ع) از حوض كوثر سيراب شويم. از خدا مى‏خواهيم كه شادمانى و فرح شما را به ما نشان دهد. خداوند ما و شما را با جدتان جمع كند... ما با دوستى شما و دشمنى با دشمنانتان به خداوند تقرب مى‏جوييم...

اين نكات همان فلسفه زيارت است كه بدان اشاره كرديم. اين زيارتها ايمان افراد را مى‏افزايد و خط مشى زندگى انسان را مشخص مى‏سازد.

كوثر: در پايان چنانچه كرامتى از حضرت معصومه(س) ديده يا شنيده‏ايد براى ما و خوانندگان مجله بفرماييد.

× چند كرامت‏شنيده‏ام كه برايتان نقل مى‏كنم:

1. استاد بزرگوار ما مرحوم آيت‏الله العظمى اراكى(ره) از حاج شيخ حسنعلى تهرانى در باره برادرش نقل مى‏كرد، كه شما آن را از زبان ايشان در همين مجله آورده‏ايد.

2. كرامت ديگرى نيز حضرت آيت الله العظمى اراكى(ره) برايمان نقل كرد، و فرمود: يك روز آقاى سيف، كه از اطرافيان مرحوم حاج شيخ عبدالكريم بود، به آقا سيد كمالى كه از كمر به پايين فلج‏بود مى‏گويد: تو اگر سيد بودى، بايد تا حالا شفايت را از حضرت معصومه مى‏گرفتى.

سيد كمال از اين سخن دل شكسته مى‏شود و مى‏گويد: مرا به حرم ببريد. وقتى او را كنار ضريح حضرت معصومه مى‏برند، خطاب به حضرت مى‏گويد: تا شفايم ندهى از اينجا نمى‏روم.

بعد از مدتى شخصى به او مى‏گويد: بلند شو!

سيد مى‏گويد: نمى‏توانم.

دو مرتبه مى‏گويد كه بلند شو; اين نامه را بگير و به سيد حسين، كه از كسبه بازار قم است، بده.

از جايش بلند شده، نامه به دست‏به سوى مغازه سيد حسين روانه مى‏شود. از ترس اينكه مبادا دو مرتبه فلج‏شود نامه را باز نمى‏كند، به آقا سيد حسين تحويل مى‏دهد و از او مى‏پرسد: در نامه چه نوشته‏اند؟

سيد جوابى نمى‏دهد. آقاى حاج شيخ قوام الدين وشنوى، كه از بزرگان هستند، فرمود: مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم و مرحوم آقاى نجفى از سيد پرسيدند كه در نامه چه نوشته بود؟

گفت: اجازه ندادند بگويم.

آقاى قوام فرمود: اين آقا سيد حسين مرد با ايمانى بود و در اقامه عزاى امام حسين(ع) در مسجد امام حسن عسكرى(ع) سهم بسزايى داشت.

3. كرامت ديگرى يكى از بزرگان، كه هم اكنون ساكن تهران هستند، برايم نقل كرد; ايشان فرمود: جوانى برايم نامه‏اى نوشت و از من خواست‏برايش دعا كنم تا در زمان طاغوت به سربازى نرود.

من به حرم حضرت معصومه(س) رفتم و برايش دعا كردم. شب خواب ديدم كه آن جوان به خانه ما آمده، سينه مى‏زند و حسين حسين مى‏گويد. خدمت مرحوم آيت الله العظمى آقاى بهجت(قدس‏سره) رسيدم و خواب را براى ايشان نقل كردم; ايشان تعبير كرد كه آن شخص اضطرار دارد بيشتر برايش دعا كن.

مجددا برايش دعا كردم، يك شب در عالم خواب به من گفته شد ما رفتن به سربازى را از او برداشتيم به شرط آنكه نماز بخواند و هر گاه در نماز كوتاهى كند به بلايى ديگر مبتلا خواهد شد.

از خواب بيدار شدم برايش نوشتم، كه تو از سربازى نجات پيدا مى‏كنى به شرط اينكه نمازت را بخوانى.

او در جواب نوشت: فلانى تو از كجا مى‏دانى كه من نماز نمى‏خوانم؟ حتى پدر و مادرم از نماز نخواندن من بى‏اطلاع هستند و هميشه سعى داشتم كسى نفهمد نماز نمى‏خوانم.

4. علاوه بر اينها يكى از استادان ما نقل فرمود، كه روزى با مرحوم آيت‏الله العظمى بروجردى به طرف منزلشان مى‏رفتيم. در راه به چند نفر از اهالى بروجرد برخورديم، آقا از آنان پرسيد: چرا نرفتيد.

رهبر معظم انقلاب اسلامى فرمود: حضرت معصومه(س) مقام بزرگى دارد، خيلى بايد از ايشان بهره گيريم، نسبت‏به ايشان قصور داشته‏ايم، بايد به آن حضرت بيشتر توسل جوييم و بخواهيم عنايت‏بيشترى به ما داشته باشند.

با خوشحالى جواب دادند: آن علويه به حضرت معصومه(س) متوسل شد و چشمانش به بركت آن حضرت شفا يافت. آقا وقتى اين كرامت را شنيد به سمت‏حرم برگشت و براى عرض ارادت به حرم مشرف شد. بعد معلوم شد همراهان خانم علويه ايشان را از بروجرد براى درمان چشم به تهران مى‏بردند كه بعد از شفا يافتن از رفتن به تهران منصرف شده بودند.

كرامتهاى حضرت معصومه(س) زياد است. علما و بزرگان نيز در حل مشكلات و حوائج‏به ايشان متوسل مى‏شوند و بهره مى‏برند.

مقام آن بزرگوار خيلى عالى است و چنانكه رهبر معظم انقلاب فرمود ما بايد از اين حضرت بيشتر استفاده كنيم. به هر صورت ايشان امام‏زاده بلا فصل است، دختر امام است، خواهر امام است، عمه امام است، خيلى عظمت دارد. در همين زيارتنامه ايشان آمده است. يا فاطمة اشفعى لى فى الجنة فان لك عند الله شانا من الشان‏»; اى فاطمه معصومه تو براى ورود من به بهشت‏شفاعت كن چون نزد خدا داراى شان و مقام بزرگى هستى. بنابر اين بايد خيلى مغتنم بشماريم، بخصوص مردم قم.

در پايان همه مسلمانان و پيروان اهل بيت عصمت‏به خصوص مردم قم و بالاخص طلاب و علما مى‏بايد زيارت او را مغتنم بدانند و از آن حضرت استمداد بنمايند.

اميدوارم كه خداوند به همه ما توفيق عنايت كند تا بتوانيم از اين نعمت‏بزرگ بيشتر بهره بگيريم.

كوثر: از اينكه قبول زحمت فرموديد بسيار سپاسگزاريم.

× من هم از شما تشكر مى‏كنم. موفق باشيد.

والسلام

/ 1