قوانين اسلام مبتنى بر حكمت و به كيفيتى نظام يافته است، كه خود بتواند نگهبان و حافظ خويش باشد امر به معروف و نهى از منكر يا نظارت عمومى دو قانون نگهبان است كه از ديگر قوانين الهى پاسدارى مىكند. امام حسين(ع) در خطبه امر به معروف و نهى از منكر بعد از قرائت آيه شريفه: المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة: مردان و زنان مؤمن همه ياور و دوستدار يكديگرند خلق را به كار نيكو وادار و از كار زشت منع مىكنند. نماز بپا مىدارند و زكات مىدهند اينگونه مىفرمايند فبدا الله بالامر بالمعروف و النهى عن المنكر فريضة منه لعلمه بانها اذا اديت و اقيمت استقامت الفرائض كلها هيتها و صعبها: خداوند قبل از واجبات ديگر امر به معروف و نهى از منكر را ذكر مىكند زيرا خداوند مىداند كه اگر امر به معروف و نهى از منكر اقامه شود بقيه واجبات چه آسان و چه مشكل آن نيز انجام مىگيرد.در حقيقت جامعه بشرى حكم يك كشتى مسافربرى را دارد اگر در قسمتى از آن صدمه و شكستگى وارد آيد بقيه نيز دچار صدمات جبرانناپذيرى خواهد شد و نتيجه آن فقط دامنگير فردى كه موجب شكستگى آن شده است نخواهد شد چنان كه در حديثبه هنگام برشمردن عواقب شرك امر به معروف و نهى از منكر مىفرمايد: فيعمهم بعقابه فيهلك الابرار فى دار الاشرار و الصغار فى دار الكبار: در اين صورت عقاب همگانى خواهد شد و نيكان در خانه اشرار و اطفال در خانه بزرگان به هلاكتخواهند رسيد و اين اصلى از اصول حاكم بر جامعه است كه اگر عظمت و ابهت قانون مقدس در ملا عام و در انظار عمومى، در هم شكسته شود و جامعه ناخشنودى خويش را در مقابل آن ابراز نكند به تدريج قانونشكنى فراگير خواهد شد و به زودى دامن وابستگان و فرزندان معتقدين به آن قانون را فرا خواهد گرفت و در نتيجه جهتگيرى غالب جامعه به سمت هتك و نفى و حتى ضد ارزش دانستن آن قانون مقدس پيش خواهد رفت و در آن هنگام داغ لعن و دورى از رحمت الهى بر پيشانى آنها نقش خواهد بست چنان كه در قرآن كريم مىخوانيم: لعن الذين كفروا من بنى اسرائيل على لسان داود و عيسى ابن مريم ذالك بما عصوا و كانوا يعتدون - كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه: كافران بنىاسرائيل به زبان داود و عيسى ابن مريم از آن جهت مورد لعن قرار گرفتند كه نافرمانى خدا نمودند و از حكم حق سركشى كردند آنها هيچگاه از كار زشتخود دستبر نداشتند و بر عكس جامعه «معروف يار» و منكر ستيز جامعهاى بالنده و پيشتاز و برخوردار از نصرت الهى خواهد بود كه ميوههاى شيرين پاكى و صداقت و كرامت را به افراد خويش تقديم خواهد كرد چنانكه در قرآن آمده است و لينصرون الله من ينصره ان الله لقوى عزيز الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلاة و آتوا الزكوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر ولله عاقبة الامور: هر كه خدا را يارى كند البته خدا او را يارى خواهد كرد كه خدا را منتهاى اقتدار و توانائيست «آنان كه خدا را يارى مىكنند» آنها هستند كه اگر در روى زمين به آنان اقتدار و شوكت دهيم نماز بپا مىدارند و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند.
اندلس تجربه تلخ ترك امر بهمعروف و نهى از منكر
تاريخ اندلس نمونه روشنى است كه مىتواند وضعيت اين دو جامعه را ترسيم كند آن هنگام كه سپاه اسلام با بينش الهى و با اتكاء به الله پيش مىرفت و به تعبير اميرمؤمنان(ع) بصيرت و بينش خويش را بر شمشيرهايشان نهاده بود. جامعهاى بود كه همچنان عطر توحيد و آزادى را به ملتها ارزانى مىداشت. اما پس از مدتى سپاه اسلام دچار توطئهاى شد كه او را از درون متلاشى ساخت. توطئه از اين قرار بود كه سردمداران كفر «تهاجم فرهنگى» خويش را به سمت و سوى جوانان آغاز كردند. ابتدا فرهنگ ميخوارى را در ميان جوانان مسلمان ترويج كرده و سپس با ماموريت دادن به عدهاى از دختران و زنان هرزه برنامههاى ضد اخلاق عمومى و عفت اسلامى را هر چه بيشتر گسترش دادند. آنها كه مىبايست سالتخويش را انجام دهند و با سلاح نهى از منكر از سقوط جامعه اسلامى جلوگيرى كنند، در انجام وظيفه، كوتاهى نمودند در نتيجه، غيرت دينى در ميان جوانان مسلمان به ضعف گراييد و با اولين هجوم مسلحانه دشمن از پاى درآمد و تمام افتخارات و عظمتخويش را در اسپانيا از دست داد. و اندلس براى مسلمانان فقط سرزمين خاطرهها شتخاطرههايى تلخ كه همچنان قلب هر مسلمان غيرتمند را مىفشارد.
معروف گرايى و منكرستيزى در سيره انبياء
معصومين(ع) خود پيشتاز اين حركتبودهاند در حديث آمده است، «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء و روش شايستگان است.توحيد، اساس كار انبياء را تشكيل مىدهد و خود اصل و بنيان تمامى نيكيهاست آنها با استقامتى شگفت و شجاعتى چشمگير علىرغم همه مخاطرات و سختيها بدين امر همت گماشتند در آياتى از قرآن چنين مىخوانيم: لقد ارسلنا نوحا الى قومه فقال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره و الى عاد اخاهم هودا قال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره و الى ثمود اخاهم صالحا قال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره و الى اخاهم شعيبا قال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره كه در تمامى اين آيات اساسىترين و اولىترين هدف آنان را عبوديت و بندگى خداى يگانه ترسيم مىكند و خدا مىداند كه به دنبال اعلام توحيد بر نوح و هود و شعيب و صالح و ديگر پيامبران چه گذشت و چه مشكلات و سختيهايى روى آور شد. مشكلاتى كه كوه را از جاى برمىداشت اما اين مردان الهى همچنان استوار و ثابت قدم بر دعوت خويش پاى فشردند تا نمرودهاى خودخواه و فرعونهاى لجوج را مهار كنند. و به خود آورند و نور معرفت را فرا راه ديدگان حقجويان قرار دهند. «اذهب الى فرعون انه طغى فقل له هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى امر به معروف و نهى از منكر در محدوده فروع دين مورد نظر است كه موارد ذيل نمونههايى از آن مىباشد.. شعيب پيامبر پس از دعوت مردم به سوى خدا به آنان هشدار مىدهد كه از كمفروشى پرهيز كنند و در كيل و وزن كم نگذارند چنانكه در قرآن كريم مىخوانيم: و الى مدين اخاهم شعيبا قال يا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غيره قد جائتكم بينة من ربكم فاوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس اشيائهم و لا تفسد فى الارض بعد اصلاحها: و به اهل مدين برادر آنها شعيب را فرستاديم و گفت اى قوم، خداى را پرستيد كه شما را جز او خدايى نيست اكنون كه از جانب پروردگار براى شما برهانى روشن آمد در سنجش كيل و وزن با مردم عدل و درستى پيشه كنيد و كمفروشى نكنيد و در زمين پس از آنكه قوانين آسمانى به نظم و اصلاح آن آمد به فساد برنخيزيد.و درباره حضرت لوط مىفرمايد: و لوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشة ما سبقكم بها من احد من العالمين. انكم لتاتون الرجال شهوة من دون النساء بل انتم قوم مسرفون: و لوط را فرستاديم كه به قوم خود گفت: آيا عمل زشتى كه پيش از شما هيچ كس بدان مبادرت نكرده بجا مىآوريد؟ شما زنان را ترك كرده و با مردان شهوت ميرانيد آرى كه شما مردمى فاسد و نابكاريد.
يكى از صفات قرآنى رسول مكرم اسلام(ص)
يكى از صفات رسول خدا(ص) در قرآن كريم «آمر به معروف و ناهى از منكر» است چنان كه مىفرمايد: الذين يتبعون الرسول النبى الامى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الانجيل بامرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنكر: آنان كه پيرورى كنند از رسول و پيامبر امى كه در تورات و انجيلى كه در دست آنهاست«نام و نشانى و اوصافش را» نوشته مىيابند «كه آن رسول» آنها را امر به معروف و نهى از منكر خواهد كرد.در زيارتنامه آن بزرگوار نيز وارد شده است «اشهد انك قد بلغت الرسالة و اقمت الصلاة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر: شهادت مىدهم كه تو فرمان رسالتخود را از جانب حق به خلق رسانيدى و نماز را به پا داشتى و زكات را به فقيران پرداخت نمودى و امر به معروف و نهى از منكر نمودى.
ائمه و امر به معروف و نهى از منكر
صراط مستقيم الهى يكى است و رهروان آن نيز حامل يك پيامند. ائمه معصومين اين وارثان انبياء استمراربخش راهى هستند كه آغازگران آن انبياء الهى در طول تاريخ بودهاند آن بزرگواران در پرتو تاكيد بر توحيد و اصول معارف اسلامى به تزكيه روح و روان انسانها توجهى تام و تمام داشتهاند كه در اين زمينه سيره عملى آنها در رابطه با امر به معروف و نهى از منكر اسوه حسنه براى همه دلدادگان به مقام شامخ ولايت مىباشد كه به نمونههايى از آن در اين فصل مىپردازيم.
الف - دستور العمل على(ع) به اهل بازار
امام باقر(ع) مىفرمايد به هنگامى كه اميرالمؤمنين(ع) در كوفه حضور داشتند هر روز صبح از مقر خلافتبيرون مىآمدند. از هر يك از بازارها سركشى مىنمودند در حالى كه تازيانه بر دوش داشت. در مقابل بازاريان مىايستاد و آنها را در حالى كه سرا پا گوش شده بودند اينگونه موعظه مىنمود: يا معشر التجار اتقوا الله ... و تزينوا بالحلم و تناهوا عن اليمين و جانبوا الكذب، و تجافوا عن الظلم، و انصفوا المضلومين، و لا تقربوا الربا و اوفوا الكيل و الميزان ، و لا تبخسوا الناس اشياءهم و لا تعثوا فى الارض مفسدن.اى گروه تجار تقواى خدا را پيشه كنيد ... و خود را به بردبارى زينت دهيد و از قسم خوردن باز ايستيد از دروغ دورى كنيد و از ظلم و ستم بپرهيزيد در سنجش كيل و وزن با مردم عدل و درستى پيشه كنيد و اشياء و اموال مردم را به كم نگيريد و در زمين فساد نكنيد.
ب - دستور به رعايتحريم زن و مرد
در روايت ديگرى از امام صادق(ع) اين چنين آمده است كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) به اهل عراق فرمود: يا اهل العراق نبئت ان نسائكم يوافين الرجال فى الطريق اما تستحيون: اى اهل عراق به من خبر رسيده كه زنهايى از شما مىآيند و مردها در راه با آنها برخورد مىكنند آيا حيا نمىكنيد.
ج - نهى از هدر دادن بيت المال
خزانه مسلمين و بيتالمال در سيره ائمه(ع) جايگاه خاصى دارد و اهتمام فوقالعاده بدان داشتهاند از اينرو در نهجالبلاغه آمده است كه اميرمؤمنان(ع) فرمود: اموالى كه به ناحق از بيتالمال به يغما رفته است، آن را به جايگاه خود باز خواهم گرداند اگر چه در كابين زنان قرار گرفته باشد و يا با آن كنيز خريدارى شده باشد. و در يكى از اوامرى كه در اين رابطه به يكى از استانداران خود كه به بيتالمال دست درازى نموده بود، مىفرمايند: فاتق الله واردد الى هؤلاء القوم اموالهم ... از خدا بترس و مالهاى اين گروه را به آنان باز گردان كه اگر اين كار را انجام ندهى و خداوند مرا به تو توانا گرداند در باره تو نزد خدا عذر بياورم و ترا بشمشيرم كه فردى را بان نزدهام مگر آنكه در آتش داخل شده به كيفر رسانم و به خدا سوگند اگر حسن و حسين - عليها السلام - انجام داده بودند مانند آنچه تو انجام دادى با ايشان صلح و آشتى نمىكردم و از من بخواهشى نمىرسيدند تا اينكه حق را از آنان بستانم. و در دستور ديگرى كه به يكى از كارگزارانشان بيان مىدارند اينگونه آمده است ادقوا اقلامكم و قاربوا بين سطوركم ... و اياكم و الاكثار فان اموال المسلمين لا تحتمل الاضرار: قلمهايتان را نازك قرار دهيد و خطها را نزديك هم بنويسيد و از زيادهنويسى بيش از بيان مقصود بپرهزيد كه اموال مسلمين متحمل ضرر و زيان نگردد.
د - على(ع) و نماز در اول وقت
زمانى كه امام على(ع) محمد ابنابىبكر را به حكومت مصر گمارد در ضمن دستور العملهايى كه براى او صادر نمود اين بود: صل الصلاة لوقتها الموقت لها ... و لا تؤخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان كل شئ من عملك تبع لصلاتك: نماز را در وقتى كه براى آن تعيين شده بجا آور و از جهتبيكارى آن را پيش از وقتبجا نياور و بجهت كار داشتن آن را از وقتش به تاخيز ميفكن و بدان هر چيز از عملت پيرو نماز تو است.