آموزش و تدريس احكام - آموزش و تدريس احكام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش و تدريس احكام - نسخه متنی

عبدالرحيم موگهى

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آموزش و تدريس احكام

عبدالرحيم موگهى

ضرورت آموزش احكام

آنان كه به چشمه‏سار معرفت و محبت و اطاعت‏حق دست‏يافته‏اند، در فكر آب‏رسانى به تشنگان حقيقت هستند. آنان كه به صراط مستقيم الهى هدايت‏شده‏اند، هدايت از راه ماندگان را نيز خواهانند. آنان كه با عشق جانان جان گرفته‏اند و نور مى‏دهند، نورانى شدن جانها را نيز مى‏خواهند. آنان كه جذب دوست گشته‏اند، ديگران را نيز به سوى دوست جذب مى‏كنند.

آرى، آنان كه «الله‏» را «حاكم‏» خويش برگزيده‏اند و طبق «احكام‏» او گام برمى‏دارند، آموزش «احكام الهى‏» را براى ديگران نيز ضرورى مى‏دانند و از هيچ كوششى در اين راه دريغ نمى‏ورزند.

اكنون ضرورت و اهميت آموزش و تدريس احكام را از نظر قرآن و سنت‏بيان مى‏كنيم:

1. از نظر قرآن

خداى بزرگ در قرآن كريم مى‏فرمايد:

و ما كان المؤمنون لينفروا كآفة فلو لا نفر من كل فرقة منهم طآئفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون.

و بايسته نيست كه مؤمنان همگى كوچ كنند، پس چرا از هر گروهى از آنان دسته‏اى كوچ نكنند تا دانش دين را ژرفانه بياموزند و چون به نزد مردمانى از خويش بازگشتند، آنان را هشدار دهند تا شايد پروا پيشه كنند؟

همان‏گونه كه در اين آيه شريف مى‏بينيم پس از فراگيرى دانش دينى كه «احكام‏» نيز قسمتى از آن است، انذار و بيم دادن جامعه به وسيله آن دستور داده شده است. بديهى است كه گاه انذار و هشدار مردم با آموزش و تدريس دانش دينى به آنان فراهم و انجام مى‏شود.

در جاى ديگرى از قرآن مى‏خوانيم:

ولتكن منكم امة يدعون الى الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون.

انذار و هشدار مردم با آموزش و تدريس دانش دينى به آنان فراهم و انجام مى‏شود.

بايد از ميان شما گروهى باشند كه به خوبيها فرا بخوانند، و به نيكى فرمان دهند و از زشتى باز دارند، و يانان همان رستگارانند.

در اين آيه مبارك نيز مى‏بينيم كه خداى عزيز فرمان مى‏دهد كه هماره در بين مردم بايد گروهى باشند تا به خوبيها دعوت و امر به معروف و نهى از منكر كنند. و احكام الهى كارهاى خوبى هستند كه بايد مردم را به آنها دعوت كرد، و كارها و احكام واجب معروفهايى هستند كه بايد به آنها امر كرد، و كارها و احكام حرام منكرهايى هستند كه بايد از آنها نهى كرد.

و يا پروردگار بلندپايه به پيامبر عزيز خود9 چنين فرمان مى‏دهد:

و امر اهلك بالصلوة و اصطبر عليها....

و خاندان خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش.

و يا در باره ويژگيهاى حضرت اسماعيل(ع) در قرآن چنين مى‏خوانيم:

و كان يامر اهله بالصلوة و الزكوة ....

هماره خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى‏داد.

2. از نظر سنت

در سنت و آيين معصومان(ع)نيز احاديثى وجود دارد كه «آموزش علوم‏» مورد توجه و تاكيد قرار گرفته است، و چون «فقه‏» و «احكام‏» خود نوعى از علوم است، بنابراين آموزش و تدريس احكام نيز مورد توجه و تاكيد معصومان‏7 خواهد بود، و ضرورت و اهميت آن بروشنى معلوم خواهد شد. به احاديثى در اين زمينه توجه كنيم:

روزى پيامبر عزيز خدا(ص) نظاره‏گر دو انجمن در مسجد بودند. يك انجمن دانش دين را فرا مى‏گرفتند و به ديگران نيز آموزش مى‏دادند. و انجمن ديگر به عبادت خدا مشغول بودند. حضرت فرمود:

كلا المجلسين الى خير: اما ه-ؤلآء فيدعون الله، و اما ه-ؤلآء فيتعلمون و يفقهون الجاهل، ه-ؤلآء افضل بالتعليم ارسلت ثم قعدمعهم.

هر دو انجمن در راه خوبى هستند. اينان خدا را مى‏خوانند و اينان خود مى‏آموزند و به ناآگاه نيز آموزش مى‏دهند. ولى اين انجمن دوم برترند، زيرا من براى «آموزش‏» فرستاده شده‏ام. آن گاه در كنار انجمن دوم نشستند.

در حديث ديگرى از پيامبر گرامى خدا(ص) نيز چنين مى‏خوانيم:

... الا فمن كان من شيعتنا عالما بعلومنا فهدى الجاهل بشريعتنا المنقطع عن مشاهدتنا كان كمن اخذيتيما فى حجره. الا فمن هداه و ارشده و علمه شريعتنا كان معنا فى الرفيق الاعلى.

آگاه باشيد! هر كس از شيعيانمان كه به دانشهاى ما آگاه باشد و آن كس را كه از آيين ما آگاهى ندارد و از ديدارمان محروم است راهنمايى كند، مانند كسى است كه يتيمى را در دامانش گرفته باشد. آگاه باشيد! هر كه چنين كسى را راهنمايى و راهبرى كند و آيين ما را به او آموزش دهد، در بهشت‏برين با ما خواهد بود.

در مساله‏1389 رساله توضيح المسائل حضرت امام خمينى - قدس‏سره الشريف - نيز چنين آمده ثاست: «مستحب ست‏بچه مميز يعنى بچه‏اى كه خوب و بد را مى‏فهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند ...».

به استفتايى از حضرت امام خمينى - قدس سره الشريف - كه در باره ضرورت و اهميت آموزش و تدريس احكام است توجه كنيم:

سؤال: چندين قرن است كه مسائل دينى و مصائب آل محمد - عليهم السلام - در مساجد و تكايا و حسينيه‏ها گفته شده و خوانده‏اند. آيا بعد از انقلاب و دادن هزاران كشته و شهيد باز هم بايد «مسائل شرعيه‏» گفته شود و مصيبت امام حسين و ساير ائمه طاهرين - عليهم اسلام - را براى مردم بخوانند؟ و آيا بعد از اين انقلاب و دادن شهيد بايد دعاى كميل و دعاى ندبه و سمات براى مردم خواند؟ حكم الله آن را بيان فرماييد.

جواب: باسمه تعالى: اقامه مجالس تعزيه براى حضرت سيدالشهداء7 و مجالس دعا و «بيان مسائل شرعيه‏» از شعائر دينى است و اختصاص به زمان خاصى ندارد.

با توجه به آنچه گفته شد و نياز جامعه كنونى ما، آيا آموزش و تدريس احكام زير كه از رساله توضيح المسائل حضرت امام خمينى - قدس سره الشريف - چاپ بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى مشهد در سال‏1367 برگرفته شده است، ضرورت و اهميت ندارد:

1. احترام به ورق قرآن و كاغذى كه اسم خدا يا پيغمبر(ص) يا امام(ع) بر آن نوشته شده لازم است. (با استفاده از: مساله 140)2. مس نمودن خط قرآن يعنى رساندن جايى از بدن به خط قرآن براى كسى كه وضو ندارد حرام است. ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند، مس آن اشكال ندارد. (مساله‏317)

هماره در بين مردم بايد گروهى باشند تا به خوبيها دعوت و امر به معروف و نهى از منكر كنند.

3. كسى كه وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى نوشته شده باشد [مانند خدا (فارسى)، الله (عربى) و GOD (انگليسى)] مس نمايد. و همچنين است‏بنا بر احتياط واجب مس اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهرا(س). (مساله‏319).

4. جايز نيست انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند. (مساله 634)

5. پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جايز نيست. (مساله 635)

6. اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند، يا اگر زن در عزاى ميت صورت خود را بخراشد به طورى كه خون بيايد يا موى خود را بكند، بايد يك بنده آزاد كند، يا ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند. و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد، بلكه اگر خون هم نيايد، بنا بر احتياط واجب به اين دستور عمل نمايد. (مساله‏636)

7. احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت صدا را خيلى بلند نكنند. (مساله‏637)

8. كسى كه غسل جنابت كرده، نبايد براى نماز وضو بگيرد، ولى با غسلهاى ديگر نمى‏شود نماز خواند و بايد وضو هم گرفت. (مساله 391)

9. موقعى كه انسان در نماز مى‏خواهد كمى جلو يا عقب رود، يا كمى بدن را به طرف راست‏يا چپ حركت دهد، بايد چيزى نگويد، ولى «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» را بايد در حال برخاستن بگويد، و در موقع گفتن ذكرهاى واجب هم بدن بايد بى‏حركت‏باشد، بلكه احتياط واجب آن است كه در موقع گفتن ذكرهاى مستحبى نماز بايد بدنش آرام باشد. (مساله 965)

10. بودن مرد و زن نامحرم در جاى خلوت جايز نيست، و احتياط در نماز نخواندن در آنجاست، ليكن اگر خواند، نمازش باطل نيست.(مساله‏889)

11. نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است. و نگاه كردن به صورت و دستها اگر به قصد لذت باشد حرام است، ولى اگر بدون قصد لذت باشد مانعى ندارد. و نيز نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام مى‏باشد. و نگاه كردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و به واسطه نگاه كردن هم انسان نترسد كه به حرام بيفتد اشكال ندارد، ولى بنا بر احتياط بايد جاهايى را كه مثل ران و شكم معمولا مى‏پوشانند نگاه نكنند. (مساله‏2433)

12. زن بايد بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلكه احتياط واجب آن است كه بدن و موى خود را از پسرى هم كه بالغ نشده ولى خوب و بد را مى‏فهمد و به حدى رسيده كه مورد نظر شهوانى است‏بپوشاند. (مساله 2435)

در پايان براى آشنايى بيشتر با نظريات فقهى مقام معظم رهبرى حضرت آيت‏الله العظمى خامنه‏اى - مد ظله العالى - استفتاءات و سؤال و جوابهاى شرعى از ايشان را بيان مى‏كنيم:

سؤال: بزودى دخترم پس از تقريبا چند هفته به سن تكليف مى‏رسد، و در آن هنگام بر او واجب است كه مرجع تقليدى را برگزيند، و چون درك اين مطلب براى او دشوار است، بفرماييد در اين صورت چه كارى بر ما واجب است؟

جواب: اگر او خودش به تنهايى متوجه وظيفه شرعى‏اش در اين مورد نمى‏شود، تكليف شما در برابر وى تذكر و راهنمايى و توجيه مطلب است؟

سؤال: آيا بر من واجب است كه پس از دستيابى به صلاحيت مجتهد معينى به وسيله گواهى دو نفر عادل، از اشخاص ديگرى نيز در اين مورد بپرسم؟

جواب: اعتماد و استناد به گواهى دو نفر عادل از اهل خبره به صلاحيت مجتهد معين جامع الشرايط صحيح است، و پس از آن، پرسش از ديگران واجب نيست.

سؤال: در مورد تقليد، واجب است كه از چه كسى تقليد كنيم؟

جواب: تقليد از مجتهد جامع شرايط فتوا دادن و مرجعيت كه بنا بر احتياط اعلم از ديگران نيز باشد، واجب است.

/ 1